تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۶ جدی ۱۳۸۶ ساعت ۰۸:۳۴
کد مطلب : 901
انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده‌کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی از انقلاباتی است که حرکت و آثارش در چهارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی‌شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد.
تحلیلی بر تاثیرهای متقابل انقلاب اسلامی و جنبش سیاسی معاصر
چکیده: بسیاری از صاحبنظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیتهای مؤثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده‌است. از این رو، در مقاله حاضر به برخی از این آثار می‌پردازیم. در آغاز مقاله به وجوه مشترکی که زمینه تأثیرگذاری متقابل انقلاب اسلامی و جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر را فراهم می‌آورد، اشاره شده‌است. این در حالی است که وجوه افتراقی نیز که بین آنها وجود دارد، آثار مثبت تأثیرگذاری متقابل را کاهش می‌دهد. پس از آن، بازتاب انقلاب اسلامی در بعد سیاسی و فرهنگی بر جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر مورد بررسی قرار می‌گیرد، در پایان یک نمونه، از هزاران نمونه ای که در این باره وجود دارد، یعنی حزب الله لبنان مورداستناد قرار می‌گیرد.

* * *

اقبال لاهوری در کتاب «فلسفه خودی» پیشبینی می‌کند که تهران در آینده قرارگاه مسلمانان خواهد شد. پس از انقلاب اسامی نیز … ایران به صورت ام القرای دارالاسلام درآمد. حتی ایران می‌تواند به علت موقعیت منحصر به فرد … و منابع عظیم و بی پایان انرژی، ابزار فرهنگی و اعتقادی نیرومند به مرکز ساماندهی تمدن نوین اسلامی درآید؛ زیرا، انقلاب اسلامی ایران، «در پیدایش، در کیفیت مبارزه و در انگیزه … از سایر انقلابات جداست.» و می‌تواند در پیامدها و دستاوردها نیز، متمایز و پیشروتر از سایر انقلابات باشد. این ویژگی‌ها، ریشه در دین و باورهای برخاسته از مذهب دارد. این انقلاب برآمده از مذهب هم، به احیای دین و تجدید حیات اسلام در ایران و جهان مدد رساند که یکی از ابعاد آن، تولد و تداوم جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر در دو دهه اخیر است. به این دلیل، چند سئوال در این باره وجود دارد، از جمله:
۱. چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر تأثیر گذاشت؟
۲. انقلاب اسلامی ایران، چه تأثیراتی بر حرکتهای سیاسی اسلامی معاصرگذاشت؟
۳. میزان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر نهضت‌های سیاسی اسلامی چقدر است؟
این مقاله در صدد است، به این سئوالات سه‌گانه پاسخ گوید.

بسترهای تاثیرپذیری جنبش‌های اسلامی از انقلاب اسلامی

در پاسخ به این سئوال که «چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر تأثیر گذاشت؟» می‌توان به موارد مشترک فراوان موجود بین انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر اشاره کرد. این وجوه مشترک، تأثیر متقابل انقلاب اسلامی معاصر را فراهم آورد. از این زمینه‌ها که از آنها به عنوان عوامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز می‌توان یاد کرد، عبارتند از:

۱. ایده واحد: انقلاب اسلامی ایران، گر چه یک انقلاب شیعی است، ولی همانند هر مسلمان و هر جنبش اسلامی دیگر، به وحدانیت (لا اله الا الله) اعتقاد دارد، به رسالت پیامبر اکرم (ص) (اشهد ان محمدا رسول الله) معتقد است، کعبه را قبله آمال و آرزوهای معنوی خود می‌داند، قرآن را کلام خداوند سبحان و آن را منجی بشریت گمراه تلقی می‌کند، و به دنیای پس از مرگ و قبل از آن، به صلح، برادری و برابری ایمان دارد. همان گونه که امام خمینی (ره) فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحید کلمه کنید.» البته ویژگی کاریزمایی امام خمینی (ره) و مواضع ضداستعماری وی که بیشتر مسلمانان جهان بر آن اتفاق نظر دارند، بر تأثیر متقابل انقلاب اسلامی و جنبشهای اسلامی افزود.

۲. رقیب یکسان: انقلاب اسلامی و جنبشهای اسلامی دارای دشمن مشترکند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا (شیطان بزرگ) و اسرائیل (غده سرطانی) است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، صلیبیون مسیحی، استعمارگران اروپایی و صربهای نژادپرست و… کیان اسلام را تهدید می‌کند، در حالی که انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی و نه غربی» علم مبارزه علیه دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته‌است. امام خمینی (ره) در این باره فرمود: «دشمن مشترک ما که امروز اسرائیل و آمریکا و امثال اینهاست که می‌خواهند حیثیت ما را از بین ببرند، و ما را تحتستم دوباره قرار بدهند، این دشمن مشترک را دفع کنید.»

