به گزارش پیام آفتاب، روزنامه رسالت چاپ تهران در شماره امروز خود به تحلیل قتل رهبر القاعده در کابل توسط آمریکا پرداخت و نوشت: درحالیکه مکان زندگی ایمن الظواهری و همراهانش برای آمریکاییها محرز بود، آنها تصمیم گرفتند پس از پایان تاریخمصرف وی برای سران کاخ سفید، پنتاگون و سازمان سیا وی را بهطورکلی از معادلات امنیتی و فیزیکی نظام بینالملل حذف کنند! به عبارت بهتر، مقامات غربی دست به یک خودزنی دیگری زدند. کاهش محبوبیت بایدن در نظرسنجیها و عدم کارایی بیشتر ایمن الظواهری برای نهادهای امنیتی و نظامی آمریکا نقش به سزایی در این تسویهحساب داخلی (میان تروریسم آمریکایی و القاعده) داشتهاست. جملاتی که بایدن در خصوص کشته شدن الظواهری (اگر چنین موضوعی حقیقت داشته باشد) بر زبان میراند، در نوع خود قابلتأمل است:
«ایمن الظواهری، رهبر گروه تروریستی القاعده را در افغانستان کشتیم. الظواهری باعث کشتهشدن بسیاری از آمریکاییها در حملات مختلف شده بود. الظواهری عمیقاً در برنامهریزی حمله یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ شرکت داشت. برای چندین دهه او مغز متفکر حملات به آمریکاییها بود. او ردپایی از قتل و خشونت علیه شهروندان آمریکایی پشت سرش داشت».
سؤالاتی که بایدن هرگز پاسخ نمیدهد!
رئیسجمهور آمریکا این سخنان را در جمع عدهای از خبرنگاران در کاخ سفید بر زبان راند اما بهمحض آنکه برخی از خبرنگاران خواستند سؤالات و ابهاماتی جدی را در خصوص این ماجرا و زمان وقوع آن بپرسند، فوراً محل برگزاری نشست را ترک کرد! این همان رویکردی است که در دوران ریاست جمهوری بوش پسر، اوباما و ترامپ نیز وجود داشت. مقامات کاخ سفید از اینکه برخی سخنانشان بهصورت ناخواسته منجر به کشف ارتباط آنها با گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش شود بهشدت بیمناک هستند. به عبارت بهتر، افشاگری در خصوص این روابط پنهانی اما خطرناک، خط قرمز نهادهای امنیتی ایالاتمتحده و بسیاری از کشورهای غربی محسوب میشود.
پیوند تروریسم آمریکایی و تروریسم تکفیری طی سالهای گذشته و اخیر، کاملاً قابل رصد و ارزیابی است؛ واشینگتن و تروریستهای تکفیری وابسته به آن، بارها انتقام شکست و تباهی خود در افغانستان را از زنان، کودکان و دانش آموزان معصوم و بیپناه در این کشور گرفتهاند تا بر همگان اثبات کنند که کمترین خط قرمز اخلاقی و انسانی در قاموس آنها وجود ندارد. این سناریو بارها در کابل و مزارشریف و ننگرهار تکرار شدهاست. دقیقاً زمانی که اشغالگران افغانستان در یک بنبست سیاسی یا عملیاتی گرفتار میشدند، مردم مظلوم را قربانی این شکست میساختند. همگان ماجرای حمله تروریستی به مدرسه دخترانه سیدالشهدا در کابل (که منجر به شهادت دهها دانشآموز بیگناه شد) یا حتی حمله تروریستی به یک شیرخوارگاه از سوی تروریستهای تکفیری را از یاد نمیبرند. در این معادله، گروههای تروریستی حکم پیادهنظام غرب را داشته و هرگاه منابع آمریکا در مناطق گوناگون با بحران روبهرو شوند، به سود آن وارد عمل میشوند. همگان به یاد دارند که چندین بار مقامات آمریکایی در جریان مبارزه خالصانه گروههای مقاومت در برابر داعش، چگونه در صحنه عمل به سود تروریستهای تکفیری وارد عمل شده و حتی به بهانه «اشتباه محاسباتی»، مقر رزمندگان مقاومت را بمباران کردند!
