تاریخ انتشار :شنبه ۱۵ ثور ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۰
کد مطلب : 79830
مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان از جدیدترین مقاله پژوهشی خود با عنوان «ادراک نخبگان افغانستان از جمهوری اسلامی ایران» رونمایی کرد که ضرورت بهبود فرایند عملکرد برای تبیین فهم مشترک درست به ویژه برای مخاطب غیرهم زبان و مذهب را می‌توان چکیده آن خواند.
نتایج پژوهش «ادراک نخبگان افغانستان از ایران» منتشر شد
روز پنجشنبه (۱۳ ثور ۱۳۹۷) در نشستی که «داوود مرادیان» رئیس مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان، «محمدرضا بهرامی» سفیر ایران در کابل و جمعی از اساتید، دانشجویان و پژوهشگران دانشگاهی حضور داشتند از این پژوهش که به بررسی دریافت‌های نخبگان افغانستان از سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های امنیتی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی پرداخته‌است، رونمایی شد.
به گفته مرادیان پژوهش ارایه شده حاصل فعالیت مشترک و تلاش یک ساله مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان با دانشگاه علامه طباطبایی ایران و مرکز همکاری‌های علمی و بین‌المللی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران و زحمات کسانی است که درمورد ارایه تصویری روشن از روابط میان دو کشور ایران و افغانستان دغدغه جدی داشته‌اند.
دراین پژوهش علمی که داکتر «غلامعلی چگینی زاده» به عنوان نویسنده، «سید عبدالحسین طباطبایی نسب» دستیار پژوهش، داکتر «سردار محمد رحیمی» و داکتر «ماندانا تیشه یار» نیز به عنوان مرورگران با هم همکاری داشته‌اند در مجموع نشانه‌های ارتباط درک نخبگان افغانستان از عملکردهای ایران در حوزه‌های سیاسی و امنیتی را مناسب ارزیابی نمی‌کند و با تغییر مخاطبان این نسبت نیز تغییر می‌کند.
بر اساس این پژوهش از مجموع جامعهٔ آماری، ۵۵ درصد نگرش‌ها به سیاست‌های امنیتی ایران مثبت ارزیابی نشده‌است و عدم وجود اختلاف معنادار میان آن دسته از نخبگان افغانستان که در ایران سکونت داشته‌اند با گروهی که چنین تجربه ای نداشته‌اند، نشان دهندهٔ کاستی عملکرد ایران در ایجاد دریافت مثبت از این رویکردها حتی در میان کسانی است که سال‌ها میزبان آنها بوده‌است.
این تحقیق تأکید دارد که اگرچه در مجموع، نخبگان شیعهٔ افغانستان دریافت مثبت تری نسبت به اهل سنت از رویکرد امنیتی دارند، اما باید توجه داشت که اکثریت مطلق جامعهٔ افغانستان را اهل سنت تشکیل می‌دهد و دریافت منفی تر این گروه نسبت به سیاست امنیتی جمهوری اسلامی ایران، بالقوه تهدیدزاست.
همچنین در این پژوهش آمده‌است در خصوص سیاست مذهبی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، دریافت نخبگان افغانستان مثبت تر است و در مجموع ۶۶ درصد از اعضای جامعهٔ آماری، نگرش مثبتی به سیاست‌های مذهبی ایران در افغانستان دارند و باز بدیهی است که نگرش نخبگان شیعه به این سیاست مثبت تر از نخبگان اهل سنت افغانستان باشد.
در مورد برداشت نخبگان افغانستان از سیاست‌های اجتماعی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، اکثریت اعضای جامعهٔ آماری حدود ۵۷ درصد درک مثبتی از این سیاست‌ها دارند و در اینجا نیز تفاوت برداشت از سیاست‌های اجتماعی ایران نزد نخبگان شیعه و سنی مشهود است و همچنین این نگرش در میان جوانان مثبت تر است که یک نقطهٔ قوت محسوب می‌شود.
در رابطه با سیاست‌های اقتصادی ایران در افغانستان نیز شرایط به نظر مطلوب نیست؛ هرچند حدود ۵۹ درصد از نخبگان افغانستان در جامعهٔ آماری پیمایش، برداشت و نگرش مثبتی در رابطه با سیاست‌های ایران در حوزهٔ اقتصادی در کشورشان دارند، اما نگرش منفی ۴۰ درصدی جامعهٔ افغانستان نسبت به این سیاست‌ها با توجه به حجم سرمایه‌گذاری‌های ایران در این حوزه، قابل توجه است.