۳. آرمان مشترک: انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی معاصر، خواهان برچیدهشدن ظلم و فساد و اجرای قوانین اسلام و استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان و به اهتزاز درآوردن پرچم لاالهالاالله در سراسر جهان از طریق نفی قدرتها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و توده‌های مردماند. به سخن امام خمینی (ره)، در این مورد توجه کنید: «همه در میدان باشند، با هم باشند، ما می‌خواهیم حفظ اسلام را بکنیم، با کنارهگیری نمی‌شود حفظ کرد، خیال نکنید که با کنارهگیری تکلیف از شما سلب می‌شود.» البته برخی از جنبشهای سیاسی اسلامی، تنها خواستار عمل به احکام اسلام در کشورهای خود و برخی نیز در پی تشکیل یک حکومت مستقل، بدون تأکید بر شکل اسلامی حکومت هستند. از این رو، می‌توان گفت، جنبشهای اسلامی معاصر حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی اند؛ زیرا، انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنها را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتوانی مارکسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان مهر تأیید زد، و اسلام را به عنوان تنها راه حل برای زندگی سیاسی مسلمین مطرح ساخت. شیخ عبدالعزیز عوده، روحانی برجسته فلسطین گفته‌است: «انقلاب خمینی (ره)، مهمترین و جدیترین تلاش در بیدارسازی اسلامی… ملتهای مسلمان بود.» بنابراین، موجودیت و هستی سیاسی جنبشهای سیاسی اسلامی به انقلاب اسلامی وابسته است. این امر زمینه‌های لازم برای تاثیرپذیری جنبشهای اسلامی از انقلاب اسلامی را فراهم آورده‌است.

۴. وحدت گرایی: تکیه تأکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهب‌های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه دیگر گرایش جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است. چون، انقلاب اسلامی به تاسی از اسلام ناب محمدی (ص) هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، اروپایی و غیر اروپایی قائل نیست، بر جنبه‌های اختلاف‌برانگیز در بین مسلمین پای نمی‌فشارد، بلکه با ایجاد دارالتقریب فرق اسلامی، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی (ره) علیه سلمان رشدی و برگزاری هفته وحدت و… در جهت اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، طیف گسترده‌ای از گروه‌های غیرشیعی و حتی جنبشهای آزادیبخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگو و اسوه خود قرار داده اند؛ بنابراین، جای شگفتی نیست که مسلمان‌های سنی فلسطینی به نام و یاد امام خمینی (ره) به عملیات شهادت طلبانه دست می‌زنند. مجیبالرحمان شامی، روزنامهنگار پاکستانی در این باره می‌گوید: «تأثیر بزرگ دیگر امام این است که گر چه ایشان یک رهبر شیعه بودند… با این وجود مبلغ جدایی نبودند، فریاد او برای اسلام بود.»

۵. مردم مداری: مردمگرایی انقلاب اسلامی، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملتهای مسلمان بوده‌است. انقلاب ۵۷ و رهبری آن، بر این باور بودند که باید به ملتها بهاء داد نه به دولتها. به عنوان مثال، حج و اهمیت و ارزشی که ایران اسلامی به آن می‌داد، یکی از مقولاتی است که نشاندهنده مردمگرایی انقلاب ایران است؛ زیرا، امام خمینی (ره)، حج را از یک مراسم عبادی خارج کرد، آن هم از طریق زندهکردن برائت از مشرکین که آن نشانی از برائت از مشرکین توسط پیامبر (ص) در صدر اسلام است. اگر چه تاوان مردمی کردن حج، کشتار حدود ۴۰۰ زائر ایرانی در حج ۱۳۶۶ بود، ولی سه سال بعد که بار دیگر، پای ایرانیان به مکه بازگردید، فریاد برائت از مشرکین حجاج همچنان باقی ماند، البته در مقیاسی محدودتر.
همه آنچه راکه بین ایران انقلابی و جهان اسلام وجود دارد، وجوه مشترک نیست. بلکه اختلافها و دشواریهایی نیز در این باره به چشم می‌خورد. از جمله:

الف. تشیع امامیه: نسبتشیعیان به کل مسلمانان جهان، ده درصد است. آنها به جزء ایران و سوریه، حاکم بر قدرت سیاسی نیستند، با این که در کشورهایی چون عراق و بحرین و احتمالاً در لبنان، اکثریت با شیعیان است. نوعی معارضه تاریخی بین شیعه و سنی وجود داشته و دارد. البته تضاد تسنن وهابی و نزدیکی تسنن سوری با انقلاب اسلامی بیشتر است، و حتی تسنن متأثر از تصوف نیز، تضاد کمتری با شیعه دارد. سپاه صحابه در پاکستان، طالبان در افغانستان از مصادیق بارز مخالفین تشیع در جهان اسلاماند. به هر روی علی‌رغم وحدت خواهی و وحدتطلبی انقلاب ایران، تضاد اهل سنت با شیعه، به کلی از بین نرفته‌است.

