متأسفانه در ده سال گذشته، به دلیل ضعفها و ناتواناییهای داخلی به خصوص نبود نیروهای متخصص در بخش مدیریت منابع آبی، در مورد حق آبه و شرایط جدید کشور، با کشورهای همسایه مذاکره و گفتوگو نشده است.
متأسفانه در ده سال گذشته، به دلیل ضعفها و ناتواناییهای داخلی به خصوص نبود نیروهای متخصص در بخش مدیریت منابع آبی، در مورد حق آبه و شرایط جدید کشور، با کشورهای همسایه مذاکره و گفتوگو نشده است. توافقنامههای مربوط به حق آبهٔ این کشورها از آبهای افغانستان به دههها پیش بازمیگردد. در میان کشورهای همسایه، افغانستان پیرامون حق آبه، بیشترین مشکل را در طول دهههای گذشته با جمهوری اسلامی ایران داشته که به نظر میرسد این مشکلات همچنان به قوت خود باقی است. قرارداد حق آبه میان افغانستان و ایران در سال ۱۳۵۱ میان سران حکومتی دو کشور در کابل منعقد شد و مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم ایران (سیستان و دریاچهٔ هامون) باشد. برای رسیدن به این توافق، چندین دهه مذاکرات بیحاصل میان دو کشور در جریان بوده و در نهایت با میانجیگری آمریکا به ثمر رسیده است. با این حال، از اواخر دههٔ ۱۳۷۰ به بعد، در برخی سالها، با کاهش برفباریها و ریزش باران و حاکم شدن شرایط خشکسالی بر منطقه به خصوص افغانستان، آب خروجی به ایران کاهش یافته و برخی تیرگیها در روابط دو کشور به میان آمده است.
اما با توجه به شرایط جدید منطقه و افغانستان، به خصوص کمآبیهای روزافزون، خشکسالیهای متواتر در داخل کشور و مواجه شدن افغانستان با بحران کمآبی، نیاز جدی به تجدید نظر در توافقنامههای حق آبه وجود دارد. این در حالی است که علیرغم برخی تبلیغات منفی که در کشورهای همسایه در موضوع حق آب وجود دارد، آنها از طرق غیرقانونی و غیردوستانه، بسیار بیشتر از حق آبهٔ خود از آبهای افغانستان استفاده میکنند. در این میان، طبعاً هر سال که افغانستان با خشکسالی مواجه باشد، میزان آبی که به کشورهای همسایه واریز میگردد، کم میگردد، اما این درک در میان کشورهای همسایه وجود ندارد. به عنوان مثال، یکی از خبرگزاریهای ایرانی در سال ۸۹، با یک عنوان زننده، از افغانستان انتقاد میکند که حق آبهٔ ایران را به صورت کامل پرداخت نمیکند. در این عنوان آمده است که «حق آبه هامون پای بوتههای خشخاش/افغانها بیاعتنا به معاهدات بینالمللی». (حق آبه هامون پای بوتههای خشخاش/افغانها بی اعتنا به معاهدات بینالمللی، ۱۷ قوس ۹۱، خبرگزاری مهر)
نگاهی وضعیت منابع آبی کشور و مدیریت آن
۸۰ فیصد منابع آبی کشور از سلسله کوههای هندوکش تأمین میشود. از دامنهٔ این کوهها، دریاهای متعددی سرچشمه میگیرد که پس از عبور از چندین ولایات و جریان یافتن در داخل کشور، به کشورهای همسایه میریزد. متأسفانه افغانستان به دلیل چندین دهه جنگ، نتوانسته در مورد مدیریت منابع آبی خود، فعالیت کند و شرایطی را به وجود آورد که از این منابع، استفاده بهینه شود. در طول این مدت، کشورهای همسایه بیشترین استفاده را از آبهای جاری افغانستان بردهاند. حال که افغانستان میخواهد از منابع آبی خود بهترین استفاده را نماید، با برخی مشکلات و فشارهای سیاسی از سوی این کشورها مواجه شده است. فعلاً افغانستان به پنج کشور همسایه، در حدود ۵۰ میلیارد لیتر آب در سال با ارزشی در حدود ۵۰ میلیارد دالر، آب رایگان میدهد. (۳)
بر اساس منابع وزارت انرژی و آب کشور، افغانستان دارای ۶ دریای بزرگ و حوزهٔ آبی میباشد که به شرح ذیل است:
۱ـ حوزهٔ آبی آمو دریا: این دریا از کوههای پامیر افغانستان و تاجیکستان شروع میشود. این دریا در قلعه زال با دریای پنج تاجیکستان یکجا میشود و پس طی ۲۴۰۰ کیلومتر، به دریای اورال میریزد. این دریا ۱۱۲۶ کیلومتر در داخل کشور جریان دارد. به لحاظ قانونی، از آنجایی که منشأ این دریا در افغانستان است، کشور ما دارای حق استفادهٔ بیشتر از آن است، اما ۶۰ درصد آب این دریا توسط ازبکستان به مصرف میرسد. برعلاوه تاجیکستان و ازبکستان، ترکمنستان نیز از آب دریای آمو بهرهمند میگردد.
