موضع جنبش در قبال تشکیلات خودگردان
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین “حماس” تشکیلات خودگردان را چیزی فراتر از تراوشات قراردادهای همزیستی با دشمن صهیونیستی نمی داند و معتقد است که صهیونیست ها با ایجاد این تشکیلات موافقت کردند تا مجموعهای از اهداف آنان در کوتاه مدت و دراز مدت محقق گردد.
بنابراین تشکیلات خودگردان که از سوی نیروی پلیس چند اسمی سی هزار نفری پشتیبانی میشود، و این نیرو ملزم به اجرای تعهدات مندرج در قرار دادها می باشد و در مقدمه این تعهدات، مقابله با عملیات مقاومت و درهم کوبیدن گروههای مقاومت و یا تضعیف آنها به بهانه صیانت از فرآیند سازش و موافقتنامههای تشکیلات خودگردان با اسرائیل جای دارد.
از طرفی هم تشکیلات خودگردان با این شکل که خود را در گرو موافقتنامههای اسلو اسیر کرده است، پردهای را تشکیل و به نوعی به اشغالگری و اقدامات آن رسمیت می بخشد.
برای مثال وقتی تشکیلات خودگردان با احداث راههای کمربندی برای شهرک نشینان موافقت کرد در واقع با این کار به حضور زورمدارانه صهیونیستی مشروعیت قانونی داده است.
جنبش “حماس” خوب می داند که صهیونیستها کوشیدهاند با پنهان شدن در ورای تشکیلات خودگردان از روبرو شدن با جنبش و برنامه جهادی آن اجتناب ورزد. جنبش همچنین به این نتیجه رسیده است که سرگرم شدن در رویارویی نظامی با تشکیلات خودگردان هدفی از اهداف مهم صهیونیستها و بخشی از مطامع آنها را بر آورده میسازد. همین نتیجه گیری موضع گیریهای جنبش را تحت الشعاع قرار داده و باعث گردید قاطعانه و قویاً از کشیده شدن به درگیری با تشکیلات خودگردان خودداری ورزد.
گرچه تشکیلات خودگردان در حوزه عملکرد خود، رفتاری سرکوبگرانه و ناقض حقوق بشر داشته و تا سرحد ترور رزمندگان مجاهد تیراندازی بسوی نمازگزاران پیش رفت و صدها تن از احاد مردم را به بهانه حمایت از گروههای مقاومت فلسطینی بازداشت نموده و آنها را در زیر انواع گوناگون شکنجههای قرون وسطایی قرار داد که منجر به فوت تعدادی هم شد.
جنبش “حماس” قراردادهای اسلو را راهکاری فریبنده برای از بین بردن قضیه و آرمان فلسطین و تأمین امنیت صهیونیستها برخلاف منافع و حقوق حقه مردم فلسطین میداند، در عین حال برخود فرض می داند که به مخالفت با این قراردادها پایبند بماند و با بهرهگیری از راهکارهای مردمی تلاش خود در جهت بی اعتبار ساختن آنها بکار گیرد بدون آنکه متعرض تشکیلات خودگردان و دست اندرکاران آن بشود. البته جنبش بر این باور است که سرنوشت تشکیلات و پروژه سیاسیاش ناکامی و در محور امنیتی قراردادهای اسلو محدود و محصور خواهد شد.
موضع "حماس" در قبال آئینها و ادیان آسمانی
جنبش “حماس” اعتقاد راسخ دارد که اسلام، دین و کیش وحدت و مساوات و تسامح و آزادی است. حماس جنبشی با ابعاد انسانی و فرهنگی است و با هیچ گروهی خصومت ندارد مگر با آن دسته که خود پایه دشمن را با امت اسلامی بنا نهادهاند. حماس بر این باور است که زندگی در سایه اسلام شایستهترین فضای همزیستی میان پیروان ادیان سماوی بوده و تاریخ بهترین گواه بر این مدعاست.