ب. عرب و فارس: تعارض بین عرب و عجم، از آغاز ورود اسلام به ایران پدید آمد. جریان شعوبیه نمونه ای از این تعارض قومی است. عباسیان و امویان و نیز عثمانیان و صفویان، به نوعی دیگر این معارضه را دامن زدند، و جنگ عراق علیه ایران به عنوان جنگ قادسیه یا مهمترین جنگ بین مسلمانان و ساسانیان و در واقع بین ایرانیان و عربها توجیه می‌شد. به هر روی، آنان ایرانیان را مجوس می‌دانستند، و بر این اساس، اعراب را برابر با اسلام و ایرانیان را مخالف با آن می‌دیدند.

ج. صدور انقلاب اسلامی؟! برخی از شعارها و پیامهای انقلاب اسلامی، مثل این سخن امام (ره) «نهضت ما دارد توسعه پیدا می‌کند و می‌رود توی ملتها…» از سوی برخی به منزله قصد ایران برای مداخله در سایر کشورها و براندازی نظامهای سیاسی آنها تلقی شد. در حالی که، یک سال بعداز سخن فوق امام فرمود: «صدور با سرنیزه، صدور نیست. صدور آن وقتی است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاقانسانی، اینها رشد پیدا کند.» معظمله در جای دیگر فرمود: «معنای صدور انقلاب ما، این است که همه ملتها بیدار شوند، و همه دولتها بیدار بشوند، و خودشان را از این گرفتاریهایی که دارند… نجات بدهند.» در مجموع علیرغم همه دشواریهایی که برای برقراری روابط ایران انقلابی و جهان اسلام و تاثیرپذیری متقابل آن دو وجود دارد، ولی وجوه مشترک آن دو بسیار بیشتر است.

تاثیرپذیری جنبشهای اسلامی از انقلاب اسلامی

در پاسخ به این سئوال که انقلاب اسلامی ایران، چه تأثیراتی بر حرکتهای سیاسی اسلامی معاصر گذاشت؟ به آثار متعدد و متنوع می‌توان اشاره کرد. پرداختن به همه این آثار، از حوصله این مقاله خارج است؛ بنابراین، تنهابه بخشی از این بازتاب، در دو قسمت سیاسی و فرهنگی اشاره می‌کنیم:

الف. انعکاس سیاسی
در این قسمت به پاره‌ای از بازتابهای سیاسی سه مقوله «انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه» «تلاش برای دستیابی به حکومت اسلامی» و «نقش انقلاب اسلامی بر حیات سیاسی جنبشهای اسلامی» می‌پردازیم:
یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. آیت الله خامنه‌ای - مقام معظم رهبری - در این باره فرمود: «علیرغم گذشت بیش از یکصدوپنجاه سال از برنامهریزی مدرن و همه‌جانبه علیه اسلام، امروز در سراسر دنیا یک حرکت عظیم اسلامی به وجود آمده‌است که به موجب آن اسلام در آفریقا، آسیا و حتی در قلب اروپا، حیات جدیدی را بازیافته و مسلمانان به شخصیت و هویت واقعی خود پی برده اند.» به بیان دیگر، عمر دوره‌ای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان، به ویژه در قشر تحصیل کرده آن از بین رفته و شمار فراوانی از آنان، خواهان هضم شدن در هویت جهانی بوده و گذشته خود را به فراموشی سپرده و اگر توجهی به گذشته می‌کردند از باب تفنن و سرگرمی بود، به پایان رسید، و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی را که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد.
این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبشهای اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار ، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کاملترین شیوه مبارزه است. سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در ملاقات با امام خمینی (ره) در این باره گفت: «انتفاضه بارقه‌ای از نور و بازتابی از پیروزی‌های بزرگ انقلاب شماست، انقلابی که بزرگترین تحول را در عصر ما بوجود آورد.» در حالی که قبل از آن، اسلام در صحنه مبارزه علیه اسرائیل نقش چندانی نداشت. چنین رویکردی به معنای کنارگذاشتن اندیشه‌های غیرمذهبی به ویژه ناسیونالیسم، لیبرالیسم و کمونیسم و دور ریختن اندیشه جبری بودن سرنوشت انسان بود که همگی در نجات ملل اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان بودند. به عقیده شیخعبداللهشامی، یکی از رهبران مبارز فلسطینی «پس از انقلاب اسلامی ایران، مردم فلسطین دریافتند که برای آزادی، به قرآن و تفنگ نیاز دارند.» این در حالی است که برای چند دهه حرکتهای انقلابی، اغلب در اختیار گروه‌های مارکسیستی بود. به هر روی، انقلاب اسلامی، تأکیدی بر بعد سیاسی اسلام بود، و از آن پس، در برخی از کشورها، سازمان‌های مخفی شکل گرفت و مبارزه مسلحانه بر پایه اسلام، ساماندهی شد.
روی آوردن به مبارزه بر اساس اسلام، تنها نتیجه تجدید حیات اسلام که آن را برخی اصولگرایی یا بنیادگرایی اسلامی می‌نامند، نیست. بلکه در گرایش جدید «اسلام تنها راه حل» برداشت نوین و تازه‌ای از اسلام صورت گرفت که در آن مسلمین به ایستادگی، مقاومت پافشاری برای نیل به حقوق خویش تشویق شده اند. روزگاری این کار، از سوی حسنالبناء و سیدقطب در جنبش اخوانالمسلمین انجام می‌شد، ولی انقلاب اسلامی، اسلام انقلابی رابه صورت جدیتر درآورد و مطرح ساخت. البته این ستیزهجویی انقلابی، تنها به معنای روی آوردن به اسلحه نخواهد بود، چون در آن شیوه‌های مسالمتآمیز، مشابه آنچه حزب اسلامگرای رفاه در ترکیه برگزید، نیز دیده می‌شود.
نظام اسلامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، به صورت بهترین الگو و مهمترین خواسته سیاسی مبارزان مسلمان درآمد. یکی از رهبران مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در این باره گفت: «ما در آن موقع می‌گفتیم، اسلام در ایران پیروز شده‌است، و به زودی به دنبال آن در عراق نیز پیروز خواهد شد؛ بنابراین، باید از آن درس بگیریم و آن را سرمشق خود قرار دهیم. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی، حدود ۵/۱ میلیارد مسلمان را برانگیخته و آنان را برای تشکیل حکومتالله در کرهزمین به حرکت درآورد. این رویکرد، در اساسنامه، گفتار و عمل سیاسی جنبشهای اسلامی سیاسی معاصر به شکل‌های مختلفی مشاهده می‌شود.
علاقه جنبشگران مسلمانان به ایجاد حکومت اسلامی به سه صورت زیر ابراز شده‌است:

