«دونالد ترامپ»، چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا، در حالی کاخ سفید را ترک کرد که شاید لقب «بدنامترین رئیسجمهور آمریکا» برازنده او باشد. حالا «جو بایدن» به کاخ سفید آمدهاست که از این بدنامیِ ترامپ نهایت بهره را ببرد و خود را پسر خوب سیاست قالب کند. اما در جستار پیش رو با تمرکز بر روسیه روشن خواهد شد که حداقل سیاست خارجیِ بایدن همچون همان سیاست ترامپ است و در مواردی ترامپیتر از سیاست خارجی ترامپ است!
در خبرها آمد که کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا از تصدی سمت وزیر خارجه آمریکا توسط «آنتونی بلینکن» حