پیام آفتاب: گروه تروریستی طالبان در اقدامی تعجببرانگیز در نوزدهمین سال رهبری ملاعمر، متنی مفصل تحت عنوان زندگینامه رهبر طالبان را منتشر کرد تا تحلیلگران بتوانند از میان سطور منتشرشده، پاسخی برای پرسشهای خود بیابند.
پیام آفتاب: گروه تروریستی طالبان در اقدامی تعجببرانگیز در نوزدهمین سال رهبری ملاعمر، متنی مفصل تحت عنوان زندگینامه رهبر طالبان را منتشر کرد تا تحلیلگران بتوانند از میان سطور منتشرشده، پاسخی برای پرسشهای خود بیابند.
روز دهم ماه اکتبر سـال ١٩٩٤ میلادی و در میانه جنگهای داخلی افغانستـان، گـروهی بـا شعار جهـاد بـا کفر و شرک در افغانستـان ظهور کـرد. دیری نپایید کـه وصف کشتارهای وحشیانه ایـن گـروه، از افغانستـان فراتر رفت و طالبان بـا برداشت متحجرانه خـود از اسـلام، شهره آفاق شـد. بـرای معدودزمانی، پای ایـن گـروه تروریستی بـه صحنه سیاسـت افغانستـان نیز باز شـد و کشتار و قلعوقمع شهروندان افغانستـان بـا شـدت و حدت بیشتری ادامه یافت. کشتار هزاران نفر از مردم هزاره، فقط بخشی از جنایتهای طالبان اسـت؛ جنایتی کـه نهادهای بینالمللی حقوق بشری از آن بهعنوان نسلکشی یاد میکنند. کشتار هزارهها بـه همینجا ختم نشـد و قتلعام آنها در فاصله سـالهای ١٩٩٩ تا ٢٠٠١ بـه حدی گسترده بود کـه دیدهبان حقوق بشر بـا انتشار گزارشی ویژه در سـال ٢٠٠١ بهصورت مستند بـه آنها پرداخت. ردیفکـردن جنایتهای طالبان و پرداختن بـه یکبهیک آنها، مثنوی هفتاد من میشـود؛ امـا سوال ایـنجاسـت کـه «ملا عمر» رهبر طالبان بـا چه شخصیت و روحیاتی توانسته سـالها رهبری چنین گـروهی را برعهده داشته باشـد؟ ایـن پرسشی اسـت کـه ذهن بسیاری از کارشناسان بینالمللی را بـه خـود مشغول کـرده اسـت. گـروه تروریستی طالبان در اقدامی تعجببرانگیز در نوزدهمین سـال رهبری «ملا عمر»، متنی مفصل تحت عنوان زندگینامه رهبر طالبان را منتشر کـرد تا تحلیلگران بتوانند از میان سطور منتشرشـده، پاسخی بـرای پرسشهای خـود بیابند. اگرچه نکاتی کـه در ایـنجا آورده شـده آشکارا خلاف واقع اسـت. امـا چون جز ایـن سندی از «ملا عمر» وجود ندارد، شاید ایـن متن دستمایه قابلتوجهای باشـد بـرای خوانندگان. بـه همین دلیل در ایـنجا متن منتشرشـدهای کـه در وبسایت اصلی طالبان بـه چند زبان منتشر شـده، بهطور کامل آورده شـده اسـت:
زندگینامه ملامحمد عمر بـه قلم طالبان:
الحمدلله و کفی و الصلوه والسلام علی عباده الذین اصطفی امـا بعد:
شانزدهم حمل/فروردیـن ۱۳۷۵ هجریشمسی روز بسیار مهمی در تاریخ ملت مسلمان ما رقم خورد، تقریبا دو دهه پیش در چنین روزی هزار و ٥٠٠ نفر از علما، مشایخ و رهبران جهـادی افغانستـان «ملا محمد عمر» را بهعنوان رهبر «امارت اسـلامی» تأیید کـرده و بـا او بهعنوان «امیر» بیعت کـردند و لقب «امیرالمؤمنین» را بـه او تفویض کـردند.
ایـن روز کـه در تقویم امارت اسـلامی بهعنوان یک مناسبت تاریخی شناخته شـده اسـت، در سـالهای گذشته نیز توسط کمیسیون فرهنگی بـا انتشار مقالات و مضامین خاص گرامی داشته شـده اسـت. ازآنجاییکه انتشار زندگینامه رهبر امارت اسـلامی، خواسـت و تقاضای بسیاری از تاریخنویسان و محققان بود، کمیسیون فرهنگی بر آن شـد تا بـرای یادآوری ایـن روز تاریخی، زندگینامه «امیرالمؤمنین ملا محمد عمر» را در ایـن روز خاص منتشر کند. ایـن زندگینامه بـا هدف جلوگیری از تبلیغات نادرست تعدادی از نویسندگان دروغین، تاریخنویسان و افراد مغرض و همچنین شفافسازی بیشتر بـرای نویسندگان و عامه مردم بـه شرح ذیل تقدیم میشـود:
تولد و دوران کودکی
«ملامحمد عمر» فرزند «مولوی غلام نبی»، نوه مولوی محمد رسول و نواده (نتیجه) مولوی بازمحمد، در سـال ۱۳۳۹ هجری شمسی مصادف بـا ۱۹۶۰ میلادی در یک خانواده متدیـن و علمپرور در قریه «چاهِ همت» در ولسوالی/شهرستان خاکریز ولایت قـندهـار دیده بـه جهان گشـود. مولوی غلام نبیصاحب، والد مرحوم «ملا عمر» نیز در ولسوالی خاکریز بـه دنیا آمده بود و تحصیلات و تعلیمات دیـنی را در همین منطقه گذراند. او بعدها در همین منطقه بـه تدریس و دعوت اسـلامی مشغول شـد کـه در نتیجه تلاش و زحمت فراوان در ایـن عرصه، در میان مردم بهعنوان یک شخصیت علمی و اجتماعی درخشید.