جنبش از این فرموده حق باری تعالی (لا اکراه فی الدین) و (لا ینهاکم الله عن الذین لم..) الهام گرفته و بر همین اساس حقوق دیگر ادیان سماوی را محترم شمرده و مسیحیان ساکن سرزمین فلسطین را هموطنانی می داند که آنها نیز در معرض همان اقداماتی قرار گرفتهاند که برادران مسلمان آنها از سوی اشغالگران متحمل شدهاند و همچنین به رویارویی با اشغالگر و پایداری در رفتارهای نژادپرستانه اش پرداختهاند. بنابراین مسیحیان جزء لاینفکی از ملت فلسطین بشمار میروند و ضمن برخورداری از کلیه حقوق، در برابر وظایف ( ملی ـ میهنی ) مکلفند. موضع جنبش در قبال دیگر جنبش های رهائیبخش
حماس در مقام جنبش مقاومت ضد اشغالگری و نژاد پرستی اسرائیلی، با آرمانهای رهائیبخش جهانی همراه و هم نوا بوده و خواستهای شروع ملتهای آزادیخواهی که سعی در رهایی از اشغالگری و سیاست نژادپرستانه و تفرقه افکنانه دارند، تائید میکند.حماس ضمن اعلام همبستگی با مبارزات مردم جنوب آفریقا در برابر تفرقه و نژادپرستی، از پایان وضعیت و شرایط جائرانه نژادپرستی در آن دیار استقبال کرد.
مناسبات خارجی
۱ـ حماس معتقد است که اختلاف مواضع در قبال تحولات جاری نباید و نمیتواند مانع از تماسها و همکاریاش با هر گروه و طرفی که آمادگی حمایت از مبارزات و پایداری و مقاومت ملتمان در برابر اشغالگر متجاوز بشود.
۲ـ جنبش “ حماس” در امور داخلی و سیاست دولتهای میزبان دخالتی نمیکند.
۳ـ “حماس” تلاش میکند مشوق حکومت های عربی و اسلامی به حل اختلافات فیمابین و اتخاذ موضع یکپارچه متحد در قبال مسایل مبتلا به باشد. امّا در عین حال ابا دارد در کنار و یا علیه طرف دیگری قرار گیرد و یا اینکه موافقت جریان سیاسی خاصی باشد و یا علیه گرایش دیگری باشد.
۴ـ “حماس” به وحدت عربی ـ اسلامی معتقد بوده و هر تلاش را که در این مجال صورت میگیرد، پاس می دارد.
۵ـ “حماس” از کلیه دولتها، احزاب و نیروهای عربی و اسلامی می خواهد به وظیفه و مسئولیت خود در قبال یاری و حمایت از پایداری ملت فلسطین و رویارویی اش با اشغالگران صهیونیست عمل نموده و ضمن تسهیل در امر فعالیت جنبش، او را در ادای وظیفه و مأموریتش یاری رسانند.
۶ـ “حماس” معتقد به اهمیت گفتمان با همة دولت ها، احزاب و نیروهای بین المللی (صرفنظر از ایدئولوژی، شناسنامه، نظام سیاسی) بوده و در همکاری با هر طرفی که در راستای خدمت به آرمان عادلانه ملت فلسطین و دستیبابی به حقوق حقه و مشروعش باشد، مانعی نمیبیند، جنبش همچنین از هر تلاشی که در جهت آشنا سازی افکار عمومی با عملکرد اشغالگر صهیونیستی و اقدامات خصمانه و ضد انسانیاش در حق احاد مردم فلسطین باشد، استقبال می کند.
۷ـ “حماس” با هیچ کسی بر اساس و معیار اعتقاد دینی و یا نژادی خصومتی ندارد و با هیچ کشور و یا سازمانی به عناد و مخالفتی نمی پردازد مگر اینکه علیه مردم ما ستم روا داشته و یا با اقدامات ضد انسانی اشغالگر صهیونیست همدست و هم نوا باشند.
۸ـ “حماس” سخت در پی آنست که عرصه و میدان درگیری و رویارویی با اشغالگر صهیونیست در فلسطین محدود و محصور، و به ورای مرزها انتقال پیدا نکند.