الف: برخی از گروه‌های اسلامی در جهان تسنن به صورت آشکار هراسی از مخالفت با دولتهای نامشروع ندارند، و به احادیثی که اطاعت از حاکم اسلامی را در هر شرایط لازم دانسته، چندان توجهی نمی‌کنند، بلکه خواهان استقرار حکومت اسلامی یا نظام مصطفی (ص) در کشورشان شده اند، و آن را برخی از گروه‌ها در اساسنامه (مانند مجلس اعلای انقلاب عراق) یا در اعلامیه‌های خود (مانند حزبالدعوه) و… مطرح کرده اند. البته برخی از جنبشهای اسلامی (مانند کشمیر و افغانستان) دستیابی به استقلال سیاسی را اولین هدف سیاسی خود، قبل از تأسیس حکومت اسلامی قرار داده اند.

ب: بعضی از گروه‌های اسلامی دیگر با طرح لزوم اجرای شریعت اسلامی (مانند نهضت جمعیت ارشاد اسلامی مصر) یا با ترجمه کتاب حکومت اسلامی امام خمینی (ره) (مانند الیسارالاسلامی مصر) یا با تأکید بر جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها راهحل (مانند جبهه نجات اسلامی الجزایر) و… علاقهمندی خود را برای برپاکردن یک حکومت اسلامی ابراز کرده اند. آیت الله محمدباقر صدر هم قبل از شروع جنگ تحمیلی در تلاش بود، رژیم عراق را سرنگون و یک حکومت اسلامی به شیوه حکومت ایران یعنی جمهوری اسلامی برپایه ولایت فقیه به وجود آورد. در قیام ۱۳۷۰ش. /۱۹۹۱م. شیعیان عراق، میل به تأسیس حکومت اسلامی در رادیو صدای انقلاب عراق به گوش می‌رسید.
 
