استفاده از مواد معدنی کشور توسط بیگانگان نه تنها سود برای مردم و کشور ما ببار نمیآورد، بلکه سبب بروز فاجعههای بشری و افزایش تشنجات سیاسی و تولد ناراحتیهای اجتماعی و پیدایش امراض سرطانی و امراض صعب العلاج آلوده شدن ابهای زیر زمینی از بین رفتن زمینهای زراعتی، ملوث شدن خاکهای زراعتی، مسموم شدن حیات ابی در حوزه دریاهای کشور میگردد.
اشاره: در مصاحبهٔ با محترم پروفیسور «عبدالصبور فروزان» استاد سابق دانشگاه کابل و فعلا پروفیسور بر حال در یکی کالیجهای شهر نیوجرسی ایالات متحده آمریکا داشتم. موصوف در رابطه به ارزش معادن و نقش آن در اقتصاد آیندهٔ کشور مفصلآ صحبت نمودند که متن آن صحبت را در قالب یک مقاله علمی و تحلیلی حضور خوانندگان محترم پیش کش میدارم. - امان معاشر
***
خدا آن کشوری را سروری داد که تقدیرش بدست خویش بنوشت
بدان ملت سرو کاری ندارد که دهقانش برای دیگری کشت
باز خیانت دیگری انجام شد و معاهدهٔ ننگین به ننگینی معاهدهٔ دیورند توسط دستگاه بدنام حامد کرزی به امضآ رسید. این بار معدن حاجیگک بامیان را که اساس صنعتی شدن افغانستان را در آینده تشکیل میداد برای کشور هندوستان بفروش رسانیدند و امکانات صنعتی شدن افغانستان را برای ابد از بین بردند. سه سال قبل در یک زدو بند خاینانه دولت حامد کرزی معدن مس عینک لوگر را که یکی از بزرگترین معادن مس در جهان کنونی شناخته میشود بدون ارزیابی مفاد آن برای چیناییها بفروش رسانید. دراین معامله ننگین وزیرسابق معادن حامد کرزی آقای ابراهیم عادل متهم است که در یک مجلس رشوه ستانی که بین او و چیناییها در دوبی منعقد گردید سی میلیون دالر کمایی نمود. اینکه خود حامد کرزی چه مقدار پولی را در این معامله از چیناییها اخذ نمودهاست تا اکنون معلوم نیست. ولی یک مسئله واضح است که قبل از امضا و بفروش رسانیدن این معدن حامد کرزی به صورت سری و بدون اجازه امریکاییها به چین سفر میکند که حتی سفارت آمریکا در کابل از این سفر آگاه نمیشود و اسباب آزردگی مقامات آمریکایی را بوجود میآورد.
وقتی ابراهیم عادل رسوا شد حامد کرزی برای جلوگیری از رسوا شدن خودش و دیگران در این معامله او را از سمت وزارت معادن برکنار نمود و وحیدالله شهرانی را به عنوان کاندید وزیر به شورای ملی معرفی نمود موصوف بعد از رای اعتماد شورای ملی به عنوان وزیر معادن افغانستان وارد کابینه حامد کرزی گردید.
وحیدالله شهرانی که در رشته معدن تحصیل ننموده و رشته موصوف مسایل تجاری و اقتصادی میباشد و از یکی دانشگاههای انگلستان ماستری اخذ نمودهاست. آقای شهرانی به دستور شخص حامد کرزی و فیصله شورای عالی وزرا در راس یک هیئت که متشکل از سه وزیر و افراد که به عنوان کارشناس امور معادن معرفی شده بودند تلاش مجدانهای نمودند که هر چه عاجلتر معادن افغانستان را بفروش برسانند؛ و در این راستا چنان موفق استند که در طی کمتر از یک سال و نیم چهار معدن بزرگ کشور را به بیگانگان بفروش رساندند. وزیر معادن در بیانهای اخیرش اظهار نمودکه او تصمیم داردتا ماه مارس ۲۰۱۲ دو معدن طلا و یک معدن لیتویم را نیز بفروش رساند. تشنگی آنها در این راستا چنان است که ایشان در پلان دارند تا در هر سالی شش معدن را به بیگانگان بفروش برسانند و لقب کفن کش نو را کمایی نمایندتا کفن کش سابقه یعنی ابراهیم عادل دعای خیر حاصل نماید.