۹ـ جنبش “حماس” از کشورها، سازمانها، مراجع بین المللی و جنبشهای رهائیبخش جهانی انتظار دارد که در کنار آرمان به حق و عادلانه ملت فلسطین قرار بگیرند و اقدامات سرکوبگرانه و مخالف عرف و حقوق بینالمللی مقام های اشغالگر را محکوم کنند و یک جریان و حرکت جهانی ایجاد نمایند تا رژیم صهیونیستی را تحت فشار قرار دهند تا به اشغال ناجوانمردانه سرزمین و مقدسات فلسطین اسلامی پایان دهد.
روند مبارزه و مقاومت حماس
جنبش مقاومت اسلامی "حماس" در ۱۴/۱۲/۱۹۸۷ به دنبال شهادت چهار کارگر فلسطینی در نوار غزه اعلام موجودیت کرد. در تاریخ ۸/۱۲/۱۹۸۷ یک صهیونیست تندرو با کامیونش چهار کارگر فلسطینی را که در "اسرائیل" مشغول کار بودند، زیر گرفت و آنها را به شهادت رساند. همین عمل غیرانسانی جرقه انتفاضه اول را زد و جنبش مقاومت اسلامی "حماس" این حادثه را زمان مناسبی برای اعلام موجودیت خود دانست و پس از اعلام موجودیت جنبش مقاومت اسلامی "حماس"، انقلاب اسلامی مردم فلسطین از مساجد و دانشگاه اسلامی نوار غزه شد.
جنبش مقاومت اسلامی حماس زاییده این حادثه نبود. بلکه این جنبش از دهها سال قبل از این تاریخ در فلسطین در قالب جماعت "اخوان المسلمین" فعالیت می کرد. اولین شاخه اخوان المسلمین فلسطین در نیمههای دهه سی در حیفا شکل گرفت و پس از آن فعالیت این جنبش کل فلسطین را فرا گرفت. این جنبش اندک اندک در گستره فلسطین نفوذ یافت و زمانی که جنگ سال ۱۹۴۸ میلادی شروع شد، جماعت اخوان المسلمین در کشورهای همجوار فلسطین و حتی خود این سرزمین، شرکت فعالی داشت و شاید به جرأت بتوان گفت که اگر در آن زمان این جماعت سلاح و مهمات کافی در اختیار داشت، اکنون شاهد فاجعهای به نام فلسطین نبودیم. خود استاد شهید، امام حسن البنا از میادین نبرد در غزه دیدن می کرد و بر روند فعالیت نیروهای مجاهد از نزدیک نظارت داشت. در این جنگ، اخوان المسلمین اردن به فرماندهی مجاهد عبداللطیف ابو قوره و اخوان المسملین سوریه به فرماندهی مجاهد مصطفی سباعی و در مصر به فرماندهی مجاهد حضور فعالی در جنگ داشتند.
گروه اخوان المسلمین در منطقه صور باهر قدس و نبرد "تبه ۸۶" جانفشانیهای مثال زدنی از خود به نمایش گذاشتند و قهرمانانه از قدس شریف دفاع کردند. در این جنگ، حمایت از قدس به اخوان المسلمین واگذار شد و این شهر به علت شجاعت مجاهدان مسلمان این جماعت و به یاری و فضل پروردگار سقوط نکرد. همین دفاع جانفشانانه اخوان المسلمین بود که مانع از سقوط شهر قدس در این سال شد، اما ارتشهای عربی در جنگ سال ۱۹۶۷ میلادی نتوانستند از این شهر مقدس دفاع کنند و به تبع آن، قدس در این سال سقوط کرد.
از سوی دیگر، اخوان المسلمین در جنگ سال ۱۹۶۷ شرکت کرد و پس از آن در اردن در کنار سازمان آزادیبخش جنگید و در نبردهای مناطق مرزی با دشمن صهیونیستی مبارزه کرد. اخوان المسلمین در این جنگ خیمهها و اردوگاه هایی داشت که به "الشیوخ" معروف بود و رهبران و فرماندهان چون دکتر عبدالله عزام در این نبردها مشارکت داشتند.