ج: برخی از حرکتهای دیگر اسلامی، خویش را از دایره تنگ ناسیولیسم خارج کرده و خواهان برپایی یک نظام اسلامی برپایه امت واحد مسلمان از خلیج فارس تا اقیانوس اطلس شده اند (مانند رابط الدعوهالاسلامیه در الجزایر) یا این که بر اساس اصل ولایت فقیه و قبول آن، از رهبری انقلاب اسلامی ایران پیروی می‌کنند. این دسته از گروه‌ها، دوگونه اند. دسته‌ای که از لحاظ عقیدتی و مذهبی خود را مقلد رهبری انقلاب اسلامی ایران می‌دانند (مانند جنبش امل در لبنان)، و دسته‌ای که هم از لحاظ سیاسی و هم مذهبی از رهبری انقلاب اسلامی ایران تبعیت می‌کنند (مانند جنبش حزب الله لبنان).
گروه‌ها و سازمانهای اسلامی مذکور، برای نیل به یک نظام مبتنی بر اسلام، شیوه و روش‌های مختلفی را در پیش گرفته اند. برخی تنها از طریق اقدام قهرآمیز و مسلحانه (مانند حزب الله حجاز) و کودتا (مانند جنبش آزادیبخش بحرین) در صدد نابودکردن رژیم حاکم هستند. در نقطه مقابل، گروه‌هایی قرار دارند که شرایط فعلی را برای دست زدن به اقدامات مسلحانه مساعد نمی‌دانند، و با توسل به شیوه‌های مسالمتآمیز از قبیل شرکت در انتخابات پارلمانی در پی تغییر نظام موجود هستند (مانند حزب اسلام‌گرای رفاه). اما گروه‌های دیگر هم وجود دارند که به هر دو روش پایبندند، جنبش حزب الله نمونه ای از این گروه است که در مصاف با اسرائیل و حکومت مارونی لبنان و به منظور استقرار حکومت اسلامی به دو روش متمایز و در عین حال مکمل هم یعنی جنگ با اسرائیل و شرکت در انتخابات مجلس روی آورده‌است.
انقلاب اسلامی ایران در تولد و تحرک سیاسی بسیاری از جنبشهای اسلامی سیاسی نیز نقش داشته‌است. چنین تأثیری با مروری بر پرونده سیاسی جنبشهای اسلامی دهه‌های اخیر به روشنی دیده می‌شود.
برخی از گروه‌های اسلامی سیاسی، تولد و موجودیتخود را مدیون انقلاب اسلامی اند. این گروه‌ها دو دسته‌اند، دسته‌ای که از یک جنبش اسلامی غیرفعال پیشین منشعب شده اند (مانند امل اسلامی از جنبش امل و جنبش جهاد اسلامی از اخوانالمسلمین فلسطین، در واقع بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین مرکز جهاداسلامی فلسطین در نوار غزه فعال شد). و دسته‌ای که وابسته به جنبشی و گروهی نبوده اند، بلکه موجود و پدیدهای جدیدند (مانند نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان) اگر چه دسته اخیر بیش از دسته نخست، مدافع و متأثر از انقلاب اسلامی است، اما همه این گروه‌ها در دفاع از انقلاب اسلامی ایران، پیروی از رهبری آن و نیز الگو قراردادن آن اشتراک نظر دارند.
بعضی دیگر از گروه‌ها و جنبشهای سیاسی اسلامی به تأثیر از تجدید حیات اسلام که از ثمرات انقلاب اسلامی ایران در قرن اخیر است، از حالت رکود، رخوت و انفعال خارج شده اند، و با نیرو و سازماندهی جدیدی به مبارزه نظامی و سیاسی علیه حکومت و دولتهای حاکم پرداخته اند؛ مثلاً حرکت اسلامی در دانشگاه‌های النجاعع، بیرزیت، غزه، بیتالمقدس و الخلیل، به نحو چشمگیری پس از انقلاب اسلامی گسترش و توسعه یافت یا فعالیت گروه جماعهالمسلمین که حضوری محدود در نوار غزه داشت، در پی انقلاب اسلامی ایران و نیز به دنبال احکام صادره از سوی دادگاه نظامی رامله علیه اعضای آن، افزایش پیدا کرد. بخشی از این گروه‌ها، تنها به افزایش حجم فعالیتهای خود اقدام کرده اند و در روند مبارزه به شیوه‌های مسالمتآمیز توجه دارند. بخشی دیگر بر شدت و حجم تلاشهای ضد دولتی خود افزوده اند، و با تکیه بر روشهای مسلحانه در صدد نابودی رژیمهای حاکم هستند. سازمان انقلاب اسلامی جزیرهالعرب از گروه نخست و جبهه اسلامی سوریه از گروه دوم محسوب می‌شوند.
انقلاب اسلامی ایران در تحرک سیاسی آن دسته از جنبشهای به ظاهر اسلامی که هیچگونه یا کمترین علقهای به انقلاب اسلامی ندارند، هم به شکل دیگری مؤثر بوده‌است. این گروه‌ها که با تولد انقلاب اسلامی و به منظور مقابله با آن متولد یا گسترش یافته اند، با کمک دولتها و اشخاص مخالف انقلاب اسلامی و به ویژه با پشتیبانی و با حمایت مالی دولتهایی چون دولت پادشاهی عربستان سعودی شکل گرفته اند. وهابیت در پاکستان، ساف در فلسطین اشغالی و سازمان پیکار اسلامی در عراق، نمونه‌هایی از این گروه‌ها به‌شمار می‌روند. به همین جهت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، صف اسلام سازش کار (اسلام آمریکایی) از صف اسلام ناب محمدی (ص) کاملاً جدا شده‌است. از این رو، کشورهای عربی مسلمان برای جلوگیری از ظهور قیام مردمی متأثر از انقلاب اسلامی، تلاش زیادی را برای بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی و تظاهر به اسلام آغاز کرده اند.