وزیر معادن و همکارانش که بفروش معدن آهن حاجیگک بامیان که یکی از غنیترین معادن آهن در جهان است (شصت و پنج فیصد آهن) در ماه نوامبر ۲۰۱۱ نایل گردید. قبلاً یک معدن طلا را در بدخشان برای کمپنی (J.P.Morgan) بفروش رسانیدند و معدن مرمر و رخام هرات را که نذیر ان در تمام کره ارض دیده نشدهاست به سرمایداری از ایتالیا بفروش رسانیدهاند. ایشان در اوایل دسامبر ۲۰۱۱ با (Jan Kulzyk) جان کلکوچگ یک ثروتمند پولندی در خارج از افغانستان ملاقات نمودند و به موصوف وعده دادند که با او معامله خواهد کرد تا یکی از معادن طلا دیگر را در بدخشان برایش بفروش برسانند. جالب این است که آقای کرزی رئیسجمهور قرار بود که به لندن برود و با این ثروتمند پولندی دیدار نماید ولی نسبت حادثه دلخراش دهم محرم که توسط برادران نا راضی او (طالبان بی فرهنگ) در کابل، مزار شریف و قندهار صورت گرفت و شصت و دو تن از هموطنان ما را شهید ساخت سفر خود را به تعویق انداخت.
باید خاطر نشان نمود که آقای حامد کرزی چندی قبل پیش از بفروش رسانیدن معدن آهن حاجیگک بامیان به هندوستان سفر نمود. اینکه در این سفرها چه زد و بندها و چه معامله و معامله گریهای در کار است کس از آن نمیداند، ولی این بر همه واضح است که آقای کرزی در تذویر و معامله گری بی نظیر است. در دسامبر ۲۰۱۱ آقای کرزی و وحیدالله شهرانی در یک معامله عجولانه بخشی از مناطق نفت و گاز خیز افغانستان را در شمال کشور به چیناییها بفروش رسانیدند. این خبر برای ملت بیچاره ما که در سر مای کشندهٔ زمستان به سر میبرند و توان گرم کردن خیمههای توته و پارچه و کلبههای تاریکشان را ندارند، دل هر انسان را میشکافد که چپاول گران بی رحم و بی عاطفه در وطن جا گرفتهاند نه شهامت دارند و نه بصیرت.
دردناکتر اینکه آقای وحیدالله شهرانی در این اواخر در سخنرانیای که نمود و اظهار داشت که او آماده است تا بعد از تاریخ ماه مارس ۲۰۱۲ زمینهٔ بفروش رسانیدن دوحوزه بزرگ دیگر نفت و گاز خیز کشور را در شمال افغانستان مساعد میسازد. اگر این کار عملی گردد افغانستان برای همیشه از داشتن انرژی برای تأسیس صنایع محروم خواهد شدو وابستگی کشور برای انرژی نفت و گاز به خارج مسئله دایمی میشود و امکانات تولید صنایع خفیفه که از تصفیهٔ نفت و گاز و مشتقات آن بوجود میآید به کلی از بین میرود و هموطنان ما آرزوی را که زمانی از نفت و گاز کشور خود استفاده نمایند و از وابستگی به کشورهای دیگر فارغ گردند، باید به کلی از سینههای شان بیرون سازند. در همین بیانیهاش که گاه گاهی وحیدالله شهرانی یادآور میشود که در همین مقطع زمان قسمت دیگری از معادن آهن حاجیگک را نیز بفروش میرساند تا آرزوی صنعتی شدن کشور را برای همیشه محوه نماید. موجودیت معدن آهن و معدن نفت و گاز در یک کشور اصل اساسی برای صنعتی شدن آن کشور بشمار میرود. افغانستان با از دست دادن این دو اصل دیگر توان صنعتی شدن خود را برای ابد از دست خواهد داد و جای برای تولید و ایجاد صنایع ثقیله و صنایع خفیفه در آن باقی نخواهد ماند.
