یکی از مهم ترین جنگهای انگلیس برضد مردم افغانستان که موجب خسارات زیاد بر افغانستان و از دست رفتن استقلال کشور و امضای معاهدههای گندمک و دیورند گردید جنگ دوم افغان و انگلیس بود.
افغانستان به دلیل موقعیت ویژه جغرافی و ژئوپلوتیک خود از دیر باز مورد توجه قدرتهای استعماری بوده است و آنها هم به نوبه خود سعی بر تسخیر این سرزمین و به دست گرفتن کنترل آن نموده اند.
یکی از قدرتهای استعماری که طمع تسخیر افغانستان و کنترل آن را داشت استعمار انگلیس بود که در طول یک قرن سه جنگ را بر افغانستان تحمیل کرد و جنایاتی زیادی را مرتکب شد.
یکی از مهم ترین جنگهای انگلیس برضد مردم افغانستان که موجب خسارات زیاد بر افغانستان و از دست رفتن استقلال کشور و امضای معاهدههای گندمک و دیورند گردید جنگ دوم افغان و انگلیس بود.
پس از اینکه امیر شیرعلی خان تقاضای انگلیسیها مبنی بر حضور دايمی نماينده های نظامی و ملکی انگليس در شهر های عمدۀ افغانستان و عدم مذاکره با هیأت روسی به ریاست رياست جنرال استاليتوف را رد کرده و نپذیرفت؛ انگلیسیها خشمگین شده و به قصد تصرف کابل از سه محور به سمت افغانستان لشکر کشی نمود.
دستۀ اول قوای انگلیس Field Valley Peshawar Force مرکب از ۳۲۵ افسر و 1۵۸۵۴ افراد و ۴۸ توپ به فرماندهی جنرال "سموئل براون " Samuel Brownبه تاریخ 30 عقرب/ آبان 1257 برابر با ۲1 نوامبر 1878 از پیشاور حرکت و از طریق درۀ خیبر به قرارگاۀ مدافعان افغانستانی در علی مسجد رسید.
مدافعان افغانستانی در علی مسجد مرکب از۳۸۰۰ نفر و ۲1( و یا هم ۲۴ )توپ بود که فرماندهی قوا را "فیض محمد خان" و فرماندهی توپچی را "جان محمد خان وردک" ) از رهبران جنگ دوم افغان و انگلیس( به عهده داشتند.
در این جنگ علی رغم پیروزی رزمندگان افغانستانی در اوایل جنگ، به دلیل نداشتن سلاح و جنگ افزار مدرن و لشکر آموزش ندیده پس از چند روز مقاومت شدید تن به شکست داده و مجبور به عقب نشینی شدند.
از سمت جنوب نیز انگلیسیها بدون مقاومت چشمگیر قندهار را به تصرف خویش درآورند و انگلیسیها توانستند کابل را به تصرف خویش درآورند و امیر شیرعلی خان به امید جلب کمک روسها به سمت مزار حرکت کرد و پس از دریافت پاسخ منفی روسها بر اثر سکته قلبی در شهر مزار شریف از دنیا رفت.
بعد از فوت امیر شیرعلی خان افسران و متنفذین قومی، دولت مردان و عده ای از مردم پسر جوان امیر را به نام محمد یعقوب خان به امیری برگزیدند. امیر جوان نه تنها به مقابله با عساکر متجاوز انگلیسی بر نیامد بلکه به استقبال آنها رفت و« قرارداد ننگین گندمک» را امضاء نمود. بندهای این قرار داد که تماما توسط انگلیسیها ترتیب یافته بود، بدون کدام اعتراض به امضای امیر رسید. تمام بندهای این معاهده به ضرر افغانستان بود. مخصوصا دو بند آن که مردم افغانستان را بنده و نوکر انگلیس میساخت و حصههای زیادی از خاک افغانستان را به انگلیس واگذار میکرد.
پس از امضای معاهده گندمک توسط امیر یعقوب خان نارضایتی در میان مردم افغانستان بیشتر شد و قیامهای سراسری بر ضد نیروهای انگلیسی شدت گرفت که انگلیسیها را به فکر ترک افغانستان و تسخیر ناپذیری این کشور انداخت.
جنرالان انگلیسی با درک اينکه قادربه تسخير افغانستان نمی باشند، به جستجوی راه های دیگری افتادند تا از افغانستان کشور خارج شوند و در عين حال ترک احتمالی قلمرو افغانستان نبايد به مثابۀ "فرار" تلقی ميشد. به همین دلیل تلاشهایی از جانب انگليس ها درکار بود تا شخصی برای به دست گرفتن حکومت در افغانستان برگزيده ميشد که هم پيشبرد سياست برتانيا را مینمود و هم تحت کنترل آنها ميبود.