پس از جنگ سال ۱۹۶۷ میلادی، اخوان المسلمین فلسطین در نوار غزه مجددا سازماندهی شد و جنبش اسلامی فلسطین سازمان یافتهتر و گستردهتر فعالیت خود را به شکل تدریجی پی گرفت و نهادها و مؤسسات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زیادی را تاسیس کرد و در حقیقت از طریق این نهادها و مراکز، نسل انقلاب اسلامی فلسطین که در جنبش حماس نمود یافته بود، پرورش داد. از این رو، مجمع اسلامی که در سال ۱۹۷۳ میلادی تاسیس شد و دانشگاه اسلامی و جمعیت خیریه اسلامی (که هر دو در سال ۱۹۷۹ تاسیس شدند) و مساجد بزرگ و مهم در نوار غزه و کرانه باختری از جمله مهمترین نهادهایی بودند که در این دوره به دستان پر توان اخوان المسلمین فلسطین بنا نهاده شدند.
همین روند ادامه یافت تا این که اخوان المسلمین فلسطین در سال ۱۹۸۷ نسل تربیت یافته و آموزش دیده خود را در قالب تشکیل جنبشی به نام حماس روانه میدان جهاد و کارزار با دشمن اشغالگر صهیونیستی کرد. این نسل بود که به ندای انتفاضه اول لبیک گفت و با به راه انداختن انقلاب "مساجد" شعله انتفاضه "سنگ" را فروزان تر کرد. جنبش مقاومت اسلامی "حماس" با ورود مقتدرانه به انتفاضه سنگ، رهبری آن را به دست گرفت و نیروهای مجاهد حماس به شدت با اشغالگران صهیونیست درگیر شدند.
سپس، حماس به تدریج پلههای ترقی و پیشرفت را یکی پس از دیگری طی کرد و هر بار پا به مرحله نوینی از جهاد و مبارزه گذاشت ؛ تا این که به نماد و سمبل مبارزات ملت فلسطین تبدیل شد.
مراحل مختلف ترقی و پیشرفت حماس:
۱ـ مرحله اول: انتفاضه مردمی
این مرحله با انتفاضه مردمی و اعلام موجودیت جنبش مقاومت اسلامی حماس و به دنبال آن به راه انداختن خیزش بزرگ مردمی شروع شد. این برهه از ۷/۱۲/۱۹۸۷ تا اواسط سال ۱۹۸۸ میلادی ادامه داشت و مبارزات حماس بیشتر در موارد زیر خلاصه می شد:
ـ تظاهرات و راهپیمایی
ـ رویارویی با اشغالگران صهیونیست با سنگ و کوکتل مولوتوف
ـ اعتصاب سراسری و خودداری کارگران از ادامه فعالیت خود در "اسرائیل"
ـ دادن وجهه اسلامی به نبرد
ـ فراهم کردن بستر اجتماعی مبارزه که عامل اصلی تداوم انتفاضه به شمار می رود.
ـ فرهنگ سازی مقاومت از طریق نوشتن شعارها، ترسیم نقاشیها، صدور بیانیهها و انتشار کتابها و مقالات مختلف
ـ تعیین روزهای خاصی برای درگیری و اعتصاب
۲ـ مرحله دوم: پیشرفت انتفاضه
این مرحله از سال ۱۹۸۹ آغاز شد و جنبش مقاومت اسلامی حماس با پی گرفتن فعالیت های مذکور تغییرات و پیشرفتهای چشم گیری در آنها ایجاد کرد و با وارد ساختن فعالیت مسلحانه به عرصه مبارزات و انتفاضه جلوه خاصی به آن بخشید و مجاهدان حماس دست به عملیاتهایی نظیر اسارت نظامیان صهیونیست، بمبگذاری در تاسیسات اقتصادی و نظامی، پرتاب نارنجک به سمت نظامیان صهیونیست، کمین گرفتن در مسیر عبور نظامیان اشغالگر صهیونیست زدند.
