منشی شورای اخوت اسلامی در شمال کشور در گفتگو با خبرگزاری پیام آفتاب میگوید وقتی که شهید سلیمانی وارد میدان نبرد با استکبار و دشمن میشد، ذرهای ترس به خود راه نمیداد.
همزمان با فرا رسیدن سالیاد شهادت سردار قاسم سلیمانی فرمانده عمومی نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران خبرگزاری پانا سلسله گفتگوهای ویژه را انجام داد.
مولوی عبدالرئوف توانا منشی شورای اخوت اسلامی در شمال و رئیس عمومی کانون علمی فرهنگی شهید عبدالقادر توانا پیرامون مبارزه با استکبار و شخصیت شهید سلیمانی صحبت کرد.
خبرگزاری پانا در شمال کشور متن کامل گفتگوی ویژه خبرگزاری پانا را با استاد توانا را با خوانندگان شریک میسازد.
پانا: استاد گرامی تعریف شما از استکبار و مبارزه با آن چی است؟
توانا: استکبار به معنای برتریخواهی، امتناع از پذیرش حق از روی عناد، بزرگبینی و خودبزرگبینی دروغین است. و از نگاه قرآن کریم، مستکبران دارای این ویژگیها هستند: مغرور، لجوج، پیمانشکن، اغواگر و گمراه کننده، مخالف حق، قاتل پیامبران، و….
یکی از زشتترین خصلتهای آدمی و از رذایل اخلاقی، روحیه استکبار و خودبزرگبینی است. این صفت در آموزههای اسلام عزیز به شدت مورد نکوهش قرار گرفتهاست. قرآن کریم در آیات متعدد از خطر استکبار، افکار، عقاید و عملکردهای باطل مستکبران سخن به میان آوردهاست. از نگاه قرآن مستکبران به دلیل داشتن صفت زشت و خطرناک احساس علو و برتری و خودبزرگبینی، از اطاعت و پرستش خداوند متعال امتناع میورزند.
«استکبار» به معنای برتری خواهی، امتناع از پذیرش حق از روی عناد، بزرگبینی و خودبزرگبینی دروغین است.
استکبار آن است که فرد اظهار بزرگی و تکبّر کند، با آنکه بزرگ نیست.
بنابر این، استکبار خویی را میگویند که موجب میشود تا شخص خود را بزرگ شمارد؛ و از اینرو، از قانون یا هر امر معقول و عرفی، گردنکشی و سرپیچی میکند.
واژه استکبار و مشتقات آن در قرآن کریم ۴۸ بار به کار رفته، و از تمام موارد کاربرد این واژه، استفاده میشود که استکبار ورزی، خوی و منش غیراخلاقی و امری ناپسند و زشت است.
اگر مبارزات انبیاء (ع) را مورد مطالعه قرار دهیم پیامبرانی که بیشتر در برابر استکبار قرار گرفتند بیشتر از دیگران مورد تقدیر و تمجید از جانب خداوند متعال قرار داشته بیشترین اسم در قرآن کریم از موسی (ع) گرفته شدهاست، عامل آن مبارزه در برابر فرعون دانسته میشود، همچنان از ابراهیم به عنوان یک امت تجلیل می گرد زیرا او با ستمگران عصر خویش سازش نکرد، تسلیم نشد به تنهایی رزمید توازن قوا برایش اهمیت نداشت.
مبارزه علیه استکبار یکی از وجایب دینی، مسلمانان است و تفکیک میان مسلمان و غیر مسلمان استکبار ستیزی، و استکبار پروری است.
پانا: نقش و وظیفه مسلمانان در امر مبارزه با استکبار چی است؟
استاد توانا: استکبار و دنیای غرب به دنبال لطمه زدن و تجزیه کشورهای اسلامی است و میخواهد قومیتها را برای تجزیهطلبی تحریک کند.
غرب جهت نیل به این اهداف خود تلاش جدی دارد نظامهای فدرالی را در مرحله نظام سازی برای کشورهای اسلامی مطرح کند. تشکیل مناطق خودمختار گام نخست برای تحریک واگرایی و سپس تجزیه کشورهای اسلامی محسوب میشود.