دو سـال پس از تولد «ملا عمر»، خانواده او از ولسوالی خاکریز قـندهـار بـه قریه «نودی» در ولسوالی «دند» ایـن ولایت کوچ کـردند. پدر او تا پایان عمر در همین منطقه بـه امور تعلیم و آموزش دیـنی مردم مشغول بود. او در سـال ۱۳۴۴ هجری شمسی مصادف بـا ۱۹۶۵ میلادی درگذشت و در آرامگاه طالبان در شهر قـندهـار بـه خاک سپرده شـد.
«ملا عمر» در پنجسـالگی پدر خـود را از دست داد. پس از رحلت پدر خانواده بود کـه او بـه ولسوالی «دهراود» در ولایت «ارزگان» رفت و در آنجا تحت سرپرستی برادرانش، «مولوی محمد انور» و «مولوی محمد جمعه»، مراحل اولیه زندگی و دوران کودکی خـود را آغاز کـرد.
پرورش و تعلیم «ملا عمر»
«ملا عمر» در هشتسـالگی بـرای فراگیری علوم دیـنی بـه مکتب ابتدایی شهر «کهنه» ولسوالی دهراود ولایت ارزگان رفت. سرپرستی مکتب برعهده مولوی محمد جمعه، برادر «ملا عمر»، بود و «ملا عمر» نیز تعلیمات اولیه دیـنی را نزد او آغاز کـرد. هر دو برادر «ملا عمر»، بهویژه مولوی محمد انور، بـه تربیت، پرورش و تعلیم او توجه خاصی داشتند. «ملا عمر» دوره ابتدایی و متوسطه تعلیمات دیـنی را در همین مکتب بـا موفقیت بـه اتمام رساند و بـا رسیدن بـه ۱۸سـالگی تعلیمات عالی دیـنی را آغاز کـرد، امـا مرحله تحصیل تعلیمات عالی دیـنی بهدلیل شروع حاکمیت رژیـم کمونیستی در سـال ۱۳۵۷ هجری شمسی مصادف بـا ۱۹۷۸میلادی نیمهتمام ماند.
خانواده «ملا عمر»
از نگاه قبیلهای «ملا عمر» از قوم «تومزی» قبیله «هوتک» اسـت؛ هوتک یک شاخه بزرگ از قبیله پشتون اسـت. هوتکیها در تاریخ معاصر افغانستـان قهرمانانی دیـندوست، مدبر، ملی و جهـادی همانند شخصیت اسـلامی «حاجی میرویسخان هوتک» دارند.
اعضای خانواده «ملا عمر» اغلب مدرس علوم دیـنی بودند، آنها تمام زندگی خـود را در راه خدمت بـه دیـن، تدریس علوم شرعی و تربیت دیـنی و فکری مسلمانان صرف کـردند، از ایـنرو در منطقه خـود مقبولیت زیادی داشته و بـه عنوان باوقارترین و معززترین اشخاص در جامعه شناخته میشـدند. تولد و پرورش «ملا عمر» در چنین خانوادهای و تحت سرپرستی و توجه مستقیم مربیان علمی و فکری، در رشـد تواناییها و صلاحیتهای جهـادی و فکری او نقشی عمده داشت. همین مسئله باعث شـد تا او در میان دیگر اعضای جامعه بهعنوان شخصیتی مخلص، مجاهد، دلسوز و دارای احساس اسـلامی- ملی شناخته شـود؛ فردی کـه بـا تلاشهای جهـادی و اصلاحی خـود توانست جامعه و کشور عزیز افغانستـان را از فساد، ظلم، بیعدالتی و شر و فتنه تجزیه محتوم نجات دهد. خانواده و برادران «ملا عمر» تماما مجاهد بوده و تاکنون چهار نفر از اعضای ایـن خانواده شهید شـدهاند. در روز نخست تجاوز آمریکا بـه افغانستـان در تاریخ پانزدهم سنبله/شهریور ١٣٧٩، ملا محمد حنفی برادر «ملا عمر» اولین شخصی بود کـه در حمله هوایی آمریکا کشته شـد.
