آیتالله سیدمحسن حکیم از فقها و مراجع مبارز عراق بهشمار میرود که با موضعگیریهای سیاسی خود در مقابل ظلم و تعدی حکومتهای مستبد به دفاع از اسلام و مسلمانان پرداخت.
آیت الله سید محسن حکیم در ۱۱ جوزا/خرداد ۱۲۶۸ خورشیدی در نجف و در خاندانی که در عراق شهرت فراوان داشتند، دیده به جهان گشود. پدرش، مهدی بن صالح طباطبایی نجفی، مشهور به سیدمهدی حکیم، عالم دینی و مرجع تقلید شیعیان بنت جُبَیْل لبنان بود. وی در هفت سالگی پدرش را از دست داد و تحت تربیت و تعلیم برادر خود قرار گرفت. او دروس مقدمات و مبادی فقه و اصول را خواند و در درس خارج علما و مدرسان بزرگ حوزه علمیه نجف حاضر شد و به موفقیت رسید. از جمله استادان برجسته وی میتوان به سید محمدکاظم یزدی، آخوندخراسانی، سید ابوتراب خوانساری، میرزا حسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخالشریعه اصفهانی، سیدمحمد سعید حبّوبی و شیخ علیباقر جواهری اشاره کرد. این عالم برجسته پس از رحلت آیتالله بروجردی در حمل/فروردین ۱۳۴۰، خورشیدی به مرجعیت عامه شیعیان جهان رسید و گروه زیادی از شیعیان کویت، عراق، ایران، بحرین، افغانستان، هند و پاکستان از وی تقلید میکردند.
خدمات علمی و فرهنگی آیت الله حکیم
آیتالله حکیم، علاقه فراوانی به تأسیس مدارس و کتابخانههای مساجد و دیگر بناهای علمی و دینی داشت از اینرو مؤسسات فراوانی به وجود آورد. کتابخانه معروف او که به نام مکتبهٔ الامام الحکیم در نجف اشرف تأسیس شده از مجهزترین و پیشرفتهترین کتابخانههای اسلامی است و بیش از یکصد شعبه در سراسر عراق دارد. به دستور وی، مدارس و مساجد متعددی در نجف اشرف، بغداد، بصره و دیگر نقاط عراق و همچنین کشورهای اسلامی ساخته شد. ایشان برای اداره امور مرجعیت خود، نظم و سازمان خاصی ایجاد کرد و برای هر قسمت مسوولیت معینی انتخاب کرد و از افراد مطلع در اداره این تشکیلات کمک میگرفت. به همین دلیل تشکیلات وی با نظم و انضباط خاصی اداره میشد که در نوع خود در میان روحانیت شیعه بیسابقه بود. افزون بر این دوره حکیم از این جهت که بار دیگر حوزه نجف سیاسی شد، دارای اهمیت است در این میان حکیم اهمیت فراوانی برای حوزه هزارساله نجف قائل بود. وی حوزه را پایگاه انسانسازی و پرورش استادان و سربازان فرهنگی شریعت میپنداشت؛ از اینرو نظم و نسق دادن به برنامههای درسی طلاب را در اولویت قرار داد.
همچنین این عالم بزرگ دینی در دورانی حساس و دشواری که حوزه نجف در انزوا به سر میبرد به ریاست عامه رسید. به باور ایشان حوزه پایگاه اصلی و کانون هرگونه دگرگونی و تحولی در مجتمع شیعیان بهشمار میرفت از جمله تلاشهای اولیه وی در این خصوص حفظ وحدت، یکپارچگی و انسجام حوزه کهن نجف اشرف و در مرحله نخست کاستن از اختلافات اساسی بود. رویارویی رئیس حوزه با اندیشه الحادی مارکسیسم و خطوط انحرافی قومگرایانه و طایفهگرایانه تفرقهافکن و جانبداری گسترهحوزه، به تقویت حوزه انجامید و شور، نشاط، تحرک و هیجان را به آن بازگرداند و آن را از رکود، سکون و سکوت خارج کرد، شمار طلاب حوزه نجف در دوره زعامت حکیم به شکل بیسابقهای روبه فزونی گذاشت. همچنین حوزه نجف در این برهه با حضور دانشجویانی که برای تحصیل از کشورهای مختلف جهان بدان روی آورده بودند، رونق گرفت. طلاب از ملیتهای مختلف، حتی از قاره آفریقا و جنوب شرق آسیا رهسپار کانون تشیع شده بودند. ترسیم استراتژی حوزه از دیگر اقدامات سیدحکیم بود. او از تز تکثر حوزه در مناطق محل سکونت شیعیان دفاع میکرد. به باور ایشان ضروری بود در هر مکان مناسبی باید به دایر کردن حوزه مبادرت کرد. وی همچنین به مسایل مالی حوزه نیز درحد امکان نظم داد. البته ایشان به ایجاد پشتوانه اقتصادی برای حوزههای علمیه اهمیت میداد و در مصرف وجوهات شرعی (خمس و زکات و…) بسیار محتاط بود. بارها به نمایندگان خود در کشورها و شهرهای مختلف گوشزد میکرد که در صورت نیاز به وجوه شرعیه در مناطق محل اقامت آنان از ارسال وجه به نجف خودداری ورزند. ازاینرو در زمان زعامت حکیم حوزههای علمیه جدیدی تأسیس شد از دیگر اقدامات وی تغییر در برخی مواد درسی حوزه و تأکید بر لزوم فراگیری برخی علوم که به واقعبینی طلاب یاری میرساند و آنان را هرچه بیشتر با مسایل اجتماعی آشنا میکرد، بود. از اینرو بر ضرورت یادگیری اقتصاد، جامعهشناسی و علوم سیاسی از طرف دانشجویان علوم دینی تأکید فراوان داشت. بدین ترتیب آیتالله حکیم با اقدامات خود نه تنها حوزه علمیه نجف را از انزوا خارج کرد، بلکه باعث تحرک و نقشآفرینی آن در برهههای مختلف تاریخی شد. وی برای پایندگی و تقویت حوزه نجف عهدهدار انجام اصلاحات عمیق و ابتکارات جالبی شد که تا پیش از وی سابقه نداشت؛ اقداماتی که پاسخگوی نیاز و انتظارات آن روز جامعه بود.