آمریکا در تحقق این هدف جریانهایی را در داخل کشورهای اسلامی تربیت، حمایت و استخدام نمودهاست، تا با استفاده از وضعیت نابسامان و دردناک کشورهای اسلامی بتواند کشورهای اسلامی را تجزیه، کوچک و کوچکتر، ذلیل و ذلیلتر بسازد.
نقطه آغاز اجرایی شدن تجزیه جهان اسلام توسط استعمار غرب در عصر معاصر را میتوان در سالهای پس از جنگ جهانی اول در نظر گرفت. پس از جنگ جهانی اول با نقشههای استعمار غرب امپراتوری عثمانی تجزیه شد تا جغرافیای تازه جهان اسلام شکل گیرد.
از تجزیه امپراتوری عثمانی اکثر کشورهای امروزی جهان اسلامی از جمله عربستان سعودی، سوریه، لبنان، کویت، عراق و … ایجاد شدند و کشورهای غربی بر هر یک از کشورهای اسلامی مسلط گردیده بهطور مثال، فرانسه بر سوریه و لبنان، انگلستان بر عراق و کویت سلطه پیدا کردند و غرب بهطور کلی خط مشی این کشورها را تعیین میکرد.
علاوه بر این کشورها به گونهای ایجاد شدند که هم به لحاظ ساختار جمعیتی و هم به لحاظ سیاسی و جغرافیایی با مشکلات زیادی مواجه هستند. به عبارت دیگر، ساخت این کشورها توسط استعمار به گونهای بود که زمینه بروز تنشهای درونی و تنش میان کشورها همسایه فراهم باشد.
به طورکلی، طراحی استعمار برای تجزیه امپراتوری عثمانی و تشکیل کشورهای جدید در جهان اسلام به گونهای بوده که هر گاه احساس کردند این کشورهای جدید در جهت خلاف منافع و راهبردهای غرب گام برمیدارند، زمینه طرحریزی تنش و تحرکات واگرایانه در این کشورها را به وجود آورند.
مرحله دوم تجزیه کشورهای اسلامی در عصر معاصر پس از جنگ جهانی دوم رخ داد. پس از جنگ جهانی دوم، قدرتهای غربی از یک سو دولت صهیونیستی را در سال ۱۹۴۸ در قلب جهان اسلام ایجاد کردند تا یکی از علل ایجاد نفاق در جهان اسلام شکل گیرد.
از سوی دیگر، کشوری نظیر بحرین نیز در آغاز دهه ۱۹۷۰ به استقلال رسید تا سناریوی تجزیه کشورهای اسلامی به کشورهای کوچک و کوچکتر همچنان ادامه داشته باشد. در عین حال، قطر و امارات متحده عربی نیز از بریتانیا مستقل شدند و نفوذ آمریکا بر این کشورها افزایش یافت.
تحرکات غربیها پس از جنگ جهانی دوم به «استعمار نو» معروف شد که هدف اصلی آن گسترش نفوذ و سلطه بر جهان اسلام برای دستیابی به منابع غنی انرژی و تأمین امنیت رژیم اسرایل بود.
مرحله سوم تجزیه کشورهای اسلامی پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و با طرح «خاورمیانه جدید» آمریکا آغاز شد، این مرحله به مراتب خطرناکتر از مراحل قبلی است.
شایان ذکر است که آمریکا، انگلیس و اروپا به دنبال لطمه زدن و تجزیه کشورهای اسلامی هستند و میخواهند قومیتها را برای تجزیهطلبی تحریک کنند.
غرب جهت نیل به این اهداف تلاش جدی دارد نظامهای فدرالی را در مرحله نظام سازی برای کشورهای اسلامی مطرح کند. تشکیل مناطق خودمختار گام نخست برای تحریک واگرایی و سپس تجزیه کشورهای اسلامی محسوب میشود.
آمریکا در تحقق این هدف جریانهایی را در تعدادی از کشورهای اسلامی تربیت، حمایت و استخدام نمودهاست که با استفاده از وضعیت دردناک مسلمانان بتوانند کشورهای اسلامی را تجزیه، کوچک و کوچکتر، ذلیل و ذلیلتر بسازد.