از مهمترین مبارزات این دوره می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ ادامه مبارزات دوره پیشین
ـ اسارت دو نظامی صهیونیستی
ـ دستگیری معروفترین مزدوران و اعدام این افراد پس از تحقیقات گسترده و بازجویی از آنها
ـ بمبگذاری و پرتاب تعداد زیادی نارنجک به سوی نظامیان صهیونیست
ـ کمین گرفتن در مسیر عبور اشغالگران صهیونیست و به هلاکت رساندن تعداد زیادی نظامی صهیونیستی
ـ بازداشت شیخ احمد یاسین رهبر و بنیانگذار جنبش مقاومت اسلامی حماس و همرزمان ایشان.
به دنبال بازداشت شیخ احمد یاسین زیرساختهای سازمانی و هستههای اصلی حماس لو رفت، اما این جنبش همچنان مقتدرانه راه عزت و اقتدار را طی کرد و نه تنها بازداشت بنیانگذارش تاثیری بر آن نگذاشت، بلکه باعث شد تا مجاهدان حماس مصممتر و با عزمی راسختر به مبارزات خود ادامه دهند.
۳ـ مرحله سوم: تاسیس نهادها
این مرحله پس از بازداشت شیخ احمد یاسین و بازگشت دکتر موسی ابومرزوق از آمریکا به خاک وطن شروع شد. دکتر ابو مرزوق پس از بازگشت به میهن کار تاسیس نهادها و سازمان های حماس را آغاز کرد و این گونه مرحله نوینی فراروی حماس گشوده شد. در این برهه سازمانها و سرویس های زیر در حماس تشکیل شد:
ـ سازمان دعوت و تبلیغ
ـ دفتر فعالیتهای اداری
ـ سازمان اطلاع رسانی
ـ سازمان نظامی (گردان های شهید عزالدین قسام)
ـ سرویس امنیتی
این گونه کار تشکیل هستههای سازمانها و بازسازی نهادها پس از بازداشت شیخ احمد یاسین و یارانشان ادامه یافت ؛ تا این که تعداد زیادی از رهبران و مجاهدان حماس در اولین سالگرد انتفاضه اول در سال ۱۹۹۰ میلادی بازداشت شدند. در این سال، مجاهدان گردان های شهید عزالدین قسام سه شهرک نشین صهیونیستی را در سالگرد انتفاضه سنگ در شهر اشغالی یافا به هلاکت رساندند و به دنبال آن چهار تن از رهبران جنبش مقاومت اسلامی "حماس" به نامهای مهندس عماد العلمی، مصطفی قانوع، فضل الزهار و مصطفی اللداوی بازداشت و به خارج از فلسطین تبعید شدند. همچنین، صدها عضو و رهبر حماس بازداشت شدند، اما بخش بزرگی از دستگاه نظامی حماس و سایر نهادهای این جنبش همچنان ناشناخته بود و صهیونیستها موفق به بازداشت آنها نشدند و همین سربازان گمنام که برخی از آنها هنوز هم ناشناخته هستند، روند پیشرفت در حماس را ادامه دادند.
