تقریباً یک هفته پیش خوانندهای چپ و منتقد پادشاهی در اسپانیا دستگیر شد. اعتراضات علیه دستگیری «پابلو هاسل»، خواننده اسپانیایی و در حمایت از آزادی بیان در بارسلونا برای ششمین شب پیاپی به درگیری و خشونت بین پلیس و معترضان منجر شد.
تقریباً یک هفته پیش خوانندهای چپ و منتقد پادشاهی در اسپانیا دستگیر شد. اعتراضات علیه دستگیری «پابلو هاسل»، خواننده اسپانیایی و در حمایت از آزادی بیان در بارسلونا برای ششمین شب پیاپی به درگیری و خشونت بین پلیس و معترضان منجر شد. به گفته تحلیلگران، دستگیری او که به اعتراض علیه سلطنت این کشور به ویژه درخصوص فروش سلاح به آلسعود شهرت دارد، مسئله آزادی بیان را در اسپانیا به چالش کشیدهاست. این اعتراضات که در پی انتخابات هفته گذشته کاتالونیا در حال وقوع است، آشوبی اساسی در این کشور به راه انداختهاست.
اگرچه گفته میشود بازداشت این خواننده بهدلیل جرائمی چون انتشار توئیتهایی علیه سلطنت و تحریک تروریسم بودهاست، اما مردم اسپانیا، بهویژه کاربران شبکههای اجتماعی، آن را مقابله با آزادی بیان دانستهاند. این خواننده در یکی از ترانههای خود گفته بود: «بهخاطر کشتار نظامی سعودی است که کودکان در یمن رنج میکشند».
باید توجه کرد که پابلو هاسل را در انتقاد به فروش سلاح اسپانیا به پادشاهی سعودی بازداشت و این حکم را ذیل دفاع از تروریسم موجه کردهاند. هاسل در سال ۲۰۱۸ به بهانه ستایش تروریسم و محکوم کردن پادشاهی اسپانیا در بیش از ۶۰ توئیت در بازه زمانی ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ به ۹ ماه حبس محکوم شد. این خواننده بهصورت داوطلبانه قرار بود اوایل ماه جاری میلادی خودش را به زندان معرفی کند اما امتناع کرد و در نهایت ۱۶ فوریه (۲۸ دلو/بهمن) بازداشت شد.
پس یک مسئله، دستگیری این شخص است که جرمش برای مثال بیانِ انتقادش از فروش سلاح به آلسعود و حمایتش از کودکان بیدفاع یمنی است و مسئله دیگر برخورد خشونتبارِ استمراری در این حدود یک هفته با معترضانی است که به بازداشت او معترضاند. البته باید توجه کرد که با برخورد خشونتآمیز پلیس اسپانیا، اعتراضات نیز رادیکال و خشن شدهاست.
باید توجه کرد که مورد اسپانیا تنها یک مورد است، ما نزدیک به همین وقایع را در اواخر سال گذشته در فرانسه دیدیم. پس هم برخورد قهری با کسی که جرمش انتقاد است - آن هم در حد زندان افکندن - خلاف آزادی بیان و رسانه با معیارهایِ اهالیِ مغربزمین است، هم توجیه کردنِ این واقعیت به عنوان مبارزه با تروریسم خلاف این آزادیهاست و هم سرکوب خشونتبار منتقدانِ این دستگیری خلاف این معیارهاست. در واقع اولی «سرکوبی» است و دومی «سرکوبی مضاعف».
در پایان این سؤال بیپاسخ میماند که «چرا جریانهای اصلی رسانه در غرب چه چپ، چه راست - البته این مفاهیم را با مسامحه به کار میبریم- این مسائل را اگر در غرب به وقوع بپیوندد چندان جدی نمیگیرند، اما کمتر از آن را اگر در کشورهای مخالف هژمونی غرب رخ دهد در بوق میکنند؟»