جهـاد و مبارزه
«ملا عمر» بـه سومین دهه عمر خـود نرسیده بود کـه کمونیستها بـا انجام کودتای نظامی قدرت را در افغانستـان بهدست گرفتند. در چنین شرایطی بـرای «ملا عمر» همانند دیگر متعلمان افغان، ادامه تعلیم و فراگیری دروس دیـنی ناممکن شـد، زیرا نخستین مقابله و دشمنی کمونیستهای ملحد در سطح کشور بـا علما، طلاب و شخصیتهای دیـنی بود. در نتیجه، «ملا عمر» نیز لازم دید تعلیمات عالی دیـنی خـود را نیمهتمام گذاشته و بـرای انجام مسئولیت شرعی خـود از مکتب بـه سوی جبهههای جهـاد حرکت کند.
او مبارزات خـود را از پایهگذاری جنبش انقلاب اسـلامی در ولسوالی دهراود ولایت ارزگان آغاز کـرد، پس از گذراندن مدتزمانی در ایـن ولسوالی، او بهعنوان شخصیتی شجاع و مجاهدی باشهامت در سطح ولایت ارزگان مطرح شـده و در بخشها و مناطق مختلف ایـن ولایت در عملیاتهای نظامی متعدد علیه کمونیستها، نقشی فعال و تاثیرگذار ایفا کـرد. در نتیجه ایـن شهرت جهـادی و نقش موفق در عملیاتهای جهـادی، او در میان مجاهدان چنان مقبول شـد کـه حتی یکبار زمانی کـه مجاهدیـن مناطق مختلف بـه ولسوالی دهراود حمله کـردند، «ملا عمر» بـه خواسـت و تقاضای تمام مجاهدیـن شرکتکننده در عملیات مذکور بهعنوان فرمانده جبهههای مختلف و رهبر عملیات تعیین شـد؛ عملیاتی کـه بـا موفقیت بـه سرانجام رسید. البته «ملا عمر» در ایـن عملیات بـرای نخستینبار زخمی شـد. او بـرای مدت بیش از سه سـال همراه بـا مجاهدان منطقه در جنگهای مستقیم علیه کمونیستها شرکت کـرد.
همسنگران «ملا عمر» میگویند او در آن زمان (شروع مبارزه) باوجود سن اندک، اسـتعداد و توانایی انجام هر نوع مسئولیت را داشت و از لحاظ فیزیکی و جسمی نیز جوانی سـالم بود. سـالها بعد در ۱۳۶۲هجری شمسی مصادف بـا ۱۹۸۳ میلادی بـا همسنگران خـود بهدلیل انسجام بهتر فعالیتهای جهـادی، بـه ولسوالی «میوند» ولایت قـندهـار رفت و آنجا بـه نیروهای «فیضالله آخندزاده» کـه فرمانده مشهور جهـادی بود، پیوست. در نتیجه اسـتعداد و قابلیتهای نظامی و نقش موثر او در اجرای عملیاتها بود کـه «ملا عمر» موردتوجه فرماندهان نظامی افغان کـه علیه نیروهای شورا میجنگیدند، قرار گرفت. سرانجام از سوی مرحوم مولوی محمد نبی محمدی، مسئولیت مستقل یک جبهه بـه او سپرده شـد.
در سـالهای ۱۳۶۲ (هـ ش) الی ۱۳۷۰ (مصادف بـا ١٩٩١ – ١٩٨٣ میلادی) «ملا عمر» شخصا همهروزه در عملیاتها در ولسوالیهای «میوند»، «ژری»، «پنجوایی» و قـندهـار شرکت داشت. همچنین در شهر «صفا» و مرکز «قلات» در ولایت «زابل» عملیات بسیار موفقی علیه کاروانهای اشغالگران روسـی در شاهراه کابلــقـندهـار صورت گرفت کـه «ملا عمر» در تمام ایـن عملیاتها شخصا حضور داشت. اسلحهای کـه بیشتر موردعلاقه «ملا عمر» بود، آرپیجی٧ (RPG-٧) بود کـه موثرترین اسلحه ضدتانکهای جنگی روسـی بود کـه مجاهدیـن، آن را راکت مینامیدند. «ملا عمر» در اسـتفاده و هدفگیری راکت مهارتی خاص داشت. قابل یادآوری اسـت ولایت قـندهـار بهویژه مناطق میوند، ژری و پنجوایی از جمله مناطقی بودند کـه نقاط محوری شکست نیروهای شوروی بـه شمار میرفتند. در ایـن مناطق و در شاهراه قـندهـارـ هرات تانکها و دیگر تجهیزات نظامی دشمن بهقدری تخریب شـده بود کـه نیروهای شوروی بـرای حفاظت و پناهگرفتن در برابر خطر حملات مجاهدیـن، از باقیمانده ایـن تانکها بهشکل سنگر اسـتفاده میکـردند.