ب. تأثیر فرهنگی
امور فرهنگی از آن حیث مهم هستند که پایه و اساس امور سیاسی حرکت‌های سیاسی را فراهم می‌آورند. به دیگر سخن، امور فرهنگی زمینهساز امور سیاسی اند. به این دلیل، رنگ وبوی سیاسی به خود می‌گیرند، و در مقوله سیاسی، شایستگی مطرح شدن را می‌یابند. از این رو، در این بخش، صرفاً چند مقوله فرهنگی بازگشت به ارزش‌های مبارزه اسلامی، پیروی شعائر و شعارهای انقلابی ایران و… مطرح می‌شود. البته ذکر این چند مورد به معنای آن نیست که سایر امور فرهنگی بی‌اهمیت است.
انقلاب اسلامی ایران ارزش‌های فرهنگی نوینی را در مبارزه سیاسی جنبشهای اسلامی مطرح کرد. یکی از این ارزشها، گرایش به جهاد است. جنبشهای اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران، جهاد، شهادت و ایثار جان را به عنوان اصول اساسی پذیرفته اند. به بیان دیگر، اصولی چون جهاد، شهادت و فداکاری که سمبل حرکتهای انقلابی شیعیان و شعار انقلاب اسلامی بود، به عنوان اصول اساسی مبارزه پذیرفته شد، و به آن، با دیده تکلیف و فریضه دینی می‌نگرد. سخن گوی جنبش جهاد اسلامی فلسطین در دیدار با امام (ره) و در خطاب به ایشان گفت: «با ظهور انقلاب شما، ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش، راه جهاد و مبارزه است.» شیخ اسعد تمیمی یکی از رهبران فلسطینی در این باره گفت: «تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غایب بود، حتی در عرصه واژگان، مثلاً به جای جهاد از کلماتی چون نضال و کفاح استفاده می‌شد.» البته جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر، این کلمات را به شکل‌های مختلفی چون عملیات شهادت طلبانه (مثل فلسطین) یا مبارزه مسلحانه و جنگ (مانند افغانستان) به کار گرفته اند.
مردمی بودن که یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران است، در جنبشهای سیاسی اسلامی راه یافته‌است. به عبارت دیگر، این جنبشها دریافته اند که اسلام توانایی بسیج توده‌های مردم را دارد. بر این اساس، آنها از اتکا به قشر روشنفکر به سوی اتکا به مردم گرایش یافته اند، و در نتیجه پایگاه مردمی خود را گسترش داده اند؛ مثلاً هسته اصلی مبارزه در فلسطین را روحانیون، دانشجویان، جوانان و نوجوانان تشکیل می‌دهند. به هر روی، پس از انقلاب اسلامی ایران، جنبشها مبارزات خود را به صورت مردمی پی می‌گیرند. به عقیده دکتر حسنالترابی رهبر جبهه اسلامی سودان، انقلاب اسلامی اندیشه کار مردمی و استفاده از توده‌های مردم را به عنوان هدیه‌ای گرانبها به تجارب دعوت اسلامی در جهان اسلام عطا کرد. گرایش به اندیشه کار مردمی، جنبشهای اسلامی را به سوی وحدتطلبی مذهبی و قومی سوق داد. به عنوان مثال، یکی از مواد بیانیه شش ماده‌ای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، بر وحدت اسلامی تکیه دارد. در مجموع، این امر، جنبشهای اسلامی سیاسی را از اختلاف و تفرقه دور ساخته و آنها را از تشکیلات قویتر، امکانات وسیعتر، حمایت گستردهتر و پایداری بیشتر برخوردار ساخت.
شکل دیگر تأثیرات انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر، به تقلید شعارهای انقلاب اسلامی از سوی جنبشگران مسلمان بر می‌گردد؛ مثلاً، شعار مردم مسلمان معترض ترکیه، قبل از کودتای ۱۳۵۹ آن کشور، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. شهروندان کابل برفراز بام منازل خود فریاد اللهاکبر سر می‌دادند، در پلاکاردهای مسلمانان مصر شعار لاشرقیه و لاغربیه دیده شده‌است. مردم کشمیر در راهپیمایی دویست هزار نفری ۱۳۶۹ شعار اللهاکبر و خمینی رهبر را مطرح کردند. جهاد اسلامی فلسطین بر آن است که فلسطینیها همان شعارهایی را سر می‌دهند که انقلاب اسلامی منادی آن بود. آنها با فریاد بلند فریاد می‌زنند، لاالهالاالله، اللهاکبر، پیروزی از آن اسلام است. در واقع، آنها شعارهای قومگرایی و الحادی را به یک سو انداختند، و شعارهای انقلاب اسلامی را برگزیدند. در سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ در خیابانهای کیپ تاون آفریقای جنوبی شعار و ندای الله اکبر، بسیار شنیده شد. این یادآور و مؤید این کلام رهبری انقلاب است که فریاد اللهاکبر مردم الجزایر بر پشت بامها درس گرفته از ملت انقلابی ایران است.
