حضرت سید شاه قباد ولی (ره)، فرزند شاه آل علی ملقب به «شاه عَلَیکه»، در قرن دهم یا یازدهم هجری در درهٔ سنگلاخ دیده به جهان گشود. شاه قباد پس از سالها تحصیل به مقام عالی فقاهت و اجتهاد دست یافته و در وادی عرفان و اخلاق نیز گامهای بلندی برداشت.
حضرت سید شاه قباد، فرزند شاه آل علی ملقب به «شاه عَلَیکه»، در قرن دهم یا یازدهم هجری در درهٔ سنگلاخ دیده به جهان گشود. نسب سید شاه قباد بعد از سه واسطه به سید نظامالدین – مشهور به سید شاه بابا- که مرقدش در باغ لنگگ تکانه زیارتگاه است، و بعد از هشت واسطه به کربلایی سید احمد، ملقب به «شاه برهنه» در یکاولنگ بامیان، میرسد(۱).
آن چنانکه در کتاب «کشف الانساب» مرحوم حاج محمد علی شاه حسینی نسب سنگلاخی، در سال ۱۳۱۴ هجری قمری نوشتهاست، شاه قباد شخصیتی عالم، فقیه، عابد و پرهیزگاری بود که در زمان حیات و بعد از فوتش، مردمان مختلف از هر قوم و مذهبی کرامات و خرق عادات زیادی از آن عالم ربانی و سید عالیقدر مشاهده کردهاند(۲). مرقد سید شاه قباد که مشهور به «زیارت شاه قباد ولی» است قرنهاست که زیارتگاه خاص و عام بوده و به اذن خداوند شفا دهندهٔ دردمندان و یاریکنندهٔ حاجتمندانی است که از خدا به آبروی آن سید جلیل القدر و فقیه عالیمقام کمک میطلبند.
بر اساس یک روایت شفاهی، سید احمد فرزند شاه نظامالدین (شاه سید بابا) که جد پدری سید شاه قباد بود، بعد از آن به سنگلاخ هجرت کرد که پدرش توسط اقوام درانی و خروتی به شهادت رسیده و زمینهایش غصب شد.
سید شاه قباد را پدرش در آوان نوجوانی توسط یک تاجر شیعه به ایران و از آنجا به نجف اشرف فرستاد تا در حوزهٔ علمیه به تحصیل علم پرداخته و به تزکیهٔ نفس مشغول شود. شاه قباد پس از سالها تحصیل به مقام عالی فقاهت و اجتهاد دست یافته و در وادی عرفان و اخلاق نیز گامهای بلندی برداشت.
شاه قباد بعد از تحصیل علم و عرفان در نجف به سنگلاخ برگشته و این مقارن حاکمیت صفویها در ایران و بابریها در هند بود. افغانستان امروزی نیز، میان این دو قدرت منطقهای تقسیم شده بود. (۳)
زمانی که شاه قباد از نجف برگشت در منطقهای که امروز شامل ولایتهای کابل، میدان، پروان و بامیان میشود، به علت نبود مراکز تعلیمی مذهبی و علمای برجسته، مردم از مذهب تشیع چیزی بیشتر از نام آن و یک سلسله اعمال که با خرافات هم آلوده شده بود نمیدانستند. سیدشاه قباد، چند کار مهم و زیربنایی انجام داد که عبارت بودند از:
۱-تبلیغ و تعلیم دین و مکتب اهلبیت اطهار (ع) از طریق تربیت عالم و اعزام مبلغ به مناطق مختلف شیعه نشین.
