مطلب ذیل تلاش دارد با دادن اشراف به خواننده از فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور بحرین و عوامل مؤثر در شکلگیری جریانهای سیاسی و اجتماعی این کشور به مهمترین جنبشها و جریانهای سیاسی معارض در بحرین بپردازد.
مطلب ذیل تلاش دارد با دادن اشراف به خواننده از فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور بحرین و عوامل مؤثر در شکلگیری جریانهای سیاسی و اجتماعی این کشور به مهمترین جنبشها و جریانهای سیاسی معارض در بحرین بپردازد.
اشاره: تاکنون کمتر مقاله یا گزارشی بهطور جامع به سیر تحولات جنبشهای سیاسی یا جریان معارض در بحرین که عموماً اسلامگرا هستند و فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر این کشور پرداخته تا از آن طریق به ریشهیابی اعتراضات اخیر در بحرین بپردازد، مطلب ذیل تلاش دارد با دادن اشراف به خواننده از فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور بحرین و عوامل مؤثر در شکلگیری جریانهای سیاسی و اجتماعی این کشور به مهمترین جنبشها و جریانهای سیاسی معارض در بحرین بپردازد.
انگیزهها و اهداف جنبش اسلامی بحرین
مهمترین انگیزهها و هدفهای نهضت اسلامی در بحرین را به حاکمیت خاندان آل خلیفه ارجاع داد که مردم بحرین هیچگاه موافق حاکمیت خاندان آلخلیفه نبودهاند و دلایل این نارضایتی را باید در دو امر ملاحظه کرد:
۱) خاندان آل خلیفه بحرینی نیستند بلکه از اقلیت سنی مذهب مهاجری هستند که در پی اختلافات مذهبی با قبیله «بنی کعب» در زمان ریاست «شیخ نصرالله خان» والی منصوب «کریم خان زند» بربحرین، از کویت وارد بحرین شدهاند.
۲) به قدرت رسیدن خاندان آل خلیفه براساس خواست و رضایت مردم صورت نگرفته، بلکه آل خلیفه قدرت را در بحرین در دست گرفته و با پذیرفتن تحت الحمایگی انگلیس در سال ۱۸۲۰ قدرت را حفظ کردهاست.
وابستگی رژیم بحرین به غرب
آل خلیفه در سال ۱۸۲۰با انعقاد پیمانی با انگلیس، اداره گمرکات، تجارت و امنیت داخلی و خارجی خود را به مأموران این کشور سپرد. تحتالحمایگی بحرین در سال ۱۸۸۰ با امضای پیمان زیر مورد تأیید مجدد قرار گرفت: «من عیسی بن آل خلیفه شیخ بحرین بدین وسیله خودم و جانشینانم را در برابر دولت انگلیس متعهد میسازم که از مذاکره یا انعقاد هر نوع پیمان با هر کشور یا دولتی غیر از بریتانیا و بدون موافقت دولت نامبرده خودداری کنم و به هیچ دولتی جز بریتانیا اجازه تأسیس نمایندگی سیاسی یا کنسولی را ندهم.»
به این ترتیب انگلیس در سال ۱۹۱۹ تحت الحمایه بودن بحرین را به صورت رسمی اعلام کرد و از آن پس بحرین تحت سرپرستی یک مستشار انگلیسیاداره میشد، این مسئله منجر به قیام ناکام مردم بحرین در سال۱۹۵۱ شد که طی آن مردم خواهان اخراج «بل گراو» حاکم انگلیسی بحرین شدند.
پس از استقلال بحرین نیز وابستگی رژیم آل خلیفه به استعمارگر جدید یعنی آمریکا ادامه یافت و این وابستگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وجنگ اوّل و دوم خلیج فارس شدیدتر شد. اعتراف سخنگوی کاخ سفید مبنی بر این که «اگر کمکهای دولت بحرین نبود، به هیچ وجه قادر به مقاومت و ماندن در خلیجفارس نبودیم»، مؤید این وابستگی مضاعف است.
نبود آزادیهای سیاسی
بازگشت تبعیدیان، آزادی زندانیان سیاسی، لغو ممنوعیت تشکیل احزاب و فعالیتهای سیاسی مذهبی، آزادی بیان و مطبوعات، توقف دستگیری آزادیخواهان و لغو سانسور، مهمترین خواستههای سیاسی مردم بحرین را تشکیل میدهند و برای تحقق این خواسته بارها دست به قیام زدهاند. بهعنوان مثال در ۱۹۳۸ کارگران بحرین خواهان تشکیل مجلس و اتحادیههای کارگری شدند و در تظاهرات مشابهی در سال ۱۹۶۵حق برگزاری گردهمایی سیاسی و آزادی زندانیان سیاسی به خواستههای قبلی اضافه شد. حتی طی سالهای۱۹۹۲ و ۱۹۹۵ مردم بحرین با برپایی تظاهرات و راهپیمایی، خواستار تشکیل مجدد مجلس شدند که در سال ۱۹۹۲ منحل شده بود.