۴ـ مرحله چهارم: توسعه سازمان نظامی (گردانهای شهید عزالدین قسام)
همچنان که گفته شد، در جریان این بازداشتها بخش بزرگی از دستگاه نظامی حماس همچنان مخفی فعالیت می کرد و از دایره بازداشتها خارج بود، به همین علت بازسازی این سازمان و سازماندهی نیروهای آن کار آسانی بود. سازمان نظامی حماس پس از بازسازی و سازماندهی مجدد، دوباره فعالیت خود را در اول سال ۱۹۹۱ شروع کرد. این دومین دوره تاسیس یک سازمان نظامی وابسته به حماس بود. این بار سعی شد که نهادی کاملا قوی و مقاوم در برابر ضربات دشمن صهیونیستی بنا نهاده شود. همین امر هم عملا روی داد و پس از اندک زمانی، ما شاهد وقوع مهمترین و کم نظیرترین عملیاتها علیه صهیونیستها در تاریخ اشغال فلسطین بودیم. به عنوان مثال، مجاهد شهید سردار عماد عقل عملیاتهای بزرگی را فرماندهی کرد که معروف ترین آن ها عملیات "مسجد مصعب بن عمیر" بود که در آن سه نظامی صهیونیستی به هلاکت رسیدند و سلاحهای آن ها مصادره شد. در سال ۱۹۹۲ میلادی تعداد زیادی از نظامیان صهیونیست به دست مجاهدان عضو گردانهای شهید عزالدین قسام به قتل رسیدند. در این برهه بود که مجاهد عماد عقل چون ستارهای در آسمان مقاومت فلسطین درخشید و به فرد شماره یک تحت تعقیب صهیونیستها تبدیل شد.
۵ـ مرحله پنجم : عملیات های شهادت طلبانه
در این برهه دایره فعالیتها و مبارزات فراگیرتر شد و کرانه باختری را هم در برگرفت و مجاهدان حماس در اندیشه انجام عملیاتهای شهادت طلبانه افتادند. مهندس شهید یحیی عیاش طراح این عملیاتها مواد منفجره مخصوص عملیات های شهادت طلبانه را می ساخت و اشغالگران صهیونیست برای اولین بار با سلاحی فلسطینی آشنا شدند که از قبل، با آن آشنا نبودند. این سلاح چیزی نبود جز عملیات شهادت طلبانه که لرزه بر پیکره رژیم اشغالگر قدس انداخت. اولین دست از این عملیاتها در آغاز سال ۱۹۹۴ میلادی اجرا شد. در این عملیات، مجاهد شهید "ساهر تمام" با خودروری بمب گذاری شده خود وارد یک رستوان مخصوص نظامیان صهیونیست شد و با منفجر کردن خودرویش تعداد زیادی از این نظامیان را به هلاکت رساند. این عملیات در پاسخ به کشتار فلسطینیان در حرم حضرت ابراهیم (ع) اجرا شد و عملیاتهای دیگری هم یکی پس از دیگری در پاسخ به این جنایت هولناک صورت گرفت. وقتی جنایت کشتار فلسطینیان در حرم مطهر حضرت ابراهیم در شهر الخلیل رخ داد، جنبش مقاومت اسلامی "حماس" تهدید کرد که پاسخ سنگینی به صهیونیستها خواهد داد و عملا هم، مجاهدان این جنبش با اجرای پنج عملیات بی نظیر شهادت طلبانه پاسخ دردناکی به این کشتار دادند و شمار زیادی از شهرکنشینان و نظامیان صهیونیست را به هلاکت رساندند. شهید مهندس یحیی عیاش ـ طراح عملیاتهای شهادت طلبانه و مربی شهادت طلبان ـ در این برهه به فرد شماره یک تحت تعقیب صهیونیستها تبدیل شد و اشغالگران از نام ایشان به شدت هراس داشتند. این دوره به مرحله عملیاتهای شهادت طلبانه، اسارت نظامیان صهیونیست، تیراندازی به شهرک نشینان صهیونیست و کمین گرفتن در مسیر عبور کاروانهای ارتش اشغالگر صهیونیستی معروف بود.