دولت چین و هندوستان از جمله کشورهای اند که وجود فساد اداری در کشورهای که دارای ذخایر غنی معدنیاند و زمامداران ضیف النفس و غیر مردمی در آنها حاکم اند استفاده نموده با دادن رشوه و معامله گریهای نا پاک با این زمامداران معادن و ذخایر طبعی انها را در اختیار خود میآورند. یکی از این مثالها در شرایط کنونی عبارت از معامله گری است که کشور چین با رئیسجمهور موزامبیک نمود و معدن مس آن کشور را در اختیار خود درآورد. قرار اطلاعات موثق از منابع بینالمللی عاید سالانه این معدن سه بیلیون دالر تخمین شدهاست که فقط صد میلیون دالر آن درآمد سالانه کشور موزامبیک داردمیشود و متباقی آن به اساس زد وبند که صورت گرفتهاست به صورت مخفیانه به حساب ریس جمهور موزامبیک میرود که کسی حتی وزیر مالیه آن کشور از آن آگاهی نداشت. این مثال را به خاطر آن آوردم که هموطنان عزیز من بدانند که امکانات چنین زد و بندها و معامله و معامله گریها میان رئیسجمهور حامد کرزی و دولت چین در فروش معدن مس عینک لوگر صد فیصد موجود است. چون از یک جانب ابراهیم عادل وزیر معادن وقت او درگرفتن سی میلیون دالر رشوه از چیناییها متهم شد و از جانب دیگر رئیسجمهور حامد کرزی درگرفتن پول از بیگانگان تشنگی خاصی دارد. چنانکه قبلاً موصوف درگرفتن شش میلیون دالر ماهانه از کشور ایران چون دزد با پشتاره با آقای عمرداودزی رئیس سابق دفتر حامد کرزی و سفیر فعلی او در پاکستان در میدان هوایی کابل افشآ شد. بدا به حال ملتی که رئیس جمهورش جیره خوار بیگانگان باشد.
معامله گریهای که در فروش معدن افغانستان به خارجیان صورت میگیرد صد فیصد به نقص و زیان کشور و مردم اند. چون این معامله گریها توسط دولتی صورت میگرد که در فساد اداری مقام دوم را در جهان داشته و به اساس احصاییه که توسط دوکتور مرادیان یکی از کار شناسان امور افغانستان صورت گرفتهاست شصت و هشت فیصد اعضای کابیه و مقامات بلند رتبه دولت افغانستان حداقل دارای دو دوسیه اختلاس و رشوه ستانی میباشد. پس هر تصمیمی را که چنین دولت اتخاذ مینماید تصمیم نادرست و عمل خاینانه و به ضد منافع ملی کشور و مردم ما است و پیامد دردناک و الم انگیز را در آینده ببار خواهد آورد.
استفاده از مواد معدنی کشور توسط بیگانگان نه تنها سود برای مردم و کشور ما ببار نمیآورد، بلکه سبب بروز فاجعههای بشری و افزایش تشنجات سیاسی و تولد ناراحتیهای اجتماعی و پیدایش امراض سرطانی و امراض صعب العلاج آلوده شدن ابهای زیر زمینی از بین رفتن زمینهای زراعتی، ملوث شدن خاکهای زراعتی، مسموم شدن حیات ابی در حوزه دریاهای کشور میگردد. تفالههای حاصله از استخراج معادن توازن طبعی را در ان مناطق به هم زده سبب بوجود آمدن شرایط کم ابی در یک منطقه و تولید خطرات سیلابهای مدهش در مناطق دیگر میگردد.
آقای وحیدالله شهرانی در بیانیههای خود مکرراً یادآوری مینماید که فروش معادن کشور به بیگانگان زمینه کار و پیدا کردن نان را برای مردم میسر میسازد. ولی جناب عالیشان از این بیخبر است که انگلیسها هم چنین وعده عوام فریبانه را برای هندوستانیها میدادند که حاصل ان یک شکم نان در یک روز بوده کار ان بطرف تفالههای سوزان معدنی که سر انجام گاندی بزرگ آن ملت را بیدار ساخت.
تجربه نشان دادهاست که هیچ کشوری در جهان از فروش معادن به بیگانگان به تعالی و ترقی نرسیدهاست و مردم آنها نتنها منفعتی از ان ندیدهاند بلکه بر عکس به بدبختیهای المانگیز فاجعههای و دلخراشی را نصیب شدهاند و تنها عدهای محدودی از معامله گران و سود جویان از آن منفعت بردهاند. بهطور مثال از زمانی که آل سعود امتیازات و بهرهبرداری نفت و گاز کشور عربی را به کمپنیهای بیگانه بفروش رسانیدند چندین دهه میگذرد و تأثیر آن در زندگی مردم عربستان چنان است که به قرار چشم دید دانشمند گرامی دوکتور فرید یونس مردم ان هنوز نمیداند که زمین کروی است و شهزادهٔ از آل سعود چهل میلیون دالر را برای روز تولدش در فلوریدای آمریکا به مصرف میرساند و زنها به جرم رانندگی در آنجا مجازات میشوند.