جنبش سیاسی اسلامی معاصر به تأثیر از انقلاب اسلامی ایران از مسجد سرچشمه می‌گیرد و به مسجد و اماکن مقدسه ختم می‌شود. حتی دانشجویان انقلابی، حرکتهای ضد دولتی خود را از مسجد دانشگاه‌ها سامان می‌دهند. بدینسان مساجد رونق تازه‌ای یافته اند، و مرتب بر ساخت مساجد تازه افزوده می‌گردد. به عنوان مثال، تعداد مساجدساخته شده در فلسطین طی سالهای ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹سه برابر ساله‌ای قبل از آن بود. و نیز برنامه‌های مساجد افزایش یافته، گفت و گوهای سیاسی در مساجد زیاد شده گرایش به مسجد و نمازهای جمعه و جماعت فزونی گرفته و مساجد بیش از گذشته به مرکز مخالفت‌های ضد دولتی تبدیل گردیده‌است. هسته‌های اصلی مبارزه از درون مساجد و با فکر و اندیشه اسلامی شروع و گسترش یافت و مبارزات به شکلی مردمی و همه‌جانبه درآمد. و به همین دلیل، دومین مرحله انتفاضه که در ماه‌های پایانی ۱۳۷۹ شکل گرفت، به انتفاضهالاقصی معروف است، قبل از آن نیز، به انتفاضه، انقلاب مساجد می‌گفتند. شاید به این علت، امام جماعت مسجدالاقصی می‌گوید، مسجد به صورت منبع الهام، ثبات و پیوستگی مبارزان فلسطینی علیه اشغالگران درآمده است.
از دیگر مظاهر انقلاب اسلامی ایران که در پیروان جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر دیده می‌شود، حجاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش به حجاب اسلامی در اقصی نقاط جهان اسلام فزونی گرفت. حتی در برخی از کشورهای اسلامی چون لبنان و الجزایر، چادر که سمبل حجاب ایرانی است، مورد استفاده قرار گرفت. در ترکیه، علی‌رغم مخالفت‌های دولتی، عایتحجاب رو به گسترش است. زنان فلسطینی گرایش بیشتری به حجاب پیدا کرده اند، در کنار آن، گرایش به نماز بیشتر شده، انتشار مجلات و نشریات اسلامی افزایش یافته و مشروب فروشیها و مراکز فساد و فحشاء مورد حمله زیادی قرار می‌گیرند. حجاب اسلامی، حتی تا دل اروپا هم نفوذ کرده‌است، به گونه‌ای که گرایش به حجاب در مدارس فرانسه و مخالفت مکرر دولت این کشور با حجاب، پدیده‌ای به نام جنگ روسری را پدیدآورده است.
یکی دیگر از آثار فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر حرکتهای اسلامی و سیاسی معاصر، تظاهرات به سبک ایران است که در برخی از کشورهای اسلامی اتفاق افتاد؛ مثلاً مردم شهرهای عراق، چون نجف و کربلا در تأیید انقلاب اسلامی ایران و به تاسی از آن، در روز ۲۳ بهمن ۱۳۵۷، تظاهراتی شبیه به ایران برپا نمودند. در پی آن، تظاهراتی به شکل ایران در شهرهای کاظمین، الثوره، بغداد و دیاله به رهبری آیت الله محمدباقر صدر برقرار شد. حتی در آغاز انتفاضه جدید مردم عراق، یعنی در ۱۳۷۰، آنها همانند تظاهرات کنندگان ایرانی مخالف شاه در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، شهر حلبچه را به خمینی شهر نامگذاری کردند، و کنترل شهرها را به دست گرفتند. شیعیان عربستان سعودی اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در شهرهای قطیف، صفرا، اباقیق، خنجی و شیهات دست به تظاهرات زدند. تظاهرات مشابهی در سال ۱۳۵۷ در شهرهای قونیه، یوزکات و کوجائیلی ترکیه صورت گرفت. این روند، کم و بیش در سالهای بعد نیز ادامه یافت.
شعارنویسی به شیوه مبارزان انقلابی ایران مورد توجه جنبشگران مسلمان است. به عنوان مثال، مردم مصر در مخالفت با رژیم مبارک، شعارهای لا اله الا الله، محمد رسول‌الله (ص) و آیات قرآن را بر روی شیشه اتومبیل می‌نویسند. در نجف، شعارهایی از قبیل بله به اسلام و نه به عفلق بر روی دیوارها نوشته می‌شد. در انتفاضه ۱۵ شعبان ۱۳۷۰ عراق، شعار النجدی یا ایران به چشم می‌خورد. علاوه بر آن، اعلامیه‌ها سخنرانیها و پوسترها به شکل مشابه آنچه در ایران اتفاق افتاد، در کشورهای اسلامی چاپ و انتشار می‌یابد. هنوز در منطقه شیعه نشین بیروت یعنی ضاحیه، شعارهای انقلاب اسلامی و تصاویر رهبری آن وجود دارد.
بازتاب انقلاب اسلامی، بررسی یک نمونه: بهترین پاسخ به این پرسش که انقلاب اسلامی به چه میزان بر جنبشهای اسلامی معاصر تأثیر گذاشته‌است؟ معرفی و توصیف مصادیق است. البته مصادیق متعددند، اما برخی از آنها دارای برجستگی بیشتری هستند. در این مورد، لبنان و حزب الله برجسته ترین نمونه است.