در این حوزه نیز نگرش مثبت تر نخبگان شیعه نسبت به نخبگان سنی مذهب، با توجه به ترکیب مذهبی جامعهٔ افغانستان، چندان نقطهٔ قوت محسوب نمی‌شود.
در مجموع، با توجه به نتایج این پیمایش، بررسی شاخص اعتماد به جمهوری اسلامی ایران در میان نخبگان افغان، بیانگر شرایط مطلوب و در حد انتظار نیست، به گونه ای که حدود ۳۴ درصد از نخبگان افغانستان یعنی یک سوم آنها، اعتماد کمی به ایران دارند؛ در حالی که حدود۴۳ درصد، نسبت به ایران اعتماد زیادی داشته و حدود ۲۲ درصد نیز در میانهٔ این دو طیف قرار گرفته‌اند. این شرایط بر اساس جنسیت، سن و سطح تحصیلات وضعیت مشابه دارد و در برابر، مذهب، محل سکونت و قومیت موجب تفاوت برداشت از ایران نزد نخبگان افغانستان است. شیعیان ساکن در ولایت‌های پکتیا، بدخشان، کابل، هرات و بلخ و اقوام تاجیک و هزاره نسبت به اهل تسنن ساکن در ولایت‌های قندهار، ننگرهار، فراه و اقوام پشتون و ازبک، اعتماد بیشتری به ایران دارند.
این پژوهش از نوع تحقیق کمی و به روش پیمایشی انجام شده و داده‌های پرسشنامه آن در فاصله زمانی دلو ۱۳۹۵ تا ثور ۱۳۹۶ جمع‌آوری شده‌است و از شیوهٔ نمونه‌گیری، خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده و حجم نمونه با کمک گرفتن از فرمول کوکران برابر با ۷۳۰ نفر برآورد شده‌است.
در بین نمونه‌های تحقیق، ۶۱ درصد را مردان و ۳۹ درصد را زنان تشکیل داده‌اند و در این میان ۶۹ درصد، اهل سنت و ۳۰ درصد، اهل تشیع هستند و میانگین سن نخبگان برابر با ۳۳ سال و بیشترین فراوانی سن متعلق به ۲۵ ساله هاست.
حدود نیمی از نخبگان تحصیلات لیسانس، ۱۵ درصد ماستری و ۲ درصد دکتری دارند و بر حسب قومیت، پشتون و تاجیک به ترتیب بیشترین نسبت افراد را با ۳۴ و ۳۲ درصد به خود اختصاص داده‌اند.
بعد از آن قومیت‌های هزاره با ۲۲ درصد و ازبک با ۷ درصد قرار دارند جدای از ولایت کابل مرکز افغانستان که حدود یک پنجم نمونه را به خود اختصاص داده‌است، باقی ولایت‌ها، هر کدام بین ۵ یا ۶ یا ۱۱ درصدِ نمونه را داشته‌اند و از نخبگان مورد بررسی حدود یک سوم تجربهٔ اقامت در ایران داشته‌اند.
این پژوهش در جمع‌بندی خود با اشاره به همه مشترکات فرهنگی، زبانی، مذهبی و دینی میان دو ملت ایران و افغانستان به عنوان مزیت‌های ذاتی روابط دو کشور از خطر فهم اشتباه از شرایط و مخاطب و ارزیابی نادرست از بازخورد عملکردی درحوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی وامنیتی آورده‌است که نباید از این نکته ساده غافل شد که تعارض میان ایران و افغانستان به دلیل سوء ادراک، همان قدر محتمل است که میان ایران و عربستان سعودی یا میان ایران و ایالات متحدهٔ آمریکا ممکن شده‌است.
بر اساس یافته‌های این پژوهش می‌توان عنوان کرد که تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در حالی که همه عوامل دیگر در افغانستان را شاید در تصمیمات خود مورد ملاحظه قرار داده‌اند، از مهمترین عامل غفلت ورزیده‌اند و آن این که سیاست‌هایشان را در افغانستان چگونه تعبیر و فهم می‌شود و نتیجهٔ آن نسبت به مخاطبان به چه سمت و سویی خواهد رفت.
https://payam-aftab.com/vdcgz79u.ak9yw4prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

به امید اتحاد تمام کشورهای پارسی زبان و تشکیل کنفدراسیون ایران بزرگ
0