استراتژی ناامن سازی آمریکا در جهان اسلام
علیرغم نمایش تبلیغاتی و مضحکانهای که بایدن در خصوص کشته شدن ایمن الظواهری به راه انداختهاست، نمیتوان بهسادگی از کنار ثوابت و متغیرات جاری در حوزه استراتژیک و تاکتیکی آمریکا گذشت. در وهله اول، واشینگتن درصدد سادهسازی معادلات امنیتی جهان اسلام و انکار تحرکاتی است که خود در جهت تحقق «منطقه ناامن» صورت میدهد. بر این اساس، غرب بهجای آنکه ماهیت واقعی خود بهعنوان «مولد بحران تروریسم» در منطقه را جلوهگر سازد، در قالب «حلال بحرانهای امنیتی منطقه» جلوهگر میشود. در این معادله غرب هیچگاه به حمایتهای پشت پرده و آشکار خود از رژیم صهیونیستی، داعش و برخی کشورهای عربی منطقه نظیر عربستان سعودی در جهت ناامن سازی جهان اسلام اشارهای نکرده و صرفاً تصویر وارونه و کاریکاتوری خود را در این خصوص به خورد افکار عمومی جهان میدهد. رسانههای غربی نیز در این روند بهمثابه یک عامل تسریعکننده تا هر چه سریعتر «اقناع ساختگی» افکار عمومی منطقه و جهان را در این خصوص شکل دهند. در این معادله خونین، یک سؤال و دغدغه بهکرات مطرح شدهاست:س پیوند تروریسم تکفیری و تروریسم آمریکایی در بستر مکانی افغانستان چگونه منعکس شدهاست؟
مقامات امنیتی و نظامی آمریکا سعی داشتند با هدایت غیرمستقیم این حملات وحشیانه به مخاطبان بینالمللی اثبات کنند که ثبات افغانستان تنها یک شاهکلید دارد و آن مداخله طولانیمدت و تسلط مزمن و دامنهدار دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در این کشور است. از سوی دیگر، تروریستهای تکفیری وابسته به آمریکا و آل سعود نیز سعی دارند موجودیت کثیف و ننگین خود را هرازگاهی به رخ افکار عمومی دنیا بکشند؛ بنابراین، ادعای مبارزه آمریکا با تروریسم تکفیری، یک آدرس غلط در نظام بینالملل محسوب میشود.
معادلهای که پابرجاست
حمایت مطلق آمریکا از تروریستهای تکفیری، حقیقت و موضوعی نیست که با کشته شدن مهرههای تاریخ مصرف گذشته آمریکا توسط کاخ سفید از بین برود! میان تروریسم آمریکایی و تروریسم داعش (و انواع تروریسم تکفیری) نوعی همپوشانی مطلق وجود دارد که نمیتوان تحت هیچ شرایطی آن را انکار کرد. طی ماههای گذشته، اسناد قابلتوجهی در خصوص حمایت ایالاتمتحده از داعش در افغانستان بهدستآمدهاست. ماریا زاخاروا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه در یکی از کنفرانسهای خبری خود در سوم مردادماه امسال، تأکید کرد که اسناد محکمی در خصوص پیوند واشینگتن و داعش در افغانستان وجود دارد. شورای امنیت سازمان ملل متحد هم در تازهترین گزارش خود اعلام کرد داعش مواضع خود در اطراف کابل تقویت کرده تا جنگجویان خود را از عراق و سوریه به این کشور منتقل کند. در چنین شرایطی زمانی که جو بایدن رئیسجمهور آمریکا از مبارزه با تروریسم سخن به میان میآورد، بیش از هر زمان دیگری بامزه و درعینحال وقیح به نظر میرسد.