در قانون اساسی ایران دال مرکزی مردم است و به همین دلیل گروههای رقیب با نادیده گرفتن نقش ارزشها و باورهای دینی در این قانون، با حربهٔ مردم بر سر یکدیگر میکوبند، در حالی که نظام اسلامی نظام قانون است و واضع قانون مصالح مردم را در نظر گرفته نه تمایلات آنها را.
به دور از هرگونه توجیه وضع موجود به ما میگوید که انقلابیون، روحانیون، متفکران و رهبران جمهوری اسلامی در تعریف و استقرار اجتماعی و فرهنگی نظام حکومتی مبتنی بر اهداف انقلاب اسلامی و اصول قانون اساسی موفق نبوده و به شدت کوتاهی کردهاند. شکی نیست که موانعی دشوار گذاری در این مسیر قرار داشته و دارد، اما تاکی میتوان با ذکر موانع، ناکارآمدیها را توجیه ...
تداوم حملات تروریستی در افغانستان و همچنین حضور اتباع خارجی بویژه کشورهای آسیای میانه و چین در خاک کشور نشان میدهد که خطر تهدیدات تروریسم در افغانستان و گسترش آن به کشورهای منطقه بسیار جدی است و نگرانی کشورهای منطقه از حضور آنها در افغانستان بیجا و بی دلیل نیست.
تداوم جنگ و نا امنی از یک سو و مشکلات عدیده سیاسی، امنیتی و اقتصادی از سوی دیگر نشان میدهد که باید برای استقرار صلح و ثبات در افغانستان به گفتگوهای سیاسی روی آورد و برای تشکیل یک نظام همه شمول براساس رأی و اراده مردم افغانستان اقدام نمود.
مشکل فقر و بیکاری در صورت تداوم بحران بشری گسترده و بزرگی را به دنبال خواهد داشت از این رو ضروری است برای ایجاد اشتغال و کاهش فقر اقدامات اساسی صورت بگیرد تا مردم از این وضعیت رقت بار نجات یابد.
از آنجا که قدرت در دست ملا هبت الله و مولویهای تندرو قرار دارد گفتههای افراد مانند ذبیح الله مجاهد زیاد جدی گرفته نمیشود و بعید به نظر میرسد که در آیندههای نزدیک ما شاهد تن دادن طالبان به تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات برای تشکیل شورای ملی باشیم.
ناگفته پیداست که لازمه وحدت رأفت اسلامی است و بدون رأفت به همدیگر و همدیگر پذیری و پذیرش واقعیت چندقومی افغانستان وحدت امکان پذیر نیست. همدیگر پذیری و تأمین عدالت اجتماعی و دوری از رفتارهای قوم گرایانه برای حفظ وحدت ضروری است و وحدت با شعارهای توخالی تحقق نمییابد.
هرچند که 180سال از آن واقعه تاریخی گذشته است. اما انگار تاریخ دارد همچنان تکرار میشود و حوادث و به شکل دیگر و در زمان دیگر تکرار میگردد و مردم افغانستان هنوز هم قربانی رقابتهای قدرتهای استعمارگر بر سر قدرت و دست یابی به منابع بیشتر است.
در هفتههای اخیر فعالیت دیپلماتیک طالبان برای آغاز و اجرای این پروژه در داخل افغانستان افزایش یافته و هیأتهای طالبان با مقامات ترکمنستان در این زمینه دیدارهایی داشته و طالبان از خواستار روشن شدن وضعیت این پروژه و تعیین زمان دقیق آغاز به کار آن در دخال افغانستان شده است.
پایان بحران افغانستان و استقرار صلح و ثبات در کشور و تأمین امنیت سراسری و دایمی تنها از راه انتخابات و حاکمیت یک رژیم مشروع از طریق انتخابات و رأی مردم ممکن است و هیچ راه دیگری ندارد
وحدت ملی و اتحاد مردم مردم افغانستان و بهره مندی از یک زندگی مسالمت آمیز در کنار هم الزماماتی دارد که در صورت رعایت آن وحدت تحقق یافته و انسجام و همبستگی ملی شکل خواهد گرفت و در غیر این صورت تلاش برای هرگونه وحدت ناکام خواهد ماند.
افزایش خشونت بویژه خشونتهای فرقهای چالش عمده در برابر صلح و امنیت در افغانستان است که در صورت تداوم میتواند به ایجاد بحران عمیق در کشور بیانجامد و خشونتهای بیشتر و بیرحمانه تری را درپی داشته باشد.
امنیت در افغانستان زمانی حاکم میشود که یک حکومت مسئول و پاسخگو از طریق رأی مردم در افغانستان تشکیل گردد و افغانستان صاحب قانون اساسی باشد و حکومت براساس قانون در برابر مردم پاسخگو باشد.
تقلب و انحصار گرایی از یک سو و فساد لجام گسیخته از سوی دیگر باعث سست شدن پایههای نظام جمهوری و ازدیاد فاصله میان مردم و حکومت گردید که نظام را در برابر طالبان آسیبپذیر نمود و با اعلام خروج نیروهای خارجی از افغانستان با اندک فشار از سوی طالبان سقوط نمود.
طالبان زمانی پا به عرصه افغانستان گذاشت كه جنگهای داخلی و میان گروهی مردم را خسته كرده و آنها را از پا درآورده بود و مردم در جستجوی راهی برای رهایی از این وضع بودند.
برای تأمین صلح و امنیت باید گفتمان ملی و بین الافغانی با شرکت همه جناحهای سیاسی و نخبگان جامعه افغانستان دایر شود و یک طرح صلح برمبنای واقعیتهای عینی جامعه و مصالح ملی ارائه گردد و تمام گروههای سیاسی به آن گردن بنهند.
اینجا کربلاست آمیزه ای از کرب و بلا، خمخانه خیمه ای که محبان خاندان نور در ان به شراب طهور اشک و عزا دعوت شدهاند اینجا زمین گرد نیست. دنیای همه شش گوشه است. و این منم ساکت و دلگیر، بسته یه زنجیر، مسافر سفر بلند شب تقدیر- شب ظلمتی که نور، تنها از اختران امامت میگیرد- که در اشتیاق روز چشم به افق طلوع دوختهام و انتظار میکشم. وجودم ...
بدون شک کوچیگری یکی از معضلات اجتماعی جامعه افغانستان است که باید برای آن چارهای اندیشیده شود و راه حلی مناسب هم برای آن پیداگردد تا دیگر ما هرساله شاهد اختلافات و نزاعهای کوچیها و دهنشینها نباشیم.
تنها راه حل بحران افغانستان گفتگوی بین الافغانی و تشکیل یک حکومت فراگیر مسئول بر مبنای قانون اساسی و رأی مردم افغانستان است و توسل به زور کارایی ندارد.