قدرتهای استعماری بعد از سقوط امپراطوری عثمانی نخست جهان اسلام را به جغرافیای قومی تقسیم و حاکمیت سیاسی اسلام را منقلب ساختند.
فاز دوم برنامه استعمار در جهان اسلام همانا تقسیم نمودن و کوچک ساختن کشورهای اسلامی است، در صورتی که امت اسلامی متوجه عمق دسایس نشوند هیچ کشوری اسلامی از این گزند مصئون نخواهد بود.
کشور سودان را به دو قسمت تقسیم نمودند، تلاشهای گسترده در تقسیم و تجزیه عراق، یمن، سوریه، پاکستان، ترکیه، عربستان سعودی و … وجود دارد.
یکی دیگر از تحرکات استعمار غرب از سال ۲۰۰۱ به بعد زمینه دیگری نیز داشته که تحت تأثیر شبکههای اجتماعی و رسانههای تصویری قرار گرفته و مرحله جدیدی به نام «استعمار فرانو» را شکل دادهاست.
در استعمار فرانو فرهنگ کشورهای اسلامی مورد هدف قرار گرفته و سعی بر آن است که از مردم در کشورهای اسلامی هویت زدایی شود و به نوعی تجزیه کشورهای اسلامی هم در حوزه جغرافیایی و هم در حوزه فرهنگی انجام گیرد و بیگانگی فرهنگی در جهان اسلام رخ دهد. اعطای بورسیههای تحصیلی و جذب نخبگان جوانان مسلمان نیز همزمان با بهرهگیری از رسانهها مورد استفاده قرار گرفت.
غرب سعی دارد با برجسته کردن عوامل پیش ساخته واگرایی در جهان اسلام، زمینههای اتحاد داخلی و بیرونی در کشورهای اسلامی را از بین ببرد. درگیریهای فرقهای قومی و مذهبی در درون کشورها و بین کشورهای اسلامی در همین راستا است.
مرحله چهارم طرحهای تجزیه طلبانه از درون بهار عربی بیرون آمد که از سال ۲۰۱۱ در خاورمیانه و شمال آفریقا آغاز شد. در موج تازه بیداری اسلامی که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد، چهار دیکتاتور عرب در تونس، مصر، لیبی و یمن از قدرت ساقط و جریانهای اسلامی در صندوقهای انتخابات حائز اکثریت آراء شدند.
این اتفاقی نبود که مورد رضایت غرب باشد زیرا بیداری اسلامی سبب شد رژیم اسرایل بیش از هر زمان دیگری در موضع ضعف قرار گیرد و جریانهای اسلامی تقویت شود.
بر این اساس، غرب با کمک برخی قدرتهای عربی که از بیداری اسلامی هراسان بودند و پایههای قدرت خود را نیز متأثر از بیداری اسلامی سست و لرزان میدیدند، سناریوی براندازی حکومت منتخب در مصر، تونس، ترکیه و گسترش جنگهای تحمیلی در تعداد از کشورهای اسلامی را طرحریزی کردند. اگرچه تاکنون این سناریوها به تشکیل کشور دیگری در جهان عرب منتهی نشد اما امنیت و ثبات از این کشورها رخت بربست و بذر نفاق و واگرایی به شدت پاشیده شد.
خاطر نشان میسازم که طی این مدت قدرتهای استعماری در کشور خودمان افغانستان نیز از هر گونه تلاش مذبوحانه دریغ نورزیدند
از جمله آمریکا در افغانستان طی بیست سال حضور نامبارک خویش سرمایهگذاریهای وسیعی را در جهت اضمحلال این ملت بکار گرفت تا این ملت را به بخش، های مختلف تقسم کند که اساس آن در کنفرانس بن گذاشته شد.
تلاش بر این بود تا افغانستان را به جغرافیای قومی و تباری تقسیم و اقوام با هم برادر این سرزمین را مقابل هم قرار گیرند.
لذا امروز، هر گونه مسائل قومی و تباری که دامن زده میشود ثمره بیست سال اشغال در کشور شناخته میشود.
عمق توطئه غرب در رأس آمریکا در این سرزمین بیشتر از هر کشور دیگر اسلامی است. آمریکا تلاش دارد تا شکست نظامی خویش را در راه اندازی جنگهای تحمیلی و دامن زدن به تعصبات قومی و مذهبی جبران کند.
