طالبان به هدف خود که گرفتن بیعت و تأیید حکومت بود رسید و میتواند این نشست را دستاویز مشروعیت خویش قرار بدهد و آن را به روی جامعه جهانی بکشد.
گروه طالبان برای بعدا ز 11 ماه از تسلط دوباره خود بر افغانستان برای اینکه حکومت خود را مشروع جلوه دهند با گرد آوری اعضا و هواداران خود در کابل نشستی را برگزار کرد تا با گرفتن بیعت برای رهبر و تأیید برای حکومت خود آن را دستاویز قرار داده و به جامعه جهانی بگویند که حکومت آنان مورد تأیید و نماینده مردم افغانستان است از این رو جامعه جهانی باید آن را به رسمیت بشناسد.
در یان یادداشت می خواهیم به سه سوال در مورد این نشست و قطعنامه پایانی آن پاسخ بدهیم.
آیا این نشست میتواند به طالبان مشروعیت ببخشد و حکومت طالبان را از انزوا خارج نماید؟
آیا طالبان به اهداف خود از برگزاری این نشست رسید؟
نکات برجسته قطعنامه پایانی نشست چه بود؟
در پاسخ سوال اول باید گفت: از آنجاییکه اکثریت قریب به اتفاق شرکت کنندگان در این نشست همگی از اعضا و هواداران طالبان بودند نه نمایندگان واقعی مردم و در واقع این نشست یک میتینگ درون گروهی بود پس نمیتواند مشروعیت بخش حکومت طالبان باشد و مشکل عدم مشروعیت آن را حل نماید.
مشکل دیگر این نشست چنانکه پیش بینی میشد این بود که در این نشست به مسائل کلیدی و مشکلات اصلی افغانستان از جمله تدوین قانون اساسی، صلح، آشتی ملی، حل منازعات سیاسی، انتخابات، حقوق شهروندی، حق کار و تحصیل زنان و... پرداخته نشد و قرار هم نبود این نوع مسائل مطرح بشود و تحریک طالبان این افراد را برای بیعت و تأیید حکومت امارت اسلامی گردهم آورده بود و آنها هم آنچه را که ازشان خواسته شده بود انجام دادند و حکومت طالبان را تأیید و مخالفت با آن را هم بغاوت خواندند تا راه انتقاد و مخالفت را ببندند.
در پاسخ به سوال دوم هم باید گفت که طالبان به هدف خود که گرفتن بیعت و تأیید حکومت بود رسید و میتواند این نشست را دستاویز مشروعیت خویش قرار بدهد و آن را به روی جامعه جهانی بکشد اما با این هم این نوع نشستها نه گرهی از کار طالبان باز میکند و نه مشکل افغانستان را حل میکند بلکه بردامنه بحران میافزاید و آن را به درازا میکشد.
و در پاسخ سوال سوم هم میتوان گفت: این نشست سه روزه با صدور قعطنامه یازده مادهای در حمایت از حکومت طالبان پایان یافت. هرچند که مسائل مهمی در این نشست و در قطعنامه پایانی مطرح نگردید و به جای خواستههای مردم افغانستان به خواستههای طالبان توجه گردیده بود. اما با این حال برخی نکات مثبت هم در این قطعنامه به چشم میخورد. مثلا در ماده چهارم قطعنامه از جلوگیری از کشت، تولید، قاچاق و استعمال مواد مخدر در کشور حمایت صورت گرفته است.
و در ماده پنجم قطعنامه به اصل بیطرفی و عدم مداخله در امور کشورهای دیگر پرداخته شده است." به اصل احترام متقابل و تعامل از موقف امارت اسلامی در رابطه به سیاست عدم مداخله در امور کشورهای همسایه، منطقه و جهان و عدم استعمال خاک افغانستان بر علیه آنان حمایت میکنیم. همچنان بر اساس تعامل بالمثل از کشورهای همسایه، منطقه و جهان میطلبیم که در امور داخلی افغانستان مداخله نکرده و به هیچکسی اجازه ندهند که از خاک شان برخلاف افغانستان فعالیت نمایند."
همچنین در ماده هفتم گروه داعش را فتنه و خوارج عصر خوانده و همکاری با آنان را ممنوع اعلام کرده است.
در ماده نهم قطعنامه عدالت، تعلیم دینی و عصری، صحت، زراعت، صنعت، حقوق اقلیتها، اطفال، زنان و تمام ملت در مجموع پیشرفت همه جانبه، رشد اقتصادی و انکشاف متوازن مطرح گردیده که یکی از نکات برجسته و جالب توجه قطعنامه پایانی نشست علما است.
در ماده آخر و یازدهم قطعنامه افغانستان خانه مشترک همه افغانستانیها خوانده شده که هیچ کسی در آن نباید احساس بیگانگی نماید.