۲- تدوین رسالهٔ عملیه برای رفع مشکلات شرعی، عبادی، اجتماعی و حقوقی مردم. رسالهٔ عملیه سیدشاه قباد را مرحوم کربلایی ملا سید احمدعلی شاه که در سال ۱۳۳۲ در منطقه «سیاه پیتاب» چشم از جهان بست دیده و استفاده کرده بود. احتمالاً این رساله در جمع کتابهای مرحوم حاج محمدعلیشاه حسینی نسب وجود داشته که متأسفانه فرزندان و نوههای ایشان آنها را بعد از کودتای کمونیستی هفت ثور از بین بردهاند. میتوان گفت که سید شاه قباد اولین فقیه و مجتهدی بود که در افغانستان رساله نوشت که متأسفانه چاپ نشده و به مرور زمان از بین رفتهاست.
۳- آباد ساختن سنگلاخ برای فرزندان و اعوان و انصارش. سید شاه قباد علاوه بر تدریس و تبلیغ و تربیت دینی مردم، برای آباد ساختن سنگلاخ و ایجاد زمینهای کشاورزی و باغها نیز تلاش کرد. چنانکه کندن و بزرگ ساختن چشمه خواجه مبارک درهٔ حصار - یکی از درههای فرعی سنگلاخ- که سبب افزایش آب رودخانه این دره شد از خدمات ایشان بهشمار میرود. (۴)
۴-جلب محبت اهل تسنن و بخصوص اهالی درهٔ میدان، با اخلاق پسندیده و کرامات ارزنده. این از عظمت آن بزرگوار است که مردم میدان و بخصوص پشتونها به سادات سنگلاخ هنوز احترام میگذارند.
خادمان زیارت سید شاه قباد ولی
حضرت سید شاه قباد ولی به عنوان مجتهد و فقیه شیعه، مورد توجه و احترام همه مسلمانان سنی و شیعه و به خصوص هزارههای سنگلاخ قرار داشت. خانوادهای از قوم دایمیرک درهٔ حصار به سید شاه قباد - به تعبیر آقای شیرحسین جارو، به عنوان غلام بچه - خدمت میکرد و بعد از رحلت آن سید جلیلالقدر در کسوت خادم مرقدش برای فرزندان و علاقمندان ایشان نسل اندر نسل خدمت کردند. این خدمتکاران مخلص و بیریا عبارت بودند از: شیرحسین فرزند جارو، جارو فرزند نیازعلی، نیازعلی فرزند رجبعلی، رجبعلی فرزند قربانعلی و ….
خانوادهٔ خادم مرقد سید شاه قباد چند کار مهم انجام میدادند:
۱. هیزم مورد نیاز ساکنان و مسافرانی که به زیارت سید شاه قباد ولی آمده و نذری داشتند فراهم میکردند.
۲. از زیارت و مقبره سید شاه قباد که یک محوطهٔ سر باز بود، محافظت نموده و دیوارهای محوطه و مرقد را با چونه سفید میکردند.
۳. ظرف و قاشق چوبی و فلزی در اختیار زواری که نذر داشتند و نیز مصرفکنندگان که در مرقد حاضر بودند قرار میدادند، البته این کار الزامی نبود.
۴. در موقعی که مردم از ابتدا تا انتهای دره برای ادای نذر دستهجمعی سالانه، یا موارد خاصی دیگری در زیارت سید شاه قباد جمع میشدند، آب و چلم تهیه میکردند. نذر دستهجمعی و سراسری که سالانه دو بار در زیارت شاه قباد ولی داده میشود، از سنتهای خوب و ماندگار مردم سنگلاخ است، که در آن روز از همه جا و از هر قوم و طایفهای گرد هم آمده و از احوال یکدیگر با خبر میشوند. در آن روز مراسم مداحی و سخنرانی مذهبی برگزار میشود.
در عوض خدمات ارائه شده از سوی خادم، در موقع گندم دروی از هر خانوادهٔ اولاد سید شاه قباد، یک قوده (دسته) گندم به خادم تعلق میگرفت که از ابتدا تا انتهای دره آن را جمعآوری نموده برای خرمن کوبی در محل زندگیشان در نزدیکی زیارت سید شاه قباد منتقل میکردند. همچنین یک قطعه زمین – حدود یک جریب – که متعلق به سید شاه قباد است در اختیار همین خادمین نسل اندر نسل قرار داشت که روی آن کار نموده و از حاصل آن استفاده میکردند.