۲ـ حوزهٔ آبی هلمند: بعد از دریای آمو، دریای هلمند دومین دریا و منبع آبی مهم افغانستان به حساب میرود. این دریا از دره سنگلاخ در ۸۰ کیلومتری کابل سرچشمه گرفته، از شمال به طرف جنوب غرب، کوهستانات هزارهجات را پشت سر گذاشته و در گرشک ولایت هلمند، داخل ریگستانهای دشت مارگو میشود. این دریا بعداً به طرف سیستان جریان پیدا میکند و به جهیل هامون در منطقهٔ زابل ایران میریزد. در این منطقه، به واسطهٔ گرمای زیاد و ریگستانی بودن مسیر، بیشتر آب در راه گم میشود، با آنهم آب این دریا هیچ وقت خشک نمیشود و جریان آن خیلی تند است. در مسیر این دریا، سد کجکی با ظرفیت ذخیره ۶۷۰ میلیون متر مکعب آب اعمار گردیده است. در سال ۲۰۱۱ نیز کار بند کمال خان در ولایت نیمروز نیز درمسیر این دریا آغاز شده است.
۳ـ حوزهٔ فراه رود: یکی دیگر از دریاهای سیراب و پرآب کشور، دریای فراه رود است. این دریا از بند باین و خاک یارک ولسوالی دولینه سرچشمه گرفته و پس از گذشتن از ریگستانهای فراه، به جهیل هامون میریزد. مناطق زیادی در غور، پرچمن و فراه به نام آن مسمی گردیده، اما در جوار این دریا، زمین زراعتی کم است، ولی با استفاده از تکنالوژی و ذخیرهٔ این آب، ولایت فراه را که کاملاً دشت است، میتوان آبیاری نمود. طول این دریا ۵۶۰ کیلومتر است.
۴ـ دریای کابل: این دریا از محدودهٔ درهٔ سنگلاخ سرچشمه گرفته، در دره اونی کوه پغمان از دریای هلمند جدا میشود، سپس جلگه میدان را آبیاری نموده و از ولسوالی چهارده، وارد شهر کابل میشود. این دریا در چهلستون با دریای پغمان و در شینه با رود لوگر ملحق میشود، سپس در جلگه سروبی با دریای پنجشیر ملحق شده، به جلگه جلالآباد میریزد. در اینجا رود کنر هم با اینها ملحق شده، از باسول و دکه، داخل علاقه آزاد افغانها در مهمند میگردد و سرانجام به دریای سند میریزد. این دریا دارای طول ۷۰۰ کیلومتر بوده که ۴۶۰ کیلومتر آن در داخل خاک افغانستان جریان دارد. این دریا دارای اهمیت استراتژیکی و اقتصادی بسیار بالایی است. پاکستان پروژههای بزرگ کشت گندم خود را از همین آب تأمین میکند.
۵ـ دریای مرغاب: این دریا که معاون آن دریای کاشان است، از نقطه اتصال سفید کوه و تیربند ترکستان سرچشمه گرفته، به طرف غرب در وادی وسیعی جریان دارد. در نزدیکی بالامرغاب، رود قیصار هم به آن اضافه شده و پس از عبور از علاقه پنجده و آق تپه، رود کشک هم به آن ملحق میشود و سرانجام پس از طی مسافت ۹۶۰ کیلومتر، در ریگستان قراقروم ترکمنستان میریزد. این دریا از میان چندین کوه گذشته و سپس به ارتفاعات هموار میریزد، به همین دلیل با استفاده از تکنالوژیهای جدید، امکانات زیادی برای ذخیرهٔ آب و تولید انرژی برق از این دریا وجود دارد.
۶ـ دریای هریرود: این دریا هم از دامنههای کوه بابا در مناطق مرکزی کشور سرچشمه میگیرد. هریرود مسافتی طولانی را در داخل ولایت غور طی نموده و با عبور از شهر چغچران، مرکز آن ولایت، وارد ولایت هرات میشود. سرانجام وارد ترکمنستان شده و در ریگزارهای قرهقروم دفن میگردد. این رود ۱۱۲۴ کیلومتر طول داشته و ۵۶۰ کیلومتر آن در داخل افغانستان جاری است. شصت کیلومتر مرز مشترک میان دو کشور ایران و افغانستان را همین دریا تشکیل میدهد. سرسبزی ولایت هرات از آب هریرود است، ولی با آنهم، استفادهٔ چندانی از آب این دریا در داخل افغانستان صورت نگرفته و اضافهٔ آن جذب ریگستانهای کشورهای همسایه میگردید. در این اواخر دولت ایران و ترکمنستان، یک بند بزرگ آبی به نام بند دوستی را در طول ۶۰ کیلومتر مسیر مشترک این بند میان افغانستان و ایران ایجاد کرده و استفاده قابل توجهی از آن میبرد.
