رشد افراط گرایان صهیونیست و غلبه جریان راستگرایی در تلآویو باعث شده تا بسیاری زوال سیاست در تلآویو در نتیجه تشدید شکاف و اختلافات داخلی گروههای صهیونیستی را محتمل ارزیابی کنند.
این روزها اگرچه صهیونیستها تلاش دارند تا پس از چهار انتخابات بیسرانجام، پنجمین انتخابات پارلمانی خود را برگزار کنند، اما از هماکنون بسیاری پیشبینی کردهاند که انتخابات پارلمانی آتی که قرار بود در پائیز برگزار شود، گرهی از کار تلآویو نخواهد گشود و به احتمال زیاد حتی پس از آن انتخابات نیز سیاستمداران صهیونیستی نخواهند توانست کابینهای را تشکیل دهند.
آنچه بیش از همه احتمال بنبست در کابینه آتی رژیم صهیونیستی را افزایش میدهد، اختلاف نظر و شکافهای عمده در میان سیاستمداران و گروهها و احزاب مختلف این رژیم است. موضوع شکاف و اختلاف در میان صهیونیستها چیزی نیست که امروز بتوان آن را پنهان کرد، بلکه حتی مقامات صهیونیست نیز به وجود این اختلافات اذعان دارند. به تازگی نیز پنج تن از رؤسای سابق ستاد کل ارتش رژیم اسرائیل در یک گفتوگو و میزگرد مشترک تأکید کردند که فقدان همبستگی داخلی تهدیدی بزرگتر از این است که ایران در آستانه اتمی شدن قرار بگیرد. «تایمز اسرائیل» در این ارتباط گفتهاست که این پنج نفر شامل ایهود باراک، موشه یعلون، گابی اشکنازی، بنی گانتز و گادی آیزنکوت اوایل هفته در مراسمی شرکت و دربارهٔ توافق احتمالی ایران اظهارنظر کردند و گفتند که موجودیت اسرائیل از درون در معرض خطر و تهدید قرار دارد. کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز به نقل از آیزنکوت تصریح کرد: چیزی که بیش از همه اسرائیل را تهدید میکند، فقدان انسجام در بین اسرائیلیها است. باراک نیز در این باره گفت: همه رؤسای کنونی و سابق دستگاههای امنیتی اسرائیل از موساد تا شینبت بر این باور هستند که بزرگترین تهدید علیه آینده اسرائیل، خطر از دست دادن انسجام اسرائیلیها و قرار گرفتن آنها در دو طیف سکولار و دینی (حریدی و صهیونیستی) جدا از هم است. کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی تصریح کرد که اشکنازی، بنی گانتس و یعلون نیز با نظرات آیزنکوت و باراک هم نظر بوده و آن را تأیید کردند.
همچنین نظرسنجیها حاکی از این است که انتخابات آتی در ماه نوامبر نیز مشکل بیثباتی سیاسی در سرزمینهای اشغالی را حل نخواهد کرد و هیچکدام از سه جریان راست، چپ و میانه در رژیم صهیونیستی نخواهند توانست اکثریت قاطع را در پارلمان این رژیم برای تشکیل کابینهای باثبات به دست آورند.
بسیاری گفتهاند که بنبست در تلآویو که از چند سال پیش تا کنون این رژیم را درگیر کرده، بیش از هرچیز ریشه در افزایش گرایشهای راست گرایانه و تقویت گروههای بنیادگرای صهیونیست در تلآویو دارد که این روزها جریان اصلی قدرت را در دست دارد.
جامعه صهیونیستی از گذشته تا کنون از سرطان سردرگمی و از هم پاشیدگی رنج میبرد و این مسئله در برهه کنونی به صورت آشکار و مفتضحانه بروز پیدا کردهاست، این بیماری در حال حاضر در میان همه اقشار جامعه و در همه سطوح گسترش پیدا کردهاست، البته این مسئله عوامل مختلفی دارد که مهمترین آن عدم تعلق واقعی شهرک نشینان صهیونیست به جامعه صهیونیستی است.
