تاریخ انتشار :جمعه ۷ حمل ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۱۳
کد مطلب : 32284
طی شش هفت سال اخیر، به کمک کشورهای خارجی و حمایت سیاستمداران سکولار و غرب زده، رسانه‌هایی سر در آورده‌اند که از همان اوان کار، نگرانی‌ها و هشدارهای بسیاری را بر انگیخت و خاطر نشان گردید که این رسانه‌ها بیمار است و به بهانهٔ آزادی بیان و اطلاع رسانی، در صدد تسری این بیماری‌ها به جامعه افغانستان است که به چند نمونه از بیماریهای شایع در این رسانه‌ها اشاره می‌شود.
رسانه‌های بیمار و بیماری‌های رسانه‌ای در افغانستان / ضیا دانش
طی شش هفت سال اخیر، به کمک کشورهای خارجی و حمایت سیاستمداران سکولار و غرب زده، رسانه‌هایی سر در آورده‌اند که از همان اوان کار، نگرانی‌ها و هشدارهای بسیاری را بر انگیخت و خاطر نشان گردید که این رسانه‌ها بیمار است و به بهانهٔ آزادی بیان و اطلاع رسانی، در صدد تسری این بیماری‌ها به جامعه افغانستان است که به چند نمونه از بیماریهای شایع در این رسانه‌ها اشاره می‌شود.
 انصافاً قانون رسانه‌های همگانی افغانستانی یکی از بهترین قوانین رسانهٔ در منطقه و کشورهای اسلامی است که هم فرهنگ و سنت‌های مردم افغانستان و ارزشهای دینی در آن ملحوظ قرار گرفته و هم تلاش شده است حداکثر استفاده از تجارب بشری برای نهادینه کردن آزادی بیان و اطلاعات در آن گنجانیده شود؛ اما از آنجایی که جامعه آسیب دیده و آفت زده افغانستان، به صورت گسترده دچار آنارشیسم فرهنگی شده است و نهادهای مسئول و حافظ فرهنگ نیز کاملاً یا از بین رفته و یا رمقی چندانی برای پاسداری از حریم سنت‌ها و ارزشهای جامعه را ندارند، کسانی از بیرون و درون افغانستان در صدد سوء استفاده از این فضا و تساهل و تسامح موجود در قانون رسانه‌های همگانی کشور بر آمدند و برای تخریب فرهنگ و نابودی ارزشهای اعتقادی و باورهای مردم، آستین بر زده‌اند.

طی شش هفت سال اخیر، به کمک کشورهای خارجی و حمایت سیاستمداران سکولار و غرب زده، رسانه‌هایی سر در آورده‌اند که از همان اوان کار، نگرانی‌ها و هشدارهای بسیاری را بر انگیخت و خاطر نشان گردید که این رسانه‌ها بیمار است و به بهانهٔ آزادی بیان و اطلاع رسانی، در صدد تسری این بیماری‌ها به جامعه افغانستان است که به چند نمونه از بیماریهای شایع در این رسانه‌ها اشاره می‌شود:

۱-اسلام ستیزی: یکی از شایعترین برنامه‌های رسانه‌های بیمار، نشر و پخش برنامه‌های مغایر ارزشهای اسلامی است. در حالیکه صریحاً در ماده اول قانون اساسی کشور و ماده دوم و سی و یکم قانون رسانه‌های همگانی، نشر این گونه برنامه‌ها خلاف قانون بوده و فاقد مجوز است. اما در سال‌های گذشته همواره دیده شد که به طروق مستقیم و غیر مستقیم به بهانه‌های مختلف و مناسبت‌های گوناگون علیه ارزشهای اسلامی موضع گیری شد، که به گونهٔ اسلام را بدنام و ناسازگار با زندگی مدرن، صلح و ثبات، رعایت حرمت و حقوق انسان و ... نشان بدهند.

۲-عفت ستیزی: فرو پاشانیدن پایه‌های اخلاق وارزشهای اسلامی و ترویج بی عفتی و بی حیایی یکی از رسالت‌ها و مسئولیت‌های این طیف از رسانه‌ها بوده است که همواره با نشر تصاویر متبذل، برهنه و ترویج و نشر آهنگ‌های خلاف عفت عمومی جامعه و... سعی کرده‌اند آن را به خوبی به انجام برسانند و در بدل آن از حمایت‌های بی‌دریغ کشورهای غربی و سکولار بهره‌مند گردند.