همچنین آیتالله حکیم به تألیف و تصنیف علاقهای وافر داشت و حتی پس از مرجعیت، بدان مشغول بود و آثار ارزشمندی از خود برجای گذارد از جمله مهمترین این آثار میتوان به مستمسک العروهٔ الوثقی، نهج الفقاههٔ، حقائق الاصول، دلیل المناسکر، رسالهٔ فی ارث الزوجهٔ من الزوج، تعلیقه بر کتاب ریاض، رساله در درایه، مختصر منهاج الصالحین، حواشی بر نجاهٔ العباد، شرح تبصره علامه حلی و حاشیه بر رساله صلاتیه اشاره کرد.
فعالیتهای سیاسی آیت الله حکیم
از جمله اقدامات سیاسی حکیم در جریان جنگ جهانی اول و پس از اعلام جنگ و جهاد عثمانی بر ضد متفقین این بود که نیروهای انگلیسی در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۲ هجری بندر فاو در جنوب عراق را اشغال کردند و تصمیم به تصرف دیگر مناطق عراق گرفتند. از اینرو علمای شیعه عراق برای بیرون راندن دشمنان بر ضد نیروهای انگلیسی فتوای جهاد صادر کردند. شور و هیجان عمومی بر ضد انگلیس سراسر شهرهای شیعه نشین را فراگرفت و دهها هزار مجاهد داوطلب تحت فرماندهی سه گروه از علما روانه جبهههای نبرد شدند. سید محسن حکیم جزو علمای گروه سوم قرار داشت. وی به تبعیت از استادان مجاهد خود، علاوه بر درس و بحث به امور سیاسی نیز توجهی ویژه داشت، از او پرسیدند: «نظر شما دربارهٔ سیاست و دخالت علما در آن چیست؟» او با صراحت تمام گفت: «اگر معنی سیاست، اصلاح امور مردم، روی اصول صحیح عقلانی و رفاه حال و آسایش بندگان خدا باشد، اسلام تمامش همین است و جز سیاست، چیز دیگری نیست و علما غیر از این، کار دیگری ندارند و اگر منظور معنی دیگری باشد، اسلام از آن بیگانه و دور است.
آیتالله حکیم در کمک به جنبشهای آزادیبخش اسلامی، فعال بود و مسلمانان را به کمک و پشتیبانی از برادران مسلمان فلسطینی تشویق میکرد و اعلامیههای متعدد و مهمی راجع به فلسطین و وحدت مسلمانان جهان برای نجات بیتالمقدس صادر کرد. همچنین موضع دولت عراق را در جلوگیری از تظاهرات مردم در محکومیت حمله سه جانبه انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی به مصر را به شدت محکوم و از برگزاری نماز جماعت امتناع ورزید تا آنکه رژیم عراق مجبور به عذرخواهی شد.
همچنین در حمله غافلگیرانه رژیم صهیونیستی به کشورهای مصر، سوریه و اردن آیتالله حکیم در اعلامیهای اعلام داشت: «اکنون که جهاد مسلمانان با یهودیان صهیونیست شروع شدهاست، همدستی کافی و کامل باید کرد و به دشمن اسلام مهلت ندهند که برادرانِ آنان را مورد قتل و غارت قرار دهند. خدای متعال با ماست و باید جهاد را تعمیم دهیم. وی همچنین در سنبله/شهریور ۱۳۴۸ خورشیدی در تلگرامی، آتش زدن مسجدالاقصی توسط صهیونیستها را به شدت محکوم کرد و از عموم مسلمین دعوت کرد که با تمام قوا برای نجات و رهایی قدس شریف و سرزمین فلسطین از دست صهیونیستهای کافر و تجاوز پیشه، فداکاری کنند و از مقدسات اسلام که مورد اهانت و تحقیر دشمنان اسلام قرار گرفتهاند، دفاع کنند.
سرانجام
سرانجام این مرجع والا مقام بعد از مجاهدتها و تلاشهای سیاسی خود در راه اسلام و تربیت شاگردانی چون شیخ حسین وحید خراسانی، سیدمحمدحسین فضلالله، سیدحسن بهبهانی و چندین شاگرد نامدار و مجاهد دیگر در ۱۲ جوزا/خرداد ۱۳۴۹ خورشیدی دیده از جهان فروبست و در نجف اشرف به خاک سپرده شد. تشییع پیکر او که در آن صدها هزار تن شرکت داشتند به تظاهرات وسیعی بر ضد رژیم بعث عراق تبدیل شد. همچنین مسئلهای که در پی فقدان ایشان پیش آمد، مسئله معرفی جانشین آیت الله حکیم بود به همین دلیل برای حل مسئله، مرجعیت ۱۲ تَن از استادان و عالمان دینی حوزه علمیه قم با انتشار اعلامیهای امام خمینی (ره) را به عنوان مرجع مسلمانان معرفی کردند. بدین ترتیب مرجعیت امام خمینی (ره) پس از آیت الله حکیم مطرح و تثبیت شد.