به همین منظور انگلیسیها عبدالرحمن خان را پادشاه افغانستان اعلام کرده و با همدستی وی قیام مردم افغانستان را سرکوب کرده و از افغانستان خارج گردیدند.
دولت انگلیس در جنگ دوم کاملاً متوجه شد که تسخیر و حفظ افغانستان ناشدنی است. پس به جای مبارزۀ نظامی به مبارزۀ سیاسی پرداخت؛ زیرا در مبارزۀ نظامی ملت افغانستان مقابل انگلیس قرار داشت ولی در مبارزۀ سیاسی فقط یک نفر، یعنی پادشاه کشور، قرار داشت و غلبه بر او آسان بود. پس انگلیسیها راه مکاتبه با عبدالرحمان را باز کردند و در مقابل وی قیافۀ حق به جانب به خود گرفتند و امیر را در موقعیت سختی قرار دادند. امیرعبدالرحمان به جای آنکه شرایط خود را به انگلیسیها پیشنهاد کند از آنها پرسید: از افغانستان چه میخواهید؟ انگلیسیها فوراً شرایط خود را، به عنوان طرف غالب، پیش کشیدند. انگلیسیها به امیرعبدالرحمان گفتند: 1. پادشاه افغانستان جز با دولت انگلیس با هیچ دولت خارجی دیگر نمیتواند روابط سیاسی داشته باشد؛ 2. تمام قندهار زیر فرمانروایی دیگری خواهد بود، یعنی ولایات جنوبی کشور از افغانستان جدا میشد؛ 3. قراردادهای پیشین و پسین تحت اختیار حکومت انگلیس باقی خواهد ماند؛ و 4. معاهدهای گندمک که با امیریعقوبخان دربارۀ سرحدات شرق افغانستان منعقد شده بود به اعتبار خود باقی خواهد ماند. در مقابل این شرایط، انگلیس سلطنت امیرعبدالرحمانخان را در بقیه نقاط افغانستان به رسمیت میشناسد و اگر دولت خارجی به افغانستان مداخله کند انگلیس برای دفع آن به افغانستان کمک خواهد کرد.
این تنها خواستة آنها نبود؛ انگلیسیها از عبدالرحمان خواستند که سپاه انگلیس را از کابل و جلال آباد و قندهار به سلامت تا سر حدات موجود انگلیس برساند؛ یعنی ملت مبارز افغانستان را از حمله به دشمن و نابودی آن بازدارد؛ در حالی که امیرعبدالرحمان با سپاه نیرومندی که داشت میتوانست شرایط ملت افغان را به دشمن بقبولاند؛ اما امیرعبدالرحمانخان برای حفظ تاج و تخت تمام زحمتها و فتوحات ملت را بر باد داد. انگلیسیها، که برای رسیدن به هندوستان از طرف امیرعبدالرحمان تضمین گرفته بودند، با عجله بار سفر بستند. ژنرال فردریک رابرتس با دو سپاه خود به تاریخ 18 اسد/مرداد 1259 برابر با هشتم اگوست 1880 از مسیر قندهار به سمت هند حرکت کرد. سردار عبدالرحمان به تمام مردم اطراف راهها پیام فرستاد که راههای حرکت سپاه انگلیس به طرف هندوستان را باز بگذارند. به این صورت، جنگ دوم انگلیس و افغان بعد از یک سال و نه ماه رسماً پایان یافت.
نتیجه و درسی که از ین درس می توان گرفت این است که:
الف: افغانستان تسخیر ناپذیر است و هیچ قدرت خارجی قدرت به دست گرفتن کنترل آن را ندارند.
ب: مردم افغانستان در مبارزه با اشغالگران متحد بوده و حضور بیگانگان در کشور خود را نمیپذیرند و در این راه آماده هرنوع فدا کاری است.
ج: حاکمان افغانستان به جای جلب رضایت مردم و تکیه بر حمایت مردم همیشه به فکر جلب رضایت قدرتهای خارجی بوده و خواسته آنها را برخواستههای مردم افغانستان ترجیح داده اند و برای حفظ قدرت خود بر ملت افغانستان پشت کرده و به قدرتهای خارجی تکیه کرده اند.
در عصر کنونی نیز هر گروه و شخصی که به فکر حکومت بر افغانستان و آوردن صلح و ثبات در کشور است باید به خواستههای مشروع و برحق مردم افغانستان احترام بگذارد و به جای برآوردن خواستههای قدرتهای خارجی به فکر برآوردن خواست مردم افغانستان و خدمت به مردم باشند.