انفجار بمب اورانیومی در شهر هیروشیما در دم ۷۰ تا ۸۰ هزار تن را کشت. سه روز پس از آن هم بمب پلوتونیومی بر ناکازاکی ریخته شد که قربانیان بلاواسطه آن بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تن برآورد شدند. مجموع قربانیان تا پایان سال ۱۹۴۶ بر ۲۲۰ هزار نفر برآورد میشود. بنابر دادههای مقامهای ژاپنی مرگ ناشی از سرطان بهدلیل تشعشعات اتمی هیروشیما و ناکازاکی هنوز هم به سالی ۳ هزار نفر میرسد.
۶ اوت ۱۹۴۵ برابر با ۱۵ اسد/مرداد ۱۳۲۴ آمریکا هیروشیما را با بمب اتمی کوبید…
بمب اتمی (اورانیومی و پلوتونیومی) قرار بود بمبی برای پایان جنگ جهانی دوم باشد و علیه ارتشِ آلمانِ هیتلری استفاده شود، اما زمانی ساخت بمب در آمریکا عملی شد که آلمان هیتلری دیگر از پا درآمده و دو ماه پیشتر از آن تسلیم شده و هیتلر هم خودکشی کرده بود؛ لذا نوبت به ژاپن رسید که در آن جنگ بهعنوان متحد آلمان همچنان به مقاومت ادامه میداد تا قربانی «پیامِ روشنِ آمریکا» باشد، آن هم نه دولتِ ژاپن که مردم بیدفاع این کشور.
روایت غالب تا اواسط دهه هفتاد میلادی این بود که استفاده از بمبهای اتمی در تسلیم ژاپن تأثیر اساسی داشته و تا آن موقع این روایت کمتر قابل تردید بود، اما به تدریج با گذشتن از سالهای پایانی جنگ جهانی دوم و خوابیدنِ گرد و غبارِ هیجانات آن، فرصت برای تحقیقهای جدی فراهم شد، از این رو تردیدهایی جدی در مورد این روایت مطرح شد. در حال حاضر انبوهی از مطالعاتِ تحقیقی-تحلیلیِ جدی وجود دارد که روایت یادشده را هم نقض نکنند آن را با تردیدهای جدی مواجه میکنند.
پژوهشگران با تأکید بر این که جنگ پیش از حملهٔ آمریکا پایان یافته بود، توضیح میدهند که ژاپنیها تنها منتظرِ تضمینِ بقایِ «هیروهیتو»، پادشاه وقت ژاپن، توسط آمریکا بودند. این مورخان به خوبی روشن میکنند که ژاپن در پی تسلیم و توافق با شوروی بود و قصد ادامهٔ مخاصمه را نداشت و آمریکا در آن زمان ژاپن را با بمب اتمی کوبید تا سیطرهٔ آتی خود را تثبیت و تضمین کند، نه پایانِ جنگی را که پیشتر پایان یافته بود؛ این پژوهشگران نشان میدهند آمریکا برای این حملات «انگیزهٔ سیاسی» داشت، و تصمیمش برای این کار ربط چندانی به مسئلهٔ پایان جنگ ندارد.
انفجار بمب اورانیومی در شهر هیروشیما در دم ۷۰ تا ۸۰ هزار تن را کشت. سه روز پس از آن هم بمب پلوتونیومی بر ناکازاکی ریخته شد که قربانیان بلاواسطه آن بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تن برآورد شدند. مجموع قربانیان تا پایان سال ۱۹۴۶ بر ۲۲۰ هزار نفر برآورد میشود. بنابر دادههای مقامهای ژاپنی مرگ ناشی از سرطان بهدلیل تشعشعات اتمی هیروشیما و ناکازاکی هنوز هم به سالی ۳ هزار نفر میرسد.
اما چرا آمریکا چنین ننگی را برای خود خرید که تا بر پیشانیاش بماند؟ آن «پیامِ روشنِ آمریکا» که در فراز اول این جستار آمد و آن «انگیزهٔ سیاسی» که در فراز سوم آمد چه بودهاست؟ به نظر میرسد مخاطب اصلی پیام سیاسیِ آمریکا کشورهای متخاصم جنگ دوم جهانی نبودهاند که آنها تا همان موقع در هم کوبیده بودند و هویدا بود تا سالهای سال رقیب جدیای نخواهند بود، بلکه مخاطب اصلی شوروی بود که خودش نیز تا آن زمان تحقیقاتی روی چنین سلاحهایی داشت و ممکن بود در آینده رقیب خطرناکی شود.
چه بسا آمریکا این کشتارِ جمعی را در ژاپن به راه انداخت تا به حکمرانانِ شوروی که رقیب اصلی برای آیندهٔ آمریکا محسوب میشدند، این «پیامِ روشنِ سیاسی» را بدهد که آمریکا حدی برای دشمنی نمیشناسد و ابزارِ این دشمنیِ بیحد را نیز دارد. آمریکا که تا آن سالها چهرهای «حقوق بشری» از خود نمایش میداد، تصمیم گرفت با ارتکاب یک «جنایت جنگی»، این بار چهرهٔ «دیوانه» را از خود به نمایش بگذارد تا سیطرهٔ خود را در دورانِ پس از جنگ تضمین کند، جان مردم ژاپن هم بهایِ آن بود. البته این یکی از انگیزههاست و جای بحث همچنان وجود دارد. در پایان گفتنی است، در حالی ما سالروز این فاجعه انسانی را یاد میکنیم که مسئولان ژاپن امسال نیز چون گذشته این سالروز را با عزلِ نظر از مرتکبِ آن گرامی داشتند!