بین ایرانیان و لبنانیها، علقه‌های فراوانی چون پیوندهای تاریخی علما و مردم جبل عامل با ایران دوران صفویه، فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی روحانی بلندآوازه ایرانی، امام موسی صدر به عنوان رهبر شیعیان لبنان، تشکیلات بر جای مانده از او یعنی جنبش امل، حضور شیعیان بسیار در لبنان، وجود دشمن مشترک (اسرائیل)، حمله اسرائیل به جنوب لبنان، کمکهای انسان دوستانه جمهوری اسلامی ایران محرومان لبنانی، مهاجرت و سکونت دائم مقداری از اتباع لبنان در ایران و… وجود دارد. این پیوندها باعثشده است که انقلاب اسلامی ایران بیش از هر جا در لبنان مؤثر باشد. این تأثیر در زمینه‌های متعددی مشاهده می‌شود. در زمینه فرهنگی، تعداد زیادی از تصاویر بزرگ امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در نقاط مختلف لبنان به چشم می‌خورد. بر روی دیوارهای آن عکس شهدایی دیده می‌شود که جان خود را در راه مبارزه علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی (دشمن شماره یک ایران) از دست داده اند. مردان با ظواهر اسلامی در خیابانها دررفت و آمد هستند. زنان ملبس به حجاب اسلامی اند و در اجتماعات عمومی، جایگاه زنان از مردان جداست، و مردم لبنان از ایران به عنوان یک دولت انقلابی و اسلامی حمایت می‌کنند در لبنان، حزب الله بیش از هر گروه سیاسی اسلامی دیگر، تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران قرار دارد. علاوه بر زمینه‌های مشترک موجود بین ایران و لبنان، انگیزه‌های دیگری موجب چنین تأثیر شگرف شده‌است. این انگیزه‌ها را می‌توان در پذیرش رهبری انقلاب اسلامی به عنوان رهبر دینی و سیاسی از سوی حزب الله و کمکهای تسلیحاتی، مالیو… ایران به حزب الله خلاصه کرد. هم چنین حزب الله از لحاظ اقتصادی و اجتماعی با اعطای کمکهای تحصیلی به مستضعفان، توزیع داروی رایگان بین بیماران، تقسیم آب بین نیازمندان، ارائه خدمات درمانی به محرومان، البته در پرتو حمایت ایران به شدت فعال است. در عین حال از لحاظ نظامی از اسلحه و جنگ جدا نیست. بلکه برپایه اصل جهاد همواره آماده پاسخگویی به حمله احتمالی دشمن صهیونیستی است، و در این باره، اعضای حزب الله لبنان براساس شعار اسلامی امام خمینی (ره) یعنی اسرائیل باید از بین برود، قسم یاد کرده اند که جنگ با اسرائیل را تا آخرین لحظه ادامه دهند. در بعد فرهنگی حزب الله شعارهایی را از انقلاب اسلامی به عاریت گرفته و سمبل‌های انقلاب اسلامی را سمبل خود می‌داند. پیروزی حزب الله در دو دهه از فعالیتش علیه اسرائیل در مقایسه با فعالیت ۴۰ و ۵۰ ساله ساف، نشان از سودمندی استفاده از شعارهای اسلامی و جهاد مقدس علیه اشغالگران و عدم اتکاء به کشورهای دیگر در مبارزه ضد اسرائیلی دارد.
حزب الله لبنان در بعد سیاسی هم به شدت از انقلاب اسلامی ایران تأثیر پذیرفته‌است، و بر خلاف جنبش امل رهبری انقلاب ایران را در دو بعد سیاسی و مذهبی و بر پایه اصل ولایت مطلقه فقیه پذیرفته اند. به همین جهت از مواضع منطقه‌ای و جهانی جمهوری اسلامی ایران حمایت به عمل می‌آورند، و در پی تأسیس حکومت اسلامی مشابه جمهوری اسلامی در لبنان هستند. حسین موسوی رهبر جنبش امل اسلامی در این باره می‌گوید: «ما به جهان اعلام می‌کنیم که جمهوری اسلامی مادر ماست. دین ما، ملکه ما، خون ما و شریان حیات ماست.» در مجموع می‌توان گفت که علت توفیق حزب الله دو چیز است:
اولا، به مبارزه رنگ اسلامی زد، شعارهای اسلامی برگزید، جهاد علیه اشغالگران را اعلام نمود.
ثانیاً، بدون اتکا به کشورهای دیگر، مبارزه خود را اداره کرد و آن را به انجام رسانید. که هر یک از این دو علت توفیق نیز، برگرفته از انقلاب اسلامی ایران است.

نتیجه

انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده‌کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی از انقلاباتی است که حرکت و آثارش در چهارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی‌شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد. از این رو، بر روی ملتها حساس است و تمایل به فراگیر شدن دارد؛ بنابراین، بر جنبشهای اسلامی سیاسی معاصر تأثیر گذاشته، و به آنان جرات و جسارت مبارزه داده‌است، و به آنان می‌گوید اسلام به ملتی خاص تعلق ندارد و هدف آن، نجات محرومان و مستضعفان است. نتیجه آن که، انقلاب اسلامی چراغ رستگاری و نجات را برافراشته است، البته این که مسلمانان، به ویژه جنبشهای اسلامی بتواند از نور این چراغ به هدایت و سعادت نایل آیند، به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمترین آن، اراده و تلاش آنها در چهار چوب اسلام و با الگوگیری از انقلاب اسلامی است.
https://payam-aftab.com/vdcd2f0n6yt0z.a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

0