رژیم صهیونیستی سرزمین فلسطین را غصب کرده، حقوق یک ملت را بهطور کامل زیر پا گذاشته، منازل را ویران کرده، زمینها را سوزانده و کشتار و قتلعام کرده و گروههایی از مهاجران را از اقصی نقاط جهان با ملیتهای مختلف گرد هم آوردهاست که آنها به فرهنگهای مختلف تعلق داشته و هر کدام آداب و رسوم، تاریخ و زبان خاص خود را دارند، اما آنچه آنها را گرد هم آوردهاست دروغ «سرزمین موعود» و گمراه کردن آنها در زمینه حقانیت یهود بر سرزمین فلسطین است، به همین علت این افراد نتوانستند همدیگر را بپذیرند و در یک جامعه ادغام شوند.
جامعه صهیونیستی از شکافهای مختلف و رسواییهای بیشمار سران صهیونیست رنج میبرد، اینها را باید به هشدارهایی اضافه کنیم که مرکز امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بارها در مورد فروپاشی جامعه دادهاست.
آنچه که جامعه صهیونیستی با آن دست و پنجه نرم میکند، بحران ساختاری واقعی است و این مسئله نشان میدهد که رژیم صهیونیستی نمیتواند یک دولت طبیعی باشد؛ چرا که نژادپرستی بر آن رخنه کردهاست. از نمونههای عینی شکاف در داخل جامعه صهیونیستی مشکلات مربوط به افراد مذهبی و سکولار است که نمیتوانند با هم کنار بیایند. از اینجا میتوان نتیجه گرفت که رژیم صهیونیستی از اختلافات مذهبی و سیاسی رنج میبرد، از لحاظ روانشناسی و جامعهشناسی بروز خشونتهای انفجاری به خاطر این اختلافات در جامعه صهیونیستی طبیعی است و پیشبینی میشود که در آینده شاهد جنگ داخلی در اراضی اشغالی باشیم.
رشد راستگرایی
رشد جریانهای راستگرا و افراطی صهیونیستی در فلسطین اشغالی را حتی در گزارشها و تصاویری که از مناطق اشغالی در رسانهها منتشر میشود، میتوان دید. خبرگزاری آناتولی ترکیه در گزارشی دربارهٔ افراط گرایان صهیونیست میگوید: صهیونیستها هر هفته مشغول برگزاری مراسمی در مقابل دیوار غربی مسجدالاقصی هستند که آن را یک جشن میدانند، در حالی که در پس زمینه، دود از اطراف بهدلیل درگیری نظامیان صهیونیست با فلسطینیها بلند میشود. در حالی که یهودیان افراطی در مراسم خود در حال رقصیدن و آواز هستند، برخی دیگر از ساکنان این مناطق با نگرانی خواستار جلوگیری از برگزاری چنین مراسمهایی هستند، چون برگزاری این مراسمها را باعث خشم فلسطینیها و تشدید اوضاع میدانند و معتقدند که برگزاری جشن در مقابل دیوار مسجدالاقصی امنیت شهرک نشینان را به خطر میاندازد. اما حتی پلیس هم نمیتواند مانع برگزاری مراسم افراط گرایان در مجاورت دیوار مسجدالاقصی شود، چون بیشتر این گروهها به مقاماتی امنیتی رده بالا وابسته هستند و این گروهها بهطور کلی از پیگرد مصونند.
در عین حال رشد افراط گرایی در میان صهیونیستها امروزه دیگر محدود به برخی گروهها و دستههای عمومی و مردمی نیست، صهیونیست افراطی امروز بخش مسلط جریان سیاسی تلآویو است. استدلالهای نژادپرستانه توسط رسانههای مختلف صهیونیستی علیه غیرنظامیان فلسطینی بارها و بارها تکرار میشود. به عنوان نمونه، «آتیلا سومفالوی»، مجری معروف یدیعوت آحارونوت، در حساب توئیتر خود آشکارا خواستار حذف محلههای غزه میشود. کشتار فلسطینیها پیشنهاد دیگری است که از سوی «بن کاسپیت»، روزنامهنگار صهیونیستی عنوان میشود؛ بدون این که اینگونه اظهارات در توئیتر سانسور یا حدف شوند. این در حالی است که وقتی کاربران فلسطینی تصاویری از کودکان زخمی و شهید را منتشر میکنند، خیلی زود به بهانه انتشار تصاویر خشونتآمیز، اینگونه تصاویر حذف میشود. براین اساس نه فقط در فلسطین اشغالی اظهارنظرهای نژادپرستانه علیه فلسطینیها به راحتی عنوان میشود، بلکه حتی در شبکههای مجازی نیز اینگونه افراطگرایی هیچ محدودیتی ندارد.