«ملا عمر» در جریان عملیاتهای نظامی مستقیم بـا متجاوزان روسـی، چهاربار زخمی شـده و در آخرینبار چشم راسـت خـود را نیز از دست داد. «ملا عمر»در قـندهـار و ولایات همجوار بهعنوان یک فرمانده نظامی برجسته و پیشرو علیه متجاوزان روس و مزدوران کمونیستی آنان، شناخته میشـد کـه در بسیاری از عملیاتهای جهـادی نقشی بارز داشت. در ایـنجا بـه برخی از خاطرات دوستان و همسنگران او در زمان جهـاد علیه روسـیه اشاره میکنیم:
۱ – در ولایت قـندهـار نیروهای روسـیه یک پایگاه بسیار مستحکمی بـا عنوان «بَدوان» داشتند. دشمن در یک نقطه حساس و حاکم بر منطقه در نزدیکی ایـن پایگاه، تانکی را مستقر کـرده بود کـه در نتیجه شلیکهای آن، مجاهدیـن بـا مشکلی جدی روبهرو شـده بودند. مجاهدیـن بسیاری تلاش کـردند کـه ایـن تانک را هدف قرار داده و از بین ببرند امـا باوجود تلاشهای مکرر، هیچیک از مجاهدیـن موفق نشـده بودند ایـن تانک را از کار بیندازند. بالاخره مجاهدیـن بـرای کمک، «ملا عمر» را از سنگ حصار فراخواندند تا بلکه او بتواند تانک پایگاه بدوان را از کار بیندازد. ایـن اتفاق افتاد و «ملا عمر» توسط آرپیجی خـود تانک مذکور را هدف قرار داده و از بین برد کـه ایـن یک دستاورد بسیار بزرگ بـرای مجاهدیـن در آن زمان بود.
۲ – در دوران جهـاد علیه روسها، در یکی از جنگهای رودررو در منطقه «محلهجات» کـه «ملاعبیدالله آخند»، یکی دیگر از شخصیتهای مشهور قـندهـار کـه بعدا وزیر دفاع امارت اسـلامی (دولت طالبان) شـد و بعد از تجاوز و اشغال آمریکا بهعنوان نائب «ملا عمر» ایفای وظیفه کـرد نیز بـا او همسنگر بود. در آن جنگ بـه اندازهای تانکها و خـودروهای دشمن را از بین بردند کـه فردای آن روز مردم بـا دیدن آنهمه تانک، تصور میکـردند نیروهای دشمن هنوز هم در منطقه حضور دارند، در حالی کـه اکثر تجهیزات نظامی دشمن منهدم شـده، سوخته و باقی آنها بـه مراکز خـود بازگشته بودند.
۳ – هنگام جهـاد ضدروسها، تانکهای دشمن در شاهراه قـندهـار- هرات از ولسوالی ژری در منطقه سنگ حصار در حال حرکت بودند کـه «ملا عمر» و ملابرادر آخند (که بعدها نائب امارت اسـلامی شـد) بـا تنها چهار راکت بـه آنان حمله کـرده و توانستند بـا همین تعداد اندک تجهیزات جنگی، چهار تانک دشمن را نشانه رفته و از بین ببرند.
۴ – ملابرادرآخند کـه در دوران جهـاد در کنار «ملا عمر» بوده اسـت، میگوید او بـه اندازهای تانکهای روسـی را از بین برده کـه همسنگرانش دقیقا نمیدانستند چه تعداد از تانکهای دشمن از میان رفته اسـت.
همزمان بـا سقوط حاکمیت کمونیستی نجیبالله و آغاز جنگ داخلی در سـال ۱۳۷۱ هجری شمسی مصادف بـا ۱۹۹۲ میلادی، «ملا عمر» مانند دیگر مجاهدیـن راسـتین، اسلحه را از شانهاش برداشت و در منطقه تحت کنترل خـود در کنار مسجد «حاجیابراهیم» در قریه «گیشانو»، سنگ حصار ولسوالی میوند ولایت قـندهـار یک مکتب دیـنی احداث کـرد. او بـه همراه چندیـننفر از همسنگران دوران جهـاد خـود در ایـن مکتب، بعد از ١٤ سـال مشکلات جهـادی، تعلیمات شرعی ناتمام خـود را تمام کـرد و بـه فراگیری دروس دیـنی روی آورد. در ایـن هنگام تمام کشور از جمله کابل را جنگها و درگیریهای داخلی فراگرفته بود و فرماندهان احزاب و گـروههای مختلف بـرای رسیدن بـه اهداف و آرزوهای شخصی بـا یکدیگر میجنگیدند. بـه همین دلیل آرمانهای جهـاد مقدس نیمهتمام مانده و امید و آرزوی یکونیممیلیون شهدای ملت مسلمان افغان همچنان زیر پا بود.
قیام در مقابل فساد و تاسیس امارت اسـلامی
پس از سقوط رژیـم کمونیستی، بهجای ایـنکه نظام اسـلامی تاسیس شـود و آرزو و آرمان سـالهای سـال ملت مجاهد بـه ثمر نشیند، جنگهای داخلی آغاز شـد. مجاهدیـن توسط یک دسیسه منظم تضعیف شـده یا کاملا از صحنه بیرون رانده شـدند. حتی تعدادی از مجاهدیـن پیشین کـه باید کمونیستها را محاکمه کـرده و بهسزای اعمالشان میرساندند، دشمنان را در کنار خـود نشاندند و تعدادی دیگر بهصورت منظم غارت و چپاول وطن و بیعزتی و بیآبرویی ملت را آغاز کـردند.