۳-مد پروری: نشر و پخش سریال‌ها و برنامه‌های تجمل گرایانه و مصرفی، در جامعه که بیش از هفتاد در صد از مردم آن زیر خط فقر زندگی می‌کند، نشان بیماری یک رسانه است. در جامعهٔ که قناعت، صرفه جوی، تلاش و تطابق در آمد و میزان مصرف به نحوی به فرهنگ رایج تبدیل شود، نمایش دادن این گونه برنامه‌ها، به جز افزایش شکاف طبقاتی، حاکم ساختن روحیه افسردگی و نا امیدی بر جامعه، نتیجهٔ دیگری ندارد؛ و این دقیقاً رسالتمندی و مسئولیت پذیری اجتماعی رسانه را زیر سوال می‌برد که حتی این اصول در دنیایی غرب بسیار محترم و مرعی است.

۴-تفکرزدایی و هرزه‌پروری: افغانستان فقیر، پریشان و آسیب دیده بیش از هرچیزی نیاز به تحول و انقلاب فرهنگی و فکری دارد؛ زیرا تمام بدبختی‌ها و فلاکت باری‌های گذشته و حال حاضر معلول جهل، بی سوادی و حاکم نبودن روحیه اندیشه و تفکر هست؛ بنابراین، همانطوری که ارزشهای اسلامی صریحاً حکم می‌کند که به سمت اندیشدن و آگاه شدن و عقلانی شدن حرکت کنیم، وظیفه و رسالت ملی ما نیز رسانه‌ها را موظف و مکلف می‌سازد که به هرشکل ممکن به این مسئولیت عمل کنیم و جامعهٔ مبتنی بر علم و عقلانیت، ایمان و تعهد بر پا کنیم، اما آنچه که در بسیاری رسانه‌های ما به خورد مردم بخصوص نسل جوان می‌دهند، علاوه بر اینکه آنها را تشویق به کنار گذاشتن هنجارهای اخلاقی و اجتماعی حاکم بر جامعه می‌کند، عملاً به سمت سطحی نگری و تفکر زدایی و هرزه پروری سوق می‌دهد. اختراع، زحمت و پشتکار، ملت دوستی و میهن محوری، و ... در اکثر این طیف از رسانه‌ها جایگاهی ندارد.

۵-تضعیف بنیان خانواده‌ها: تشویق جوانان و نوجوانان به شکستن هنجارهای حاکم بر خانواده از جمله بی‌احترامی و ایستادگی در برابر پدر و مادر خانواده در صورت که باخواسته‌های آنان مطابقت نداشت، خیانت به همسر، تجربه تعدد روابط جنسی، و... از مسایلی هستند که دقیقاً بر اساس دیدگاه روابط آزاد جنسی و زندگی بیرون از نهادهای اجتماعی مانند نهاد خانواده است. نشر این پیام‌ها از لحاظ جامعه شناختی و روانشناختی اجتماعی، علاوه بر تشدید و گسترده‌تر ساختن تعارض نسل‌ها با یکدیگر نوعی، ایپدمی روانی در روابط با جنس مخالف را بوجود می‌آورد که فرجام آن فروپاشی کانون خانواده و آنارشیسم جنسی است. مزاحمت‌های تلفنی، مزاحمت‌های خیابانی، سرگردانی و تلف کردن وقت برای بر قرار کردن ارتباط با جنس مخالف به جای صرف وقت برای تحقیق و پژوهش و... از جمله پیامدهای اولی این برنامه هاست که هرگز با مسولیت پذیری اجتماعی یک رسانه سالم سازگار نیست.

۶-سودگرایی فردی: از آنجایکه در راس اکثر رسانه‌های خصوصی بجای تیم و گروه، فرد حاکم است، تلاش می‌شود بجای اندیشیدن به تأمین مصالح جمعی بخصوصی منافع جامعه، منافع فردی معیار و اساس قرار می‌گیرد و به همین خاطر، از پخش و نشر هرگونه برنامه که مایه جلب و جذب و تخدیر افکار عامه بخصوص نسل جوان شود، خود داری نمی‌شود؛ بنابراین، حد اکثر تلاشها برای عملی شدن این پروژه روی دست گرفته می‌شود و کوشش می‌شود تا از ضعف‌ها وخلاء‌های روانی و اخلاقی حاکم بر جامعه سوء ستفاده شود.

مسایل و موارد دیگری نیز وجود دارد که به خاطر پرهیز از اطاله مطلب صرف نظر می‌شود.

-ضیا دانش
مولف : ضیا دانش
https://payam-aftab.com/vdci5rap.t1arv2bcct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

0