اشاعه فرهنگ غرب
خاندان حاکم بر بحرین برای تضمین تداوم حاکمیت خود با کمک غربیها به تغییر ارزشهای اسلامی بحرین مبادرت کرد. علاوه بر آن ساخت «پُل فهد» یعنی تنها پل ارتباطی دریایی بحرین و عربستان به گسترش فساد در بحرین افزودهاست. زیرا حدود هشت هزار تن از کارکنان خارجی مؤسسات عربستان که امکان فساد برایشان در آن کشور میسر نیست در ایام تعطیل برای خوشگذرانی به بحرین سرازیر میشوند که همین موضوع بر میزان نارضایتیها در این کشور افزودهاست.
ویژگیهای جنبشهای سیاسی و اجتماعی بحرین
در گروههای اجتماعی و رهبران سیاسی که هدایت جنبش بحرین را برعهده داشته یا به نحوی در تداوم مبارزه سیاسی بحرین نقش آفرین بودهاند، ویژگیهای زیر دیده میشود.
۱) تجار مروارید با تشکیل و هدایت قیامهای ضدانگلیسی در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۵۴ از مؤثرترین قشرها اجتماعی در مبارزات اسلامی بحرین بشمار میرفتند. اما پس از جنگ جهانی دوم، با رواج مرواریدهای بدلی ژاپنی در بازار جهانی از نفوذ تجار مروارید در صحنههای داخلی و خارجی بحرین کاسته شد. امّا با کشف نفت قشر جدیدی از کارگران پدید آمدند که با توجه به اهمّیت جهانی نفت، بر نقش اجتماعی-سیاسی آنان در صحنه داخلی بحرین نیز افزوده شد. بر این اساس نقش برجسته در قیامهای ضد دولتی ۱۹۵۶، ۱۹۷۰، ۱۹۷۲، ۱۹۷۴ با کارگرانی بود که اکثریت آنان شیعه بودند.
۲) گروههای سیاسی ملّیگرا و چپگرا هرگز قادر به ایفای نقش برجسته در رهبری قیام مردم بحرین نشدهاند. این امر به مسلمان بودن اکثریت قریب به اتفاق مردم بحرین و نیز سازشکاری گروههای مذکور برمیگردد، بعنوان مثال اگر چه «کمیته اتحاد ملی» با گرایشات ناسیونالیستی در تظاهرات ضد انگلیسی ۱۹۵۶ نقشویژه داشت، ولی پس از آن با سازش برخی از رهبرانش با رژیم، کارایی سیاسی خود را از دست داد. امّا حضور کمرنگ گروههای ملّی و کمونیستی در جنبش مردم بحرین نشان از آن دارد که جنبش آن سرزمین ناشی از نابسامانیهای داخلی و نه متأثّر از دخالت کشورهای اسلامی دیگر است.
۳) در پی ناکامی گروههای ملّی و چپ در رهبری مستمر قیام مرم بحرین، گروههای اسلامی واجدِ نقش برتر شدهاند. در این راستا میتوان به «جنبش اسلامیآزادیبخش بحرین» (احرار) اشاره کرد.
پیامدهای مبارزه اسلامی مردم بحرین
اگر چه جنبش اسلامی بحرین به هدف سرنگونی رژیم آل خلیفه دست نیافتهاست، امّا این جنبش پیامدهای زیر را به همراه داشتهاست.
الف: بیشک مبارزات ضد انگلیسی بحرین که دو نمونه بارز آن در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۵۴ بوقوع پیوست، در کنار سایر قیامهای ضد انگلیسی در خاورمیانه در تسریع تصمیم به خارج نمودن نیروهای انگلیسی در سال ۱۹۷۱ از شرق کانال سوئز مؤثر بود. همچنین این مبارزات در کاهش نفوذ انگلیس در ساختار سیاسی و اداری بحرین مؤثر افتاد.