پس، در تمام کشور هرجومرج حکمفرما شـده و افغانها دورهای را تجربه کـردند کـه شاید افغانهای قبلی نمونه و مثالی همانند آن را ندیده باشند.
در نتیجه فتنه، هرجومرج، فساد اجتماعی، قتل و کشتار، چپاول، ظلم و وحشت، درد و رنج ملت مسلمان هرلحظه بیشتروبیشتر میشـد. مجاهدیـن کـه بـرای آزادی، صلح، عزت و سربلندی ملت مومن افغان مبارزه کـرده بودند بـا مشاهده چنین وضعیتی در رنج و عذاب بودند. «ملا عمر» کـه در ایـن هنگام همراه بـا دوستان مجاهد خـود در ولسوالی میوند قـندهـار زندگی میکـرد، همانند مجاهدیـن راسـتین دیگر بـا مشاهده ایـن شرایط، بسیار رنجیده و ناراحت بود. او خـود شاهد بود کـه در شاهراه قـندهـار-هرات قدمبهقدم ایستهای بازرسی و کمین ایجاد شـده بود و تمام روز مسافران مظلوم، زنان و سـالمندان را چپاول و زنان را بیعزت و بیآبرو کـرده و حتی میکشتند. باید بگویم در ایـن هنگام ایستهای بازرسی و پاتکها در قـندهـار بـه حدی زیاد بود کـه تجار بـرای انتقال اموال و مالالتجاره خـود بـه جای اسـتفاده از راههای اصلی کـه اغلب در کنترل افراد مسلح چپاولگر بود، از مسیرهای غیرمعمول و بیابان بـا مشکلات و مشقات فراوان اسـتفاده میکـردند.
«ملا عمر» و دوستانش در مورد وضعیت داخل شهر نیز آگاهی داشتند؛ جاییکه افراد مسلح خـودسر شهر را کوچهبهکوچه بین خـود تقسیم کـرده، اموال بیتالمال را غصب و زمینهای دولتی را مصادره میکـردند.
ایـن ناهنجاریهای بیپایان، مجاهدیـن را مجبور کـرد کـه بـرای ازبینبردن فساد و حفظ جان و مال مسلمانان عزم خـود را جزم کـرده و اراده کار را بهدست گیرند. مجاهدیـن نشستهایی را آغاز کـردند، «ملا عمر» و رفقایش اولین مجلس را در منطقه «زنگاوات» ولسوالی «پنجوایی» بـا علمای مشهور و شناختهشـده برگزار کـردند. ایـن نشست علما تحت سرپرستی «مولوی سید محمد صاحب» کـه در مبارزه علیه نیروهای شوروی، قاضی عمومی مجاهدیـن قـندهـار بود، برگزار شـد. در ایـن نشستها بـه «ملا عمر» گفته شـد کـه باید علیه فساد قیام کند. تمام علما در ایـن نشستها اعلام کـردند از «ملا عمر» حمایت خواهند کـرد.
«ملا عمر» اساس تحریک اسـلامی را از همین مجلس گذاشت و در تاریخ ۱۵ محرمالحرام ۱۴۱۵ هجری قمری بنیاد مبارزه علیه فساد و هرجومرج گذاشته شـد.
تحریک اسـلامی تحت رهبری «ملا عمر» بـا هدف از بینبردن و مبارزه بـا فساد، مبارزات خـود را آغاز کـرد کـه بـا اسـتقبال وسیع مواجه شـد. در قدم نخست، ولایت قـندهـار و بعد از آن مناطق بیشتری از وجود افراد مسلح بیبندوبار و فاسد پاک شـد. هنگامیکه بیشتر مناطق کشور تحت تسلط طالبان درآمد، جمع زیادی از علما و شیوخ افغانستـان کـه تعداد آنان بالغ بر هزار و ٥٠٠ نفر بود، در تاریخ ۱۵ ذیالقعده ۱۴۱۶ هجری قمری در نشستی در قـندهـار، بـا تأیید امارت (دولت طالبان)، بـه «ملا عمر» لقب «امیرالمؤمنین» دادند. در تاریخ ششم مهم ۱۳۷۵هجری شمسی کابل، پایتخت افغانستـان، نیز تحت تسلط امارت اسـلامی درآمد کـه متعاقب آن ازجمله تمام مناطق مرکزی و شمالی افغانستـان (٩٥ درصد از کشور) بـه کنترل امارت اسـلامی درآمد.
امارت اسـلامی افغانستـان، تحت رهبری «ملا عمر»، نظام اسـلامی اسـتوار بر اساس شریعت را در افغانستـان پایهگذاری کـرد. ایـن نظام پس از وقفه طولانی، یکبار دیگر بـه جهانیان نمونه زنده نظام اسـلامی را تقدیم کـرد، کشور را از تجزیه نجات داد و از افراد خـودسر و غیرمسئول، اسلحه و بیتالمال را جمعآوری کـرد و یک امنیت و ثبات سراسری را تحکیم بخشید. ایـن دستاوردها در حالی بـه ثمر رسیده بود کـه تمام جهان از جمله سازمانملل متحد در ایـن کار ناموفق و عاجز بودند. امـا مستکبران و جهان کفر تحمل ایـن شریعت و امارت را نداشتند، از ایـنرو در مقابل آن موضعی خصمانه گرفتند و بهانههای نادرست تراشیدند تا ایـنکه سرانجام بهطور مشترک و دستجمعی بـه افغانستـان تجاوز کـردند.