مثال دیگری از این قماش معدن مس سندک در پاکستان است که سالها از فروش ان به چینایی میگذرد ولی تأثیر اندکی در بهبود زندگی مردم ان محل وارد نکرده و در عوض استخراج این معدن آلودگیهای محیطی و امراض صعب العلاج را در آنجا ببار آورد و مزارع و باغستانهای ان مردم را از بین بردهاست.
در کشور نایجیر زمامداران سود جوی آن ذخایر نفت و گاز این کشور را که در دلتای دریای نایجر قرار دارد به خارجیان بفروش رسانیدهاند. سالیان درازی از ان گذشتهاست و تاراج ذخایر نفت و گاز این کشور توسط اجنبیها قسمت اعظم زمینهای زراعتی و ساحات ماهیگیری مردمان آن محل را که برای ایشان آرامش و زندگی ببار میآورد، تخریب نموده و حاصل زمین خود را از دست دادهاند مردم این محل را به فقربی نذیری دچار نمودهاست. زمانی که مردم محل درک نمودند که بیگانگان ذخایر طبعی شانرا چپاول می نمایندو مزارع شانرا آلوده با فضلههای معدنی میکنند، دستههای فدایی را ترتیب دادند وبالای کمپنیهای خارجی حملهور شدند تا پروسه چپاول ذخایر طبیعیشان را مختل سازند. کمپنیهای خارجی مذکور بر علاوه قتل و کشتار مردم این محل از استخدام مردم بومی آن خود داری نمودند. تا به این ترتیب ایشان را در مضیقههای اقتصادی قرار دهند و خود حاکمیت مطلق بالای معادنشان داشته باشند. به همین ترتیب سیرالیون از جمله کشورهای دیگری است که مردم آن قربانی تاراج ذخایر معدنی شان توسط کمپنیهای خارجی گردیدهاند اجنبیها به خاطر تاراج معادن الماس این کشور چنان خونریزیها و قتل و غارتگریها را در این کشور انجام دادهاند که سیرالیونیها الماس خود را به الماس خون لقب دادهاند.
موزامبیک کشور دیگری است که تاراج ذخایر مس و طلای آن مصیبتهای دلخراشی را بالای ساکنین آن ببار آوردهاست و کشمکشهای خونین، فساد و جنایات تکان دهنده بشری را در ان کشور فروان ساختهاست.
در کانگو سالانه به ارزش یک بیلیون دالر طلا استخراج و تاراج میشود که تنها سی و هفت هزار دالر ان در سال به بودجه ملی این کشوروارد میشود و بقیه آن به کیسه بیگانگان میریزد. فقر و فاقه به این کشور به حدی است که در روی زمین نظیر ان دیده نمیشودو کمپنیهای اجنبی از ریختن خون انسانهای بیگناه و پامال حرمت ایشان باکی نمینمایند.
با در نظر داشت این تجارب تلخ و تراژیدیهای دلخراش در کشورهای نامبرده به یقین میتوان گفت که فروش معادن کشور توسط حامد کرزی و همدستان او برای بیگانگان آغاز بدبختیهای جدیدی برای مردم افغانستان بوده و کشور را وارد یک مرحله جدید تشنج و خونریزی و فقر و فاقه بیشتر میکشاند.
دولت حامد کرزی با تلاش بی مانند وزارت معادن افغانستان را که کانون پژوهشگرهای علمی و مرکز بزرگ تحقیقاتی در کشور بود به وزارت معادن فروشی تبدیل نمودهاست و باید بدانند که استفاده از ذخایر معدنی کشور زمانی به منفعت وطن و مردم ما تمام میشود که این معادن توسط خود مردم افغانستان استخراج شود و ما مواد معدنی خود را بکشورهای دیگر بفروش رسانیم نه معادن خود را. حامد کرزی و تیم همکارش به خطا رفتهاند و آنها به عوض مساعد ساختن زمینههای فروش مواد معدنی که عبارت از استخراج آن توسط خود مردم ما است به فروش خود معادن کشور اقدام نمودهاند.