۶ـ مرحله ششم: پاسخ به ترور مهندس یحیی عیاش
در اوایل سال ۱۹۹۶ اشغالگران صهیونیست از طریق مزدوران خود، مهندس یحیی عیاش را ترور کردند. پاسخ این عملیات تروریستی ارکان رژیم صهیونیستی را به لرزه انداخت. مجاهدان عضو گردانهای شهید عزالدین قسام سه عملیات مهم و حساس در پاسخ به ترور فرمانده کل این گردانها اجرا کردند که در جریان این عملیاتها، ۴۵ نظامی صهیونیست به هلاکت رسیدند و صدها صهیونیست دیگر زخمی شدند. قهرمان این عملیاتها شاگرد مهندس شهید، مجاهد حسن سلامه بود. این مجاهد خستگیناپذیر با این که هنوز یک ماه از عروسیاش نگذشته بود، آرام ننشست ؛ تا این که انتقام خون استاد خود را از صهیونیستها گرفت. مجاهد سلامه پس از این عملیات ها به دست نظامیان صهیونیست بازداشت شد و به ۴۵ بار حبس ابد معادل ۱۱۵۰ سال محکوم شد. در آن زمان، این حکم به سنگین ترین حکم در طول تاریخ اشغالگری "اسرائیل" معروف شد. این دوره همچنان پیش می رفت تا این که طی آن شهدای بزرگی چون محی الدین شریف، عادل عوض الله و عماد عوض الله و اسرای قهرمانی چون عبدالناصر عیسی و عماد الزبن به قافله شهدای فلسطین پیوستند. متاسفانه در این دوره و بعد از آن، جنبش مقاومت اسلامی "حماس" از تشکیلات خودگردان فلسطین متحمل ضربات سنگینی شد و این تشکیلات خیل عظیمی از رهبران، مجاهدان و اعضای حماس را بازداشت کرد و تحت سختترین انواع شکنجه قرار داد. این دوره یکی از دشوارترین مراحل جنبش اسلامی فلسطین بود. در این مرحله جنبش مقاومت اسلامی "حماس" از سه ناحیه (اشغالگران ـ تشکیلات خودگردان ـ مزدوران و جیره خواران) هدف قرار گرفت.
مرحله هفتم: انتفاضه الاقصی
به محض این که آریل شارون معروف به قصاب صبرا و شتیلا در اقدامی تحریک آمیز وارد مسجد الاقصی شد، مردم فلسطین، کوچک و بزرگ، زن و مرد و پیر و جوان یکپارچه و یکصدا به پا خاستند و تظاهرات گستردهای در اقصی نقاط فلسطین در اعتراض به دیدار شارون از این قبله نخست مسلمانان برگزار شد و به دنبال آن این تظاهراتها سراسر جهان را فراگرفت.
این خیزش که به "انتفاضه الاقصی" شهرت یافت، به سرعت نور به یک قیام مسلحانه تبدیل شد و از مرحله شلیک خمپاره و تیراندازی پا به مرحله نوین شلیک موشکهای قسام یک، دو، موشک های البتار، یاسین و عملیاتهای سهمگین شهادت طلبانه نهاد. این انتفاضه ابعاد گستردهتری به خود گرفت و دشمن صهیونیستی که کاملا دستپاچه شده بود، دست به ترور تعداد زیادی از رهبران طراز اول حماس امثال امام شهید احمد یاسین، دکتر عبدالعزیز رنتیسی، شیخ صلاح شحاده، جمال سلیم، جمال منصور، اسماعیل ابوشنب و دکتر ابراهیم مقادمه و غیره زد، اما نتیجه این خونها و جانفشانیها چیزی نبود جز فرار اشغالگران صهیونیست از نوار غزه پس از دریافت ضربات مهلکی از نیروهای مقاومت فلسطین و در راس آنها مجاهدان گردان های شهید عزالدین قسام.
مرحله هشتم: پس از عقب نشینی از نوار غزه و پیروزی حماس در انتخابات
به محض اینکه اشغالگران صهیونیست از نوار غزه پا به فرار گذاشتند، جنبش مقاومت اسلامی حماس کار سازماندهی مجدد نیروهای خود را آغاز کرد و پا به عرصه جنگ از نوع دیگری نهاد. حماس با ورود به انتخابات ژانویه ۲۰۰۶ میلادی توانست ۶۰ درصد آرای فلسطینیان را کسب کند و حائز اکثریت مطلق در پارلمان فلسطین شد و این بار ملت زجر کشیده فلسطین سمبل مقاومت را برای اداره امور خود برگزیدند.