شخصیت و رهبری
«ملا عمر» بهعنوان یک رهبر، دارای مزاج و سلیقهای خاص اسـت. او برخلاف دیگر مقامهای بلندپایه جهان از خـودنمایی و تظاهر نفرت دارد. جز در مواقع ضروری، تمایلی بـه گفتوگو ندارد، بـرای مثال در آغاز حمله آمریکا بـه افغانستـان کـه رسانهها و ماشینهای تبلیغاتی غرب بـا هدف تضعیف روحیه مبارزان جهـادی تلاشهای گستردهای را در پیش گرفته بودند و تمام رسانههای غربی، شبکههای رادیویی و تلویزیونی، وقت خـود را بـه انتشار گزارشهایی از ایـندست میگذراندند.
«ملا عمر» در مقابل تمام تلاشهای تبلیغاتی و شیطانی بـا روحیهای مطمئن و اعتماد کامل در سخنان عامه فهم و سلیس بـه ملت خـود پیامی پرمحتوا و اطمینانبخش داد. او گفت: «خداوند متعال بر همهچیز قادر و تواناسـت، در نزد خداوند متعال هیچگونه تفاوتی بین قدرت آمریکا و توان یک مورچه نیست، آمریکا و دوستانش ایـن سخن را بـا تعمق و تفکر بشنوند امارت اسـلامی نظامی نیست کـه امیر آن همانند ظاهرشاه (پادشاه پیشین افغانستـان) بـه رم برود و افرادش تسلیم شما شوند. بلکه ایـنجا جبهههای منظم جهـاد وجود دارد. اگر شما شهرها و پایتخت را اشغال و حکومت اسـلامی را سرنگون کنید، مجاهدیـن ما در کوهها و دشتها مستقر خواهند شـد، آنگاه شما چه خواهید کـرد؟ همانند کمونیستها در هرجا کشته خواهید شـد! بدانید و آگاه باشید کـه ایجاد هرجومرج آسان اسـت، امـا برقراری مجدد نظم و از میانبردن بینظمی و آشفتگی و ایجاد یک نظام منسجم کار بسیار سختی اسـت. مرگ حق اسـت و هرکس طعم آن را میچشـد، بهجای ایـنکه مرگ در حالت بیایمانی و بیغیرتی و در دوستی بـا آمریکا باشـد، بسیار خوب خواهد بود کـه بهجایش بـا ایمان، بـا غیرت و در (راه) اسـلام باشـد.»
شاید در آن وقت بسیاری از سران جهان بهدرستی ایـن سخنان و کلام «ملا عمر» را درک نکـرده باشند، امـا اکنون کـه تقریبا ١٤ سـال تمام از شروع ایـن معرکه و جنگ نامتقارن میگذرد و از جمله آمریکاییها، نیروهای ناتو و تمام دوستان ائتلافیشان در مقابل مجاهدینِ دست خالی و معتقد «ملا عمر» آشکارا شکست خوردهاند، توانستهاند سخنان تاریخی آن زمان «ملا عمر» را درک کنند.
«ملا عمر» همچنین در شروع تجاوز آمریکا بـه افغانستـان، در جریان ایراد بیانیه رادیویی بـه ملت افغان بـا اشاره بـه تجاوزگران و مزدوران آنان گفت: «اسلحه میتواند مرگ بـه بار آورد، امـا جلو رسیدن مرگ (اجل) را نمیتواند بگیرد.»جمله مذکور بـرای برخیها در آن زمان بیمفهوم بود امـا بسیاری در ١٣ سـال گذشته، مصداق عینی ایـن عبارت را بـا چشم خـود دیدهاند. جهانیان دیدند کـه چگونه نیروهای متجاوز بـا اسـتفاده از زور اسلحه و تکنولوژی پیشرفته خـود، تعداد زیادی را بـه کام مرگ کشاندند، امـا نتوانستند خـود را از مرگ نجات دهند و در جریان ١٣ سـال گذشته توسط مجاهدیـن قهرمان تحت رهبری «ملا عمر» کشته، زخمی یا دستگیر شـدند. ایـن یک واقعیت عینی اسـت کـه اکنون نیروهای مغرور و مجهز بـه اسلحه و تجهیزات پیشرفته آشکارا بـه کشته و زخمیشـدن هزاراننفر از نظامیان خـود در افغانستـان اعتراف میکنند.
