سفر رئیس سازمان استخبارات ارتش پاکستان به کابل در حالی که افغانستان اکنون فاقد دولت رسمی است سوال برانگیز شده است و اهداف پشت پرده این سفر مشکوک و مداخله جویانه ارزیابی میشود.
طالبان با حمله بر پنجشیر اشتباه راهبردی و خطای فاحش محاسباتی را مرتکب شدند زیرا حمله بر پنجشیر میتواند پیامدهای ناگواری برای آینده کشور و صلح و ثبات افغانستان داشته باشد. حمله بر پنجشیر به چند دلیل خطا و اشتباه است.
دلیل اصلی بحران افغانستان، انحصار قدرت، زیاده خواهی، تبعییض و بیعدالتی است. این مسأیل باعث شده که وحت ملی و ملت سازی در افغانستان شکل نگرفته و مانع همبستگی ملی و دوری اقوام کشور از همدیگر شده است.
شکست آمریکا در افغانستان در واقع شکست هیمنه و هژمونی آمریکا است و خروج شتاب زده و ذلیلانه نیروهای آمریکایی از افغانستان آن را به وضوح به جهانیان نشان داد.
تحرکات روزهای اخیر و شواهد و قرائن موجود نشان میدهد که منطقه و افغانستان آبستن حوادث خطرناکی است که ممکن است امنیت کل منطقه را با تهدید جدی مواجه سازد.
دولتهای منطقه با تأسی از ملتها سیاستهای خود را بر مبنای دوستی ملتها عیار نمایند زیرا دولتها رفتنی اند اما ملتهای منطقه قرنها باهم زندگی کرده و زندگی خواهند کرد.
هرچند که مسئولیت این حملات را گروه مجهول الهویهای به نام داعش خراسان بر عهده گرفته است اما نمیتوان ردپای طالبان و نیروهای آمریکایی را در خلق این فاجعه نادیده گرفت و از آنها سلب مسئولیت کرد.
برای استقرار صلح پایدار و ثبات دائمی در افغانستان و داشتن مشروعیت ملی و بین المللی خواست و ارادۀ مردم افغانستان در تشکیل و ساختار نظام و حکومت آینده مد نظر قرار گرفته و تأمین شود وگرنه این نظام مشروعیت نخواهد داشت.
مردم افغانستان که چند قرن است برای آزادی، عدالت و برابری مبارزه میکند در بزنگاههای حساس و سرنوشت ساز تاریخی بود بازهم راه اشتباه گذشته را پیموده و ثمرات مبارزات خود را هدر داده است.
اکنون که نظام جمهوری سقوط کرده و گروه طالبان دوباره به قدرت بازگشته بازهم جامعه شیعیان افغانستان در مرحله سرنوشت سازی قرار گرفته و در آستانه تشکیل نظام سیاسی جدید قرار دارد؛ ایجاب میکند که شورای علمای شیعه افغانستان رسالت تاریخی خود را ایفا نموده و مانع تضییع حقوق جامعه شیعه افغانستان شوند.
خویشتن داری طرفین و پرهیز از هرنوع جنگ و درگیری میتواند زمینه را برای گفتگوی سازنده فراهم نماید به همین دلیل قبل از به نتیجه رسیدن گفتگوها از تهدید و تحریک همدیگر خودداری نمایند تا خدای نکرده آتش جنگ شعله ور نشود.
هرچند که به صورت رسمی و اسمی افغانستان بر اساس پیمان راولپندی در تاریخ ۱۶ اسد/مرداد ۱۲۹۸، استقلال خودش را به دست گرفت اما عملاً مستقل نبود زیرا استقلال شرطها و مؤلفههای دارد که کشور و دولتهای افغانستان فاقد آن بودند.
اگر رهبران طالبان صلح دایمی میخواهند و خواستار ختم جنگ طولانی مدت افغانستان اند باید از تجارب 40 سال گذشته درسهای لازم را گرفته و اشتباهات صورت گرفته در حکومتهای مختلف در طول این 40 سال را تکرار نکنند.
فروپاشی نظام افغانستان دلایل و عوامل زیادی دارد که هرکدام به نوبه خود قابل بحث است اما مهمترین و اصلی ترین دلایل سقوط و فروپاشی نظام در دو چیز خلاصه میشود و عوامل دیگر هم متأثر از همین دو دلیل است.
تعصب و قومگرایی شدید در واگذاری پستها و مناصب دولتی بویژه در نهادهای امنیتی مانند وزارت دفاع و وزارت داخله و حذف شایسته سالاری و انتصاب براساس رابطه موجب گردید که نهادهای امنیتی از افراد شایشسته و دلسوز خالی گردد