همانطور که بیان شد، قسمت عمدهای از آبهای کشور همه ساله بدون استفادهٔ لازم در داخل افغانستان، کشورهای همسایه را سیراب میکند. این آبها، منبع عمده و بزرگ تأمین آب شیرین و آشامیدنی برای این کشورهاست و از اهمیت حیاتی و اقتصادی بالایی برخوردار هستند. ارزیابیهای وزارت انرژی و آب نشان میدهد که ذخایر آبی افغانستان به ۷۵ میلیارد متر مکعب میرسد که از این میان، ۷۰ درصد آن را کشورهای همسایه به خصوص ایران و پاکستان استفاده مینمایند و تنها ۳۰ درصد آن در مقاصد داخلی استفاده میشود. با وجود این همه آب تولیدی در داخل کشور، افغانستان با بحران کمآبی مواجه است. این در حالی است که در تقسیمبندی کشورها به لحاظ داشتن منابع آبی، افغانستان در زمره کشورهایی نیست که با کمبود منابع آب مواجهاند. پس چرا ما با کمبود منابع آبی مواجهایم؟ باید گفت که مشکل اساسی در مدیریت و کنترل منابع آبی کشور است که متأسفانه علیرغم تلاشهای بسیار، دستآوردهای چشمگیری در این عرصه به چشم نمیخورد. حکومت افغانستان در سالهای اخیر با تمام توجه و تلاشی که برای مدیریت منابع آبی خود انجام داده، توانسته طرح احداث بیش از سی بند بزرگ آب در بخشهای مختلف کشور را تهیه کند و کار ساخت بیش از صد بند کوچک ذخیرهٔ آب را به جریان بیاندازد. بزرگترین پروژههای آبی کشور عبارتند از پروژهٔ انکشافی دریای آمو که یک بخش از آن، احداث بند بر روی دریای آمو است، پروژه برق آبی باغ دره بالای دریای پنجشیر، پروژه ذخیره آبی بند کمال خان بر روی دریای هلمند، بند سلطان در ولسوالی جغتوی غزنی، پروژه بند سلمای ولایت هرات بر روی دریای هریرود، پروژه کانال مروارید در ولسوالی شیوه ننگرهار و پروژه ذخیره آب و تولید برق بخش آباد بر روی دریای فراه رود.
حکومت افغانستان در طول سالهای گذشته توانایی اجرای پروژههای بزرگ آبی خود را نداشته است. تنها دلیل عمده برای این ناکامی بزرگ، عدم توجه و علاقهٔ جامعهٔ جهانی به پروژههای بزرگ زیربنایی در کشور به خصوص پروژههای احداث بندهای بزرگ آبی است. با نگاهی به رویکرد جامعهٔ جهانی در ده سال گذشته برای بازسازی و کمک به توسعه در کشور، این کشورها بیشتر بر روی اجرای پروژههای کوچک، سطحی و فاقد تأثیرگذاری بلندمدت تأکید داشتهاند. برخی آگاهان به این باورند که جامعهٔ جهانی با کمکهای مالی به افغانستان به خصوص در بخشهای اقتصادی و اجتماعی، به دنبال بهرهبرداریهای سیاسی و تبلیغاتی هستند؛ به این تعبیر که نشان دهند به لحاظ تعداد، پروژههای بسیاری را در افغانستان اجرا کردهاند، اما اینکه این پروژهها چه اندازه بر زندگی مردم تأثیرگذار است و به لحاظ اولویتهای اساسی کشور در کدام جایگاه قرار دارد، از اهمیت چندانی برخوردار نبودهاند. پروژهٔ بند آب کجکی در ولایت هلمند و بند سلما در ولایت هرات، از بزرگترین پروژههای کلان آبی کشور است که علیرغم گذشت بیش از ۸ سال، هنوز توسط ایالات متحدهٔ آمریکا و هندوستان تکمیل نشده است. پروژهٔ آمو دریا نیز با توجه به تمام اهمیت، وسعت و بزرگی که دارد، تا حال مورد توجه جامعهٔ جهانی قرار نگرفته است.
آنچه که مشخص است، اینکه حکومت افغانستان باید بتواند منابع لازم مالی را برای پروژههای کلان آبی خویش و ایجاد بندهای بزرگ به دست آورد. در این راستا، حکومت با هماهنگی ارگانهای مختلف مسئول، باید یک دیپلماسی فعال را برای قناعتدادن کشورهای بزرگ و همچنین سازمانهای بزرگ قرضهدهنده چون بانک جهانی، بانک انکشاف آسیایی و… برای تمویل پروژههای بزرگ آبی کشور روی دست بگیرد. متأسفانه این ضرورت اساسی، هنوز جایگاه خود را در میان دولتمردان کشور پیدا نکرده است.
از سوی دیگر، علیرغم اینکه وزارتخانهها و نهادهای مختلف حکومتی در بخش مدیریت منابع آبی کشور وجود دارد، اما هماهنگی لازم میان این نهادها برای فعالیت در راستای بهبود وضعیت منابع آبی کشور و استفاده حداکثری از این منابع، وجود ندارد. باید گفت که اگر مدیریت منابع آبی کشور به اولویت اول برنامههای حکومت تبدیل نشود و ارگانهای مختلف در این راستا بسیج نگردند، افغانستان نخواهند توانست به حقوق اساسی خود از آبهایی که در کشور جریان دارد، دست پیدا کند.