در ابتدای این نشست داکتر «شمس الحق آریانفر» رئیس دفتر بنیاد احمدشاه مسعود در مشهد، واکاوی گفتمان رسمی شکل گیری دولت در افغانستان را در نوع خود اثر ارزشمند و منحصر به فرد خوانده و همچنان این اثر را یگانه تألیف میداند که نویسنده از بیش از ۱۴۰ منبع معتبر بیرونی و داخلی استفاده کرده است.
آریانفر تأکید کرد: نویسنده جستارهای این کتاب را براساس تیورهای معاصر نوشته که این اثر را در بیرون از کشور نیز موثر ساخته است.

وی همچنین تصریح نمود: «در این کتاب در مورد گفتمان مسلط در افغانستان به خوبی تذکر داده شده و کتاب حاضر بهخاطر بیرون رفت از چنین گفتمانهای قلابی و انحصارگریانه خیلی مهم است.»
در ادامه این نشست مهندس «سید محمد باقر مصباحزاده» نویسنده و پژوهشگر برجسته تاریخ افغانستان و صاحب آثاری در این حوزه نیز به بررسی این کتاب پرداخت و گفت: بخش اول این کتاب به مباحث نظری در حوزه جامعه شناسی سیاسی، روابط بینالملل و علوم اجتماعی میپردازد و در قسمت دیگر این کتاب به تاریخ سیاسی معاصر افغانستان پرداخته شده است.
وی افزود: این کتاب از نظر محتوا یک کتاب نظاممند است، اما در بحث گفتمان داخلی قابل نقد میباشد. به عنوان مثال به جای گفتمان اقوام تاجیک، هزاره و اوزبیک باید «گفتمان ملتهای محروم» مطرح میشد.
آقای مصباحزاده استفاده از نظریات گفتمانی غربی همچون نظریه گفتمان لاکلا و موفه را غیرمناسب برای تحلیل وضعیت افغانستان دانست و به بیان ایرادات این نظریه گفتمانی پرداخت و تصریح نمود: به عنوان مثال جریانی در سالهای اخیر در ایران تلاش کرد تا با استفاده از نظریات گفتمانی غربی به حل مشکلات این کشور بپردازد اما با توجه به غیربومی بودن این نظریات، با شکست روبرو شد و گفتمان انقلاب اسلامی حاکم بر ایران را نیز با چالش روبرو کرد.
وی تاکید کرد: در نتیجه برای حل مشکلات داخلی باید از گفتمانهای داخلی استفاده نمود.
ایشان با تمجید از تلاش نویسنده برای تبیین و واکاوی «گفتمان رسمی دولت در افغانستان» گفت: علی رغم تلاش های نویسنده، متاسفانه ایراداتی همچون تکرار برخی از جملات در کتاب و همچنین استفاده از نقشه های بی کیفیت و ناخوانا برای مخاطب، را می توان در کتاب مشاهده کرد.
این پژوهشگر تاریخ افغانستان، از راهحلهای ارائه شده توسط نویسنده کتاب برای حل بحران افغانستان نیز انتقاد کرد و گفت: «گفتمان رسمی دولت در افغانستان» همواره تلاش کرده تا سایر هویتهای ساکن در افغانستان را انکار کند و آنها را در چارچوب گفتمانی خود هضم نماید. هواداران این گفتمان به سایر هویتها میگویند که یا باید هویت و تاریخ خود را فراموش کرده و پشتو سخن بگویید، و یا از افغانستان خارج شوید. در نتیجه و با توجه به تفکر این گفتمان، نمیتوان با آن نقاط مشترک پیدا کرد و نسبت به تنشزدایی با آن اقدام کرد.

همچنین در ادامه این نشست کتاب «مذهب طالبان» اثر خواجه بشیر احمد انصاری مورد بررسی پژوهشگران و منتقدین قرار گرفت.
آیتالله «سید موسی صدر» در نقد کتاب مذکور گفت که نویسنده تلاش کرده تا طالبان را خوارج مقایسه کند و نتیجه گیری نماید که آنها از نظر فکری و عقیدتی مشابه یکدیگر هستند، اما پژوهش او بیطرفانه نبوده و خواننده با یک متن بیطرف روبرو نیست.
وی گفت که برخلاف ادعای نویسنده، با بررسی تفکرات و سیره خوارج و مقایسه آن با طالبان، در مییابیم که آنها با یکدیگر متفاوت بوده و از نظر فکری یکسان نیستند.
عبدالحفیظ منصور، از نویسندگان مطرح افغانستان و منتقد این اثر، گفت که نویسنده در کتاب خود طالبان و خوارج صدر اسلام را یکی دانسته اما به عقیده من طالبان خارجیتر از خوارج هستند.
وی تصریح کرد که گروه طالبان از نظر اعتقادی جزو خوارج نیستند اما در عمل خوارج هستند. آنها برخلاف خوارج مرتکیبن گناه کبیره را واجب القتل نمی دانند اما بخاطر کوچک ترین مسائل انسانها را سر میبُرند.

این نشست با سخنان مولوی حبیب الله حسام رییس مجمع علمای افغانستان پایان یافت.
مولوی حسام ضمن تقدیر از نویسندگان کتاب، گفت: نویسندگان کتاب در افغانستان باید بیشتر به معضلات و بنبستهای کشور در کتابهای خود تاکید کنند و به دنبال راه حلها باشند.
وی همچنین افزود: در خوارجی بودن طالبان هیچ شکی وجود ندارد. انها هم در نوشتار و قوانین از خوارج پیروی میکنند و هم در رفتار و اعمال شان.
وی تأکید کرد که گروه طالبان از مذاهب اهل سنت و جماعت که بیشتر از ۶۰۰ میلیون پیرو دارد، سو استفاده میکنند و در بدنامی آن نقش بازی میکنند.