حتی «ناوه درومی»، روزنامهنگار صهیونیستی که برخی او را دارای گرایشهای چپ میدانند، در اظهارنظرهای خود به مانند دیگر صهیونیستها نگاهی افراطی دارد و به تازگی نیز خواستار تلاش برای تأسیس دوباره اسرائیل شده و گفتهاست که لازم است تا جامعه خالص تری را ایجاد کنیم. براین اساس حتی چهرههای چپ رژیم صهیونیستی نیز این روزها با افراط گرایان راست هم نوا شده تا ثابت کنند تلآویو روز به روز بیشتر تندروتر میشود.
چگونه صهیونیستها افراطیتر میشوند؟
رشد و تقویت افراطیگری در رژیم صهیونیستی با توجه به چشمانداز سیاسی بسیار شکننده، پراختلاف و پراکنده این رژیم اصلاً عجیب نیست. با این حال تبلیغات گروههای افراطی نیز تأثیر قابل توجهی بر رشد آنها در فلسطین اشغالی داشتهاست. تأثیر این تبلیغات را در مصاحبههای «ابی مارتین»، روزنامهنگار آمریکایی با صهیونیستهای ساکن بیتالمقدس غربی مشاهده کرد. دربیشتر این گفتوگوها، صهیونیستهای عادی عمدتاً استدلال رسانههای افراطی را تکرار میکنند. صهیونیست ساکن در بیتالمقدس در این مصاحبهها به عنوان مثال مدعی میشوند که «ما غزه را به آنها دادیم، آنها باید آنجا زندگی کنند، نه اینجا»، «فلسطینیها باید بروند و در کشورهای عربی زندگی کنند»، «آنها تروریست هستند.» و غیره… این ادعاها حتی در مجامع غربی متحد تلآویو نیز پذیرفته نیست، اما با تبلیغات افراطیون اینگونه ادعاها اکنون در مناطق اشغالی به کرات تکرار میشود.
همه اینها نشان میدهد که در نتیجه بحران سیاسی، سیاستهای نژادپرستانه در جامعه صهیونیستی عادی شده و به صورت روزانه بارها در رسانهها و هم در گفتمان سیاسی منعکس میشود. در این شرایط که نژادپرستی در مناطق اشغالی فلسطین به امری عادی تبدیل شدهاست، رسانهها با بهکارگیری زبان پوپولیستی و افراطی جامعه را تحریک میکنند؛ لذا در نتیجه انسانزدایی سیستماتیک در مناطق اشغالی، فلسطینیها که ساکنان و مالکان سرزمین خودشان هستند به عنوان افرادی معرفی میشوند که مستحق اخراج، بدرفتاری و حتی به قتل رسیدن هستند. از همین رو نیز شهرک نشینان به راحتی اقدامات تروریستی خود را توجیه میکنند، به راحتی شهروندان فلسطینی را زیر ماشین میگیرند و به راحتی بر لزوم اسارت و اخراج فلسطینیها سخن میگویند. در واقع جامعه امروز صهیونیستی چیزی جز کلیتی افراطی و ضدبشری نیست که به راحتی بخشهای مختلف و نسلهای متفاوت آن حاضرند دست به کشتار بزنند و رفتار ضدحقوق بشری و جنایت خود را توجیه میکنند. به عبارت دیگر، آپارتاید و نژادپرستی افراطی که اساس تأسیس رژیم صهیونیستی را تشکیل میدهد، امروزه کلیتی فراگیرتر از سیاستمداران و رهبران صهیونیست دارد و بخشی از ویژگی شخصیتی ساکنان صهیونیستی در مناطق اشغالی فلسطین شدهاست.
