تنها راه حل بحران افغانستان گفتگوی بین الافغانی و تشکیل یک حکومت فراگیر مسئول بر مبنای قانون اساسی و رأی مردم افغانستان است و توسل به زور کارایی ندارد.
بنین سیوان نماینده اسبق سازمان ملل در امور افغانستان در دهه 60 شمسی از اولین کسانی بود که برای حل سیاسی بحران افغانستان تلاش نمود و طرح صلحی 5 مادهای را هم تهیه کرد که متأسفانه مورد پذیرش طرفین درگیر قرار نگرفت و سرانجام دولت دکتر نجیب الله از طریق نظامی به وسیله گروههای جهادی در بهار 1371 شمسی سقوط نمود و جای خود را به مجاهدین داد.
پیروزی مجاهدین در افغانستان و به دست گرفتن توسط احزاب جهادی نه تنها نتوانست بر بحران افغانستان نقطه پایان گذاشته و خاتمه بخشد بلکه با تشدید جنگهای داخلی و میان گروهی آن را وارد مرحله تازهای ساخت.
پس از کنفرانس بن و تشکیل نظام جمهوری انتظار میرفت که بحران افغانستان پایان یافته و صلح در کشور برقرار شود اما با تداوم جنگ توسط طالبان بازهم فصل جدیدی از بحران شروع گردید و سر انجام مذاکرات دوحه میان نمایندگان دولت پیشین افغانستان و تحریک طالبان با پادرمیانی قطر و ایالات متحده امریکا آغاز گردید که آن گفتگوها هم به دلیل سرسختی و عدم انعطاف پذیری طالبان با شکست مواجه گردید و سرانجام با خروج نیروهای خارجی از افغانستان دولت افغانستان هم سقوط کرد و طالبان برای بار دوم در افغانستان قدرت را به دست گرفت.
انتظار میرفت مذاکرات دوحه ادامه یافته و بر اساس توافقنامه دوحه میان طالبان و ایالات متحده امریکا یک دولت ائتلافی تشکیل شده و قدرت را به دست بگیرد. اما ورود غیر منتظره جنرال فیض حمید رئیس پیشین آی اس آی سازمان استخبارات ارتش پاکستان به کابل و تشکیل دولت طالبان و تقسیم پستها و وزارتخانهها میان افراد طالبان همه را غافلگیر کرده وبازی را به هم ریخت و امید برای تشکیل یک دولت ائتلافی و معتدل را از بین برد.
طالبان هم که سرمست پیروزی بودند با غرور ضرورت مذاکره و تشکیل حکومت فراگیر با مشارکت همه اقوام و اقشار کشور را درک نکردند و در معدودگفتگوهای انجام شده میان نمایندگان طالبان و جبهه مقاومت ملی در چاریکار و تهران خواستار تسلیم مخالفان به طالبان و بازگشت رهبران مخالف به افغانستان شدند.
رهبران طالبان قضیه افغانستان را خاتمه یافته تلقی کرده و فکر میکردند که با توسل به زور و سرکوب میتوان صلح و امنیت را در افغانستان برقرار ساخت و نیازی به گفتگو و تشکیل یک دولت فراگیر، تدوین قانون اساسی و انتخابات احساس نمیکنند. غافل از اینکه با وجود بازگشت به قدرت در نتیجه یک تبانی و توطئه توان برقراری صلح و امنیت را ندارد و برای استقرار صلح و تأمین امنیت نیاز به تشکیل یک دولت ملی با مشارکت همه اقوام و اقشار کشور از طریق گفتگوی بین الافغانی است.
تداوم جنگ در ولایات پنجشیر، بغلان و تخار از یک سو و نارضایتی روز افزون مردم از سوی دیگر و ناکامی طالبان در تأمین امنیت و ارائه خدمات اولیه و ضروری دولتی این مسأله را به خوبی ثابت و روشن ساخت که تنها راه حل بحران افغانستان گفتگوی بین الافغانی و تشکیل یک حکومت فراگیر مسئول بر مبنای قانون اساسی و رأی مردم افغانستان است و توسل به زور کارایی ندارد.
طالبان در یک سال گذشته با تمام قوا به پنجشیر و اندراب هجوم برده اما موفق به شکست نیروهای جبهه مقاومت ملی افغانستان نشده است.
ملا هبت الله رهبر طالبان برای شکست جبهه مقاومت ملا عبدالقیوم ذاکر را به فرماندهی جنگ در پنجشیر واندراب منصوب کرد تا کار این مناطق را یکسره نموه و جبهه مقاومت را سرکوب نماید که آن هم به شکست انجامیده و براسا گزارشات موثق خود ملا عبدالقیوم ذاکر هم در نبردهای اخیر به شدت زخمی شده است. حتی برخی از خبرهای تأیید نشده از شایعه مرگ وی حکایت دارد.
نتیجه تداوم جنگ و توسل به زور تنها تنفر و شکافهای قومی بیشتر در افغانستان خواهد بود که کشور را به سمت تجزیه و گسترش جنگ سوق میدهد.
خوشبختانه رهبران مخالف طالبان هم در نشست وین و در بیانیهای پایانی خود بر تداوم گفتگوهای بین الافغانی تأکید کرده و گفتهاند که طرفدار حل معضل افغانستان از راه گفتگوی سیاسی هستند بنابراین لازم است رهبران طالبان هم ضرورت آغاز گفتگوهای سیاسی و بین الافغانی را درک کرده و هرچه زودتر در جهت حل سیاسی بحران افغانستان با جبهه مخالف و جناحهای سیاسی و نخبگان جامعه وارد گفتگو شوند تا صلح و امنیت در افغانستان برقرار شود.