زمان آن است که تمام فرزندان این سرزمین متوجه دسایس دشمنان اسلام شوند و به منظور اقتدار، عزت و سرفرازی کشور از هر گونه تلاش و مجاهدت دریغ نورزند.
شایان ذکر است، اختلاف ملتهای قوی را ضعیف و ضعیف را میمیراند. وحدت همدلی میان هر ملت تضمین کننده، عزت، بقاء و اقتدار آن است.
اگر اقوام مجاهد و مؤمن این سرزمین میان هم وحدت هم دلی داشته باشند، یقین دارم شیطنتهای هیچ اهریمنی کارساز نخواهد بود.
در چنین شرایط تمام اقوام با هم برادر کشور را به وحدت کلمه فرا میخوانم و اتحاد و همدلی میان همه اقوام مؤمن این سرزمین را از واجبات شرعی میدانم
لذا تلاش شود از هر گونه عملکردی که باعث آب ریختن به آسیاب دشمنان تلقی شود از آن اجتناب کرد، به زخمهای نیم قرن مرهم گذاشت و برای پایان یافتن رنجهای بی پایان مردم مظلوم و دردمند تلاش نمود.
پانا: مبارزات شهید سلیمانی در برابر استکبار را چگونه ارزیابی میکنید؟
استاد توانا: شهید سلیمانی مرزهای استعماری را در جهان اسلام شکستاند و آنرا به رسمیت نمیشناخت به امت واحده اسلامی میاندیشید.
حضور مومنانه و مقتدرانه او در هر کجای دنیای اسلام قابل رؤیت بود، او به حمایت مجاهدان و آزادی خواهان در سرتاسر جهان اسلام شتافت، هیچ پدیده عزم او را در مقابل استکبار ضعیف نساخت.
جنگ ۳۳ روز حزبالله در مقابل اسرایل را تحت رهبری شهید سلیمانی مطالعه نمودم
وقتی شهید سلیمانی وارد میدان نبرد با استکبار و دشمن میشد، ذرهای ترس به خود راه نمیداد.
سردار شهید از نبوغ نظامی خاصی برخوردار بود و روحیه سلحشوری و جنگندگی منحصر به فرد داشت.
شهید سلیمانی مرزهای استعماری را به رسمیت نمیشناخت، مسلمانان جهان را برادر و جهان اسلام را سرزمین واحد اسلامی میشناخت و درد امت اسلامی را در هر کجا از عالم اسلام، درد خود میدانست، اسلام را چشمه و مذاهب را جویبار دانسته و به اصل دین اهتمام و باور داشت.
آری او بود که لرزه بر اندام شجره خبیثه استکبار میانداخت وکاخهای شیشهای آنها را در هم شکسته ورویاهای تشکیل رژیم کودک کش، تروریسم ورسوای صهیونیزم یهودی را درخاورمیانه بزرگ از نیل تافرات به کابوس مبدل کرد.
شهادت وی توسط استکبار و به دستور مستقیم ترامپ مبین اهمیت جایگاه وی در جهان اسلام و در جبهه مقابل استکبار است. اگر ایشان چنین تأثیر گذاری را نمیداشت با یک چنین برنامه توسط طاغوت به شهادت نمیرسید.
پانا: چطور میتوان از اهداف و راه شهید سلیمانی استفاده کرد؟
استاد توانا: یکی از اساسیترین اهداف شهید سلیمانی آزادی قدس شریف و نجات کشورهای اسلامی از استعمار و استبداد دانسته میشود.
این اهداف بزرگ بدون وحدت امت تحقق نمی بابد، تا زمانی که آحاد امت مسلمه به فراخوان سید جمال الدین افغانی که موضوع کلمه التوحید و توحید کلمه را برای نجات امت اسلامی مطرح کرده بود، همه در حول یک محور نچرخد نجات مسلمین از وضعیت دردناک کنونی غیرممکن است.
مصیبت بزرگ در جهان اسلام این است که امروز مسلمانان شعاری هستیم. بنابراین واجب است شعار را به شعور تبدیل نمود و با برادران مسلمان مهربان و با دشمنان اسلام دشمن باید بود.