ب: مهمّترین پیامد مبارزات اسلامی مردم بحرین که بلافاصله پس از خروج انگلیس از بحرین به ثمر نشست، برگزاری انتخابات پارلمانی در ۱۹۷۲ و پس از آن تشکیل مجلس و تدوین و تصویب قانون اساسی بود. امّا امیر بحرین درپی مخالفت مجلس با تصویبِ لایحه امنیتی وزارت کشور بحرین که بر اساس آن وزیر کشور میتوانست دستور دستگیری هر مظنونی را به بهانه دست داشتن در اقدام علیه امنیت کشور صادر نماید، مجلس را منحل و اجرای قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد.
ج: درپی ادامه اعتراضات مردم، رژیم بحرین در سال ۱۹۷۲ مجلسی مشورتی-انتصابی متشکل از سی نفر را به جای مجلس منحل تشکیل داد. این شورا که زیر نظر امیر و دولت بحرین فعالیت میکند، صرفاً جنبهٔ مشورتی و نه قانونگذاری دارد.
اما اعتراضات بعدی مردم نشان داد که این اصلاحات هدایت شده دولتی در تأمینخواستههای عمیق آنان ناکافی است. واکنش امیر بحرین در قبالِ دور جدیدی از اعتراضهای مردمی که از سال ۱۹۹۵ در بحرین آغاز شد، توسل به زور و افزودن ده نفر دیگر به اعضای مجلس مشورتی بود، این دو مسئله منجر به تشدید مخالفتهای مردمی گردید. بویژه اینکه افزایش اعضای مجلس مشورتی برخلاف قانون اساسیارزیابی شدهاست.
مهمترین جریانها و احزاب معارض بحرین
۱) جنبش «احرار»
این جنبش در سال ۱۹۵۶ تشکیل شد و در دهه ۶۰ قیام کارگری علیه رژیم بحرین و «جنبش معروف» را پدیدآورد و از سال ۱۹۸۱ به اقدامات نظامی ضد دولتی متوسل شد. اعضای این جنبش را مسلمانان شیعی و سنی تشکیل میدهند و بر اساس ایدئولوژی اسلامی و شعار «نه غربی نه شرقی» و با تکیه بر استراتژی بسیج افکار عمومی و پرهیز از هرگونه سازش، خواهان برقراری حکومت اسلامی در بحرین هستند. «حسین الشهابی» در حال حاضر یکی از رهبران برجسته این جنبش بشمار میآید و جنبش احرار در اعتراضات اخیر بحرین حضور فعالی داشته و در کنار جریانهای معارض دیگری چون الوفاق و حق خواستار انحلال دولت و پارلمان و سرنگونی رژیم آل خلیفه است.
۲) جمعیت «وفاق اسلامی»
جمعیت وفاق اسلامی بحرین جمعیتی سیاسی اسلامی شیعی بحرینی است که در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد و از جمله بزرگترین گروههای معارض بحرینی است و از بعد تاریخی باید آن را میراثبر جنبش احرار بحرین دانست که محرک اصلی اعتراضات سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۸ بود.
ریاست جمعیت را هماکنون شیخ «علی سلمان» برعهده دارد و دیدگاه حاکم بر جمعیت این است که برای ساخت کشوری پیشرفته با به حاکمیت مردم در تمام موسسات حکومتی روی آورد و از این حیث شعار «آزادی و عدالت و برابری را بر اساس اصول و مبادی اسلامی» سرمیدهد.
همانگونه که گفته شد، این جمعیت بزرگترین جریان معارض بحرین بشمار میآید و در پارلمان این کشور دارای ۱۸ نماینده است که در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه رژیم حاکم علیه معترضین بحرینی رسماً از پارلمان استعفا کردند.
۳) جنبش حق
آنگونه که خود را معرفی میکند، «جنبش آزادیها و دموکراسی بحرینی با گرایشهای اصلاح طلبانه» است و در کنار الوفاق الاسلامی یکی از مهمترین و بزرگترین جنبشهای معارض بحرینی را تشکیل میدهد. در ابتدا «حسن المشیمع» از رهبران برجسته معارض بحرینی دبیرکل جنبش و «عیسی الجودر» معاون وی تلقی میشد که بعدها مشیمع به رهبری جنبش برگزیده شد. جنبش حق در ۱۱ نوامبر ۲۰۰۵ میلادی تأسیس شد و باید آن را انشقاق حاصله از جمعیت الوفاق الاسلامی برشمرد. اما دربارهٔ حسن مشیمع، رهبر جنبش حق باید گفت که همزمان با اعتراضات اخیر مردم بحرین علیه رژیم آل خلیفه وی و جنبشش نیز پیوستن خود به اعتراضات مردمی و قیام علیه رژیم بحرین را اعلام کرده و بسان جمعیت الوفاق الاسلامی خواستههایش در انحلال دولت و پارلمان و رژیم آل خلیفه نمود پیدا میکند. مشیمع ۶۳ ساله در سال ۲۰۱۰ به اتفاق ۲۵ شخصیت دیگر معارض بحرینی به متهم به اقدام و تلاش جهت براندازی رژیم حاکم شد و تا پیش از آن ۴ بار بازداشت شده بود. وی را باید از جمله شخصیتهای منطقهای حامی جمهوری اسلامی ایران دانست.
