هرچند که بسیاری از مردم، نویسندگان و تاریخ نگاران ظاهرشاه را عامل ظلم، تبعیض، بدبختی، فقر و عقب ماندگی افغانستان میداند اما اگر منصفانه نگاه کنیم می بینیم که وی نه عامل عامل ظلم، تبعیض، بدبختی، فقر و عقب ماندگی افغانستان بلکه وارث آن بود.
کارنامه سیاسی مرحوم محمدظاهرشاه آخرین پادشاه افغانستان به دلایل اینکه هم طولانیترین زمان سلطنت در افغانستان را داشته و هم دوره زمامداری او باثباتترین دوره تاریخ افغانستان است و هم به دلیل اینکه دهه موسوم به دموکراسی که بهترین دوره تاریخ سیاسی افغانستان است و سلطنت مشروطه گردید و دست خاندان پادشاه از دخالت در امور سیاست و حکومت کوتاه گردید و فعالیتهای سیاسی آزاد گردید و احزاب سیاسی تشکیل شده و اجازه فعالیت یافتند و برای اولین بار انتخابات پارلمانی برگزار گردیده و نمایندگان مردم در شورای ملی با رأی مستقیم مردم انتخاب گردیدند و هم از این جهت که او آخرین پادشاه افغانستان حایز اهمیت است و نیاز به بررسی دارد.
محمد ظاهرشاه دومین پسر محمد نادرخان در ۲۲ میزان/مهر ۱۲۹۳، درشهرکابل درحالی به دنیا آمد که پدر و همه اقارب نزدیکش در اوج قدرت بودند و عمه اش خانم محبوب امیر حبیبالله خان بود.
او ازهمان اوآن کودکی با ناز ونعمت درخانواده اشرافی وصاحب منزلت بارامد، چهارسال مکتب ابتدائیه را در کابل خواند و هنوز ده سال داشت که با برادر بزرگتر خود (محمدطاهر که درسن ۱۴ سالگی در پاریس وفات کرد) همراه با پدرش که درعصرامانی به حیث وزیرمختار افغانستان در پاریس مقرر شده بود، به آن کشور رفت.
طی شش سال اقامت در پاریس و شمول در مکتب توانست با زبان وفرهنگ آن کشورآشنا شود. او به سن ۱۶ سالگی به عنوان شهزاده به وطن برگشت وبا گذشت کمترازدوسال پس از کشته شدن پدرش محمد نادرشاه به پادشاهی رسید.
دوره سلطنت محمد ظاهر شاه را میتوان بدو بخش تقسیم کرد: بخش اول ـ حکومتهای خاندانی که شامل سه دوره بود و جمعاً سی سال دوام کرد. مرحلهٔ دوم سلطنت محمد ظاهر شاه یعنی دورهٔ حکومتهای غیرخاندانی شروع میشود که با تصویب قانون اساسی جدید توسط لویه جرگه درسنبله/شهریور ۱۳۴۳ و انفاذ آن یک دوره متفاوت زیر نام «دهه دموکراسی یا مشروطه» آغاز گردید که ده سال بطول انجامید.
کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ به رهبری سردار محمد داود هنگامی صورت گرفت که شاه جهت تداوی درخارج از کشور به سر میبرد. شاه پس از کودتا و خلع از قدرت در ایتالیا ساکن شد و در تاریخ ۲ سنبله/شهریور ۱۳۵۲ برابر با ۲۴ اگست ۱۹۷۳ ازسلطنت رسماً استعفا داد و با این رویداد سلطنت چهل ساله او نیزبه پایان رسید.
محمد ظاهرشاه پس از استعفا از سلطنت به اقامت در روم ـ ایتالیا ادامه داد و ازآن تاریخ تا سال ۱۳۸۱ مدت ۲۹ سال را درآن کشور درهجرت گذرانید. وقتی حکومت مؤقت ازطریق کنفرانس بن دردسمبر۲۰۰۱ به زعامت حامد کرزی ایجاد گردید، با وجود کهولت سن در (۸۷ سالگی)، درماه اپریل ۲۰۰۲ به وطن برگشت و در یک قسمت ارگ شاهی سکونت اختیار کرد و در لویه جرگه «اضطراری» مورخ ۲۱ جوزا/خرداد ۱۳۸۱ به لقب «بابای ملت» نایل آمد،
وی تا پایان عمرش در افغانستان زندگی کرد و در تاریخ اول اسد/مرداد ۱۳۸۶ در سن ۹۳ سالگی بدرود حیات گفت و در مقبره آبائی و سلطنتی شان در بالای تپه مرنجان ـ کابل به خاک سپرده شد.
هرچند که بسیاری از مردم، نویسندگان و تاریخ نگاران ظاهرشاه را عامل ظلم، تبعیض، بدبختی، فقر و عقب ماندگی افغانستان میداند و حکومت ۴۰ ساله اورا زیر سؤال میبرند.
اما اگر منصفانه نگاه کنیم میبینیم که وی نه عامل عامل ظلم، تبعیض، بدبختی، فقر و عقب ماندگی افغانستان بلکه وارث آن بود و آن را از حکومتهای پیش از خود به ارث برده بود.
از طرف دیگر وقتی پس از مرگ پدرش بر مسند پادشاهی افغانستان تکیه زد او یک جوان کم سن و سال ۱۹ ساله و بیتجربه بود و قدرت عملاً در دستان محمدهاشم خان عمویش بود و هاشم خان عملاً تمام امور حکومت را بر عهده داشت و ظاهرشاه فقط عنوان پادشاه را یدک میکشید و مسئول تمام ظلمها، تبعیضها، استبداد و اختناق محمدهاشم خان بود که در نقش صدر اعظم امور حکومت را بر عهده داشت. پس از هاشم خان هم شاه محمود عموی دیگرش امور حکومت را برعهده گرفت و کارهای حکومت داری را پیش میبرد.
اما پس از اینکه ظاهرشاه بزرگ شد و از زیر سایه عموهایش درآمد و زمام امور را در دستان خود گرفت گامهای مؤثری در جهت رشد، اقتصادی، کاهش فقر، توسعه و آبادانی کشور، تدوین قانون اساسی، برگزاری انتخابات، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و فعالیتهای حزبی برداشت و زیربنای توسعه افغانستان را اساس گذاشت.
بهطور کلی میتوان به دوره دوم حکومت محمدظاهرشاه یعنی دوره مشروطه که به دهه دموکراسی مشهور است به دید مثبت نگریسته و نمره قبولی داد.