غلبه گفتمان صهیونیستی در رسانههای غربی
در اینجا باید به این نکته نیز اشاره کنیم که گفتمانی که رسانههای غربی به کار میگیرند، به نوعی به نژادپرستی ساختارمند صهیونیستها دامن میزند. به عنوان مثال، روزنامه نگاران دویچه وله (DW) دستورالعملهای رسمی در مورد نحوه نوشتن دربارهٔ رژیم اسرائیل دارند و اجازه نمیدهند که هرمطلب انتقادی دربارهٔ صهیونیستها نوشته شود. بهطور معمول گفته میشود که رسانههای غربی به بهانه این که برخی روایتهای مرتبط با تجاوز، تبعیض و استعمار ممکن است چهره تلآویو را مخدوش کند، از انتشار مطالبی انتقادی تند علیه صهیونیستها پرهیز میکنند و حتی اجازه نمیدهند که در گزارشهایشان رهبران صهیونیست به نژادپرستی متهم شوند. حتی تخریب کامل ساختمان خبری آسوشیتدپرس توسط نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در سال گذشته که آژانسهای مطبوعاتی بینالمللی در آنجا فعالیت میکردند و دفتری برای رسانههای بینالمللی بود، در رسانههای غربی چندان مورد نقد و بررسی قرار نگرفت و تقریباً هیچکدام از رسانههای غربی حاضر نشدند که گزارش انتقادی علیه تلآویو را در این موضوع تهیه کنند. اگرچه رسانهها میتوانند نقش مهمی در حل مسئله فلسطین ایفا کنند، اما وقتی صحبت از تجاوز اسرائیل به میان میآید، رسانههای جهانی نقش شترمرغ را بازی میکنند و در برابر این جنایات سکوت میکنند.
در نتیجه، روایت رسانهای افراطیان صهیونیستی با ادعاهای نژادپرستانه دربارهٔ منحصربهفرد بودن ملت یهود امروز بهطور کلی روایتی غالب است که حتی رویکرد بیشتر رسانههای غربی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. گویا در اینگونه رسانهها قتل و تجاوز و غصب سرزمین از سوی صهیونیستها امری عادی و طبیعی است، اما دفاع فلسطینیها در برابر تخریب سرپناه و خانههایشان اقدامی خشونت بار است که حتی در موارد متعددی رسانههای غربی از لفظ «تروریست» برای اقدامات مدافعانه فلسطینیها استفاده میکنند، درست مانند همان رفتاری که رسانههای صهیونیستی در تلآویو دنبال میکنند.
در عین حال آموزههای ایدئولوژیک را در نیز در گسترش تفکرات صهیونیست نمیتوان نادیده گرفت. ماهیت «جنگ مقدس» به عنوان یک حکم همواره مورد استناد گروههای صهیونیست قرار میگیرد. در واقع حتی خشونتآمیزترین و جنایتآمیزترین رفتار صهیونیستها در رسانههای غربی هیچگاه عنوان «تروریستی» نمیگیرد، این در حالی است که رسانههای غربی بارها و بارها لفظ «ترور اسلامی» و «جهادیسم» و غیره را برای برخی اقدامات خشونتآمیز که هیچ ارتباطی با اسلام هم ندارد، بهکار میگیرند و اصطلاح «جهاد» در رسانههای غربی مترادف با «تروریسم» بهکار گرفته میشود، اما هیچگاه رفتار صهیونیستها حتی در مواردی که دست به قتل عمدی فلسطینیها میزنند، به عنوان رفتار تروریستی معرفی نمیشود.
در حالی که انگیزهها و اهداف صهیونیستها از استقرار و تأسیس «سرزمین موعود» و هدف آنها برای محو کامل هویت اسلامی و مسیحی شهر مقدس بیتالمقدس، شباهتهای غیرقابل انکاری با آنچه گروه تروریستی داعش با موصل، پالمیرا، نمرود و دیگر شهرها کرد، دارد.
از جنگ ویتنام تا به امروز، همه ما میتوانیم اهمیت رسانهها را در هر نوع مناقشه و درگیری درک میکنیم و آشکارا به چشم خود ببنیم که چگونه فعالیت تروریستی یک گروه افراطی مانند صهیونیستها در سرزمینهای فلسطینی توجیه میشود و چگونه اقدامات دفاعی گروهی دیگر مانند فلسطینیها برای حفظ خانه و کاشانه خود به عنوان اقدام تروریستی معرفی میشود. حجم بحثهای نژادپرستانه نمایندگان و رسانههای صهیونیستی در مورد فلسطینیها و همچنین سکوت شرکتهای بزرگ رسانهای در قبال این ظلم بسیار نگرانکننده است. از سوی دیگر، چشمانداز سیاسی تلآویو که اکنون تحت سلطه راست به شدت افراطی و افراط گرایان صهیونیستی است، بزرگترین دلیل روشن برای احتمال بنبست همیشگی و زوال سیاسی تلآویو است.