در طول چهارصد سال بعد از وفات سید شاه قباد، مردم از خدمات خانوادهٔ خادم راضی بوده و هیچکسی جرأت نداشت که فرصت خدمت را از آنها بگیرد و در واقع این خدمت به صورت میراثی در طی چند صد سال گذشته به آنها تعلق داشت. متأسفانه در سالهای اخیر بر خلاف سنت تاریخی و رضایت روح سید شاه قباد، خادم چند صد سالهاش را که خود میراث گرانبهای اجتماعی برای مردم سنگلاخ بودند را برکنار کردند که اکثریت مردم از این کار ناراضی میباشند.
قابل ذکر است که در دوران جهاد و تجاوز شوروی سابق به افغانستان، برادر شیرحسین، خادم سید شاه قباد، به نام عبدالاحمد و پسرش به نام مهدی که ۲۴ ساله بود به شهادت رسیدند. از قول درهٔ حصار مجموعاً شش نفر به شهادت رسیدند که بقیه عبارتند از: میر فرزند نورمحمد، رجب علی فرزند قربان علی و خانم شهربانو فرزند کربلایی جمعه. (۵)
پینوشتها
۱-کشفالانساب، حاجی محمد علیشاه حسینی نسب سنگلاخی، ۱۳۱۴هجری قمری، ص۱۲۳.
۲- همان، ص ۱۲۴.
۳- دست نوشتههای سید عبدالله هاشمی به نقل از کتاب خطی «تاریخ جهاننما».
۴- همان منبع.
۵- اظهارات شیرحسین جارو.
تذکر: استفاده از مطلب بدون ذکر نام نویسنده و منبع ممنوع است.
خداوند برای شما سید بزرگوار اجر دنیا وآخرت را بدهد من واقعا از این کار شما لذت بردم واستفاده کردم انشاالله بر توفیقات شما روز بروز بیفزاید
سالها بود که از بزرگان وعالمان بزرگ سنگلاخ کسی یاد نکرده بود ولی باز این بسیار کم است سنگلاخ دره شجاعان است در طول تاریخ کارهای بزرگ از مردم سنگلاخ سرزده فقط درهمان تاریخ مانده وباز نشر نشده در حالیکه دیگر اقوام کوچکترین کارهایشان را برای مردم بزرگ جلوه میدهد
از جمله کارهای شجاعانه سنگلاختی ها جلو گیری از تجاوز و سوءاستفاده مردم جلریز از قوم بزرگوار هزاره که حتا تمام مردم سنگلاخ مسلح شدند تا بر مردم جلریز حمله کنند ولی آنها با قرآن وریش سفیدان جلو حمله مردم شجاه سنگلاخ را گرفتند وتعهد کردند که دیگر بر مردم هزاره زور نگویند وده ها مورد دیگر در مورد این ملت است که اگر فرصت شد ویا شما خودتان نشر کنید در دوران جهاد تمام جهادی ها بکمک مردم سنگلاخ جهاد کردند وبجاهای بزرگ رسیدند هم پغمانی ها وهم شمالی وار ها ویا جناب انوری بکمک این مردم بالا آمد ورنه خودش چیزی نداشت ولی امروز فراموش کرده که کی بود واز کجا به این مقام رسیده قربانی را مردم سنگلاخ داد ونتیجه را انوری ودیگران گرفت چون مردم ما بزرگ نداشت ویا داشت دلسوز نبود ویا گرفتار مساله پیش پا افتاده سید میر وشاه علم ونواسخوان گرفتار بودند جای تاسف است که هنوز هم این شیوه شکست خورده در سنگلاخ ادامه دارد .موفق باشید