از نگاه «ملا عمر» عملکـردن بـه پرگویی ارجحیت دارد. زندگی او عاری و بهدور از تجملات و تشریفات اسـت. زندگی پاک و ساده و حالت بیتکلف، تمام زندگی او را احاطه کـرده اسـت؛ لباس و خوراک ساده، کلام سلیس و روان و رفتار متواضع از عادات فطری «ملا عمر» اسـت؛ تکلف، متکلفان و وضعیت متکلفانه را دوست ندارد. او جدیت، تدبر و اخلاص را از پایههای پیشرفت کارها میداند و از میان دوستان، آن شخصی را بیشتر میپسندد کـه مدبر، مخلص و جدی باشـد.
«ملا عمر» همچنین خـود را بـا مشکلات و ناهنجاریها وفق داده اسـت. در زمان هرگونه حادثه بزرگ و وقوع مشکل، وضعیتش کاملا عادی اسـت، ترس و نگرانی بـه دلش راه نمیدهد، در هنگام خوشی یا مصیبت، کامیابی یا ناکامی، اسـتوار و مطمئن بوده و بر خـود کنترل دارد. نسبت بـه علما و بزرگان احترام خاصی دارد. فروتنی، متانت، وقار، حیا، ادب، احترام متقابل، همدردی، ترحم و اخلاص از خصوصیات طبیعی اوست. عزم راسخ، توکل کامل بـه خدا در تمام امور و اعتقاد حقیقی بـه مقدرات باریتعالی از مشخصات بارز زندگی اوست. بـه خاطر همین عوامل اسـت کـه «ملا عمر» در دل رهروان و مجاهدیـن خـود، چنان محبوبیتی دارد؛ محبوبیتی کـه نـه بـه منصب ظاهری وابسته اسـت و نـه بـه امکانات مادی.
اهتمام «ملا عمر» بـه امور جهان
«ملا عمر» بهعنوان مؤسس (جنبش) تحریک اسـلامی و رهبر مسلمانان، بـه قضایا و امور امت اسـلامی اهتمام خاص دارد. ملامحمد عمر فردی اسـت کـه دردمند درد امت اسـلامی اسـت. اخوت، همدردی، ایثار و همکاری بـا برادران مسلمان تنها شعار ایشان نبوده، بلکه همیشه و در عمل آن را ثابت کـرده اسـت.
اعتقاد و نظام فکری
«ملا عمر» از لحاظ عقیده و تفکر رهرو مسلمانان اهل سنت و مقلد مذهب حنفی اسـت. مخالف سرسخت خرافات و بدعت اسـت و اختلافات مذهبی، فکر و تنظیمی فیمابین مسلمانان را دوست ندارد.
زندگی شخصی
«ملا عمر» کـه بیشتر عمر خـود را در تعلیم و مطالعه علوم دیـنی، جهـاد، دعوت و خدمت در راه اسـلام سپری کـرده اسـت، در فهرست مقامات معاصر افغانستـان شاید فقیرترین رهبری باشـد کـه شخصا از داراییهای بیتالمال اسـتفاده نکـرده اسـت، زیرا ایشان نـه در زمان جهـاد بـا نیروهای شوروی بـا اسـتفاده از نفوذ جهـادی خـود بـرای سروساماندادن بـه زندگی شخصی اقدام کـرد و نـه در زمان حاکمیت سراسری هفتسـاله امارت اسـلامی دست بـه چنین کاری زد. «ملا عمر» تاکنون نـه خانه و ملک شخصی بـرای خـود تهیه کـرده و نـه در بانکهای کشورهای خارجی سرمایه و پول نقد دارد. در سـال ۱۳۷۸ هجری شمسی مصادف بـا ۱۹۹۹ میلادی کـه شورایامنیت سازمانمللمتحد تحریمهای اقتصادی یکجانبه و ظالمانهای را علیه افغانستـان وضع و حکم مصادره حسابهای مالی مقامات طالبان در بانکهای خارجی را صادر کـرد، «ملا عمر» بهعنوان امیر امارت اسـلامی افغانستـان، عالیترین مقام امارت بود کـه در بانکهای داخل افغانستـان یا خارج از کشور بهنام شخصی یا مستعار هیچ حساب مالیای نداشت.
در زمان حاکمیت امارت، هنگامیکه محل مسکونی او توسط دشمنان هدف قرار گرفت و علاوه بر کشتهشـدن اعضای نزدیک فامیل، سبب کشتهشـدن تعداد زیاد دیگری شـد، تعدادی از مقامات امارت بهمنظور حفاظت از او در شمال غرب شهر قـندهـار در منطقه «پایین کوتل کوه» در «باباصاحب» کـه در اطراف و نزدیکی آن آبادی و منطقه مسکونی نبود، بـرای او یک محل سکونت و دفتر مقام امارت اسـلامی ایجاد کـردند کـه آنهم از نگاه مالکانه جزو اموال بیتالمال شمرده میشـود، نـه ملک شخصی او.
شخصیت و خلقوخو
«ملا عمر»در کنار خاموشی و کمگویی، نوعی ظرافت و مزاج نیکو دارد. او خـود را بزرگتر و بالاتر از دیگران نمیداند. بـا رفقا و دوستانش بسیار صمیمی، مشفق، مهربان اسـت و احترام متقابل دارد، اگرچه در مقام، منصب و سن از آنها بالاتر باشـد. «ملا عمر» در مجالس، بیشتر در مورد جهـاد سخن میگوید.
مشغولیتهای روزانه او در شرایط کنونی
شرایط امنیتی و مشکلات کنونی و تعقیب بسیار شـدید دشمن تغییری در وظایف معمولی «ملا عمر» بهعنوان زعیم امارت اسـلامی ایجاد نکـرده اسـت و او امور مربوط بـه جهـاد را بهطور مرتب پیگیری میکند. او روزانه کار خـود را بـا عبادت خداوند و تلاوت قرآنکریم آغاز و زمانی کـه فرصت دارد تفاسیر مختلف قرآن کریم و احادیث را مطالعه میکند. بـا پیگیری منابع و نشریات جهـادی و رسانههای خبری جهانی، از پیشرفتها و موفقیتهای جهـادی و موضوعات دیگر مطلع و از ایـنطریق از حوادث و اتفاقات روزانه کشور و جهان باخبر میشـود.
امارت اسـلامی تحت رهبری
امارت اسـلامی افغانستـان تحت رهبری «ملا عمر» در تاریخ ۱۵ محرمالحرام سـال ۱۴۱۵هجری قمری بهعنوان یک حرکت اسـلامی بنیاد نهاده شـد و پس از آن، مراحل مختلف پیشرفت را طی کـرد. بـا حمایت هزاران نفر از علما، مجاهدیـن و اکثریت قاطع ملت مجاهد، افتخار رهبری حاکمیت اسـلامی بر ٩٥ درصد خاک کشور را بهدست آورده اسـت. بهعنوان یک امارت اسـلامی منزه و پاک، هنوز هم بر اکثریت مناطق کشور کنترل دارد و مشغول مبارزه مسلحانه علیه غرب و اشغالگران کافر اسـت.
«ملا عمر» بهعنوان امیر در رأس تشکیلات کنونی امارت اسـلامی افغانستـان قرار دارد. تحت رهبری او مقام نیابت امارت، شورای رهبری، قوهقضائیه، کمیسیونهای ۹ گانه اجرائیه و ادارات دیگر فعالیت دارند کـه ایـن تشکل و ساختار کنونی امارت اسـلامی اسـت. مقام نیابت امارت، علاوه بر مراقبت و نظارت تمام ادارات تحت کنترل، کارها و گزارشهای آنان را نزد «ملا عمر» رسانده و هدایا و اوامر رهبر امارت را بـه تمام ادارات ذیربط میرساند. شورای رهبری امارت اسـلامی حدود ٢٠ عضو دارد. اعضای ایـن شورا از سوی رهبر امارت اسـلامی تعیین میشوند و نشستهای خـود را تحت ریاسـت نایب امارت انجام میدهند. ایـن شورا در تمام امور مهم سیاسی، نظامی، اجتماعی و دیگر مسائل مهم اعمالنظر کـرده و رأی نهایی را صادر میکند.
قوه قضائیه امارت اسـلامی یک تشکل مستقل و وسیع اسـت کـه مشتمل بر دادگاههای اولیه و ریاسـت عالی (دیوان عالی) اسـت و در امور مربوط بـه خـود فعالیت میکند. بـا توجه بـه شرایط حاضر و تقاضای وقت در تشکل امارت اسـلامی ۹ کمیسیون ایجاد شـده اسـت و بـا توجه بـه ضرورت جریان جاری جهـاد، بزرگترین کمیسیون، کمیسیون نظامی اسـت کـه مشتمل بر ١٠ گـروه اسـت. کمیسیونهای دیگر شامل موارد ذیل هستند: کمیسیون امور سیاسی، کمیسیون فرهنگی، کمیسیون اقتصادی، کمیسیون سلامت، کمیسیون تعلیم و تربیت، کمیسیون دعوت و ارشاد (جلب و جذب)، کمیسیون اسرا و کمیسیون امور موسسات. ادارات دیگر در تشکل امارت اسـلامی بـه قرار ذیلاند: اداره جلوگیری از تلفات غیرنظامیان، اداره شهدا و معلولان و اداره جمعآوری و تنظیم عواید.
امارت اسـلامی تحت رهبری «ملا عمر» بهعنوان یک نظام منظم از مدت دو دهه پیش حاکمیت اکثر مناطق افغانستـان را در دست دارد و در مناطق تحت تسلط خـود، نظام اسـلامی را بهمعنای واقعی آن حاکم کـرده اسـت. ایـن دولت امنیت مردم را تأمین کـرده و از مال، عزت و ناموس ملت مسلمان محافظت کـرده اسـت. در ایـن مدت امارت اسـلامی بهعنوان یگانه نظام اسـلامی فعلی منطقه بـا آزمونها و مشکلات فراوانی روبهرو شـده، امـا بهفضل و رحمت الهی تاکنون از تمام آزمونها سرفراز و موفق بیرون آمده و هربار در شرایط بسیار سخت و طاقتفرسا، اسـتقامت و اسـتواری خـود را تثبیت کـرده اسـت.
-منبع: روزنامه شرق