۴) جمعیت الوعد (العمل الوطنی و الدیمقراطی)
اولین جمعیت سیاسی بحرین که در سال ۲۰۰۱ اعلام موجودیت کرد و ادامه تاریخی جبهه مردمی بحرین (چپگرایان) بشمار میآید و هم چنان نیز ائتلافی از چپگرایان و ملیگرایان و نیروهای مستقل بحرینی تلقی میشود. این جمعیت انتخابات سال ۲۰۰۲ را تحریم نمود، اما در انتخابات سال ۲۰۰۶ شرکت کرد و در انتخابات اخیر بحرین یعنی ۲۰۱۰ با سه نامرد مشارکت داشت.
۵) جمعیت عمل اسلامی (جمعیة العمل الإسلامی)
این جریان در اواخر دهه هفتاد تأسیس شد و در آن زمان به جریان «شیرازیها» معروف شد که منتسب به آیت الله «محمد شیرازی» مرجع تشیع بود و ادامه جبهه اسلامی آزادی بحرین بشمار میآید که در سال ۱۹۸۱ متهم به تلاش برای انقلاب علیه دولت وقت بحرین شد.
این جریان انتخابات سال ۲۰۰۲ را تحریم کرد، اما در انتخابات سال ۲۰۰۶ شرکت کرد، اما بار دیگر انتخابات سال ۲۰۱۰ را تحریم نمود.
۶) جمعیت تجمع ملی و دموکراتیک (جمعیة التجمع القومی الدیموقراطی)
نماینده جریان بعثیها در بحرین بشمار میآید. این جریان انتخابات سال ۲۰۰۲ را تحریم اما در انتخابات ۲۰۰۶ شرکت کرد و در انتخابات سال ۲۰۱۰ با نامزد شرکت نمود.
۷) جمعیت تریبون دموکراسی پیشرو (جمعیة المنبر الدیموقراطی التقدمی)
نماینده جریان چپگرا در بحرین و ادامه جبهه آزادیبخش ملی بحرین است که اولین حزب کمونیست تشکیل شده در منطقه خلیج فارس در سال ۱۹۵۵ بشمار میآید. این جمیعت در انتخابات ۲۰۰۲ شرکت کرد و سه کرسی را در پارلمان بدست آورد اما در انتخابات ۲۰۰۶ نتوانست موفق شود.
۸)جمعیت عربی اسلامی الوسط (جمعیة الوسط العربی الإسلامی)
جریان ناصری (منتسب به جمال عبد الناصر) و هم چنین اسلامگرایان بحرینی را دربرمیگیرد. در انتخابات سال ۲۰۰۲ شرکت کرد، اما هیچیک از نامزدهایش به پارلمان راه نیافتند.
۹) جمعیت تریبون ملی اسلامی (جمعیة المنبر الوطنی الإسلامی)
نماینده و بازوی سیاسی جمعیت «الاصلاح» است که در دهه چهل در بحرین تشکیل شد. در انتخابات ۲۰۰۲ شرکت کرد و موفق شد هشت کرسی پارلمان را بدست آورد. در انتخابات ۲۰۰۶ با جمعیت الاصاله (جریان سلفیها) ائتلاف نمود و هفت کرسی را بدست آورد و در انتخابات ۲۰۱۰ با هشت نامزد شرکت کرد.
۱۰) جمعیت اصالت (جمعیة الأصالة)
نماینده و بازوی سیاسی جمعیتا تربیت اسلامی است که در انتخابات ۲۰۰۲ شرکت کرد و موفق شد ۶ کرسی را در پارلمان بدست آورد. در انتخابات ۲۰۰۶ نیز با ائتلاف با منبر الوطن الاسلامی ۶ کرسی در پارلمان بدست آورد.
۱۱) جنبش عدالت ملی (حرکة العدالة الوطنیة)
در پی بروز شکاف در جمعیت تجمع ملی دمکراتیک این جمعیت تشکیل شد و جمعیت کوچکی است که فعالان چپگرا و مستقل را دربرمیگیرد و به شکلی ویژه در شهر «المحرق» فعالیت میکند و در انتخابات ۲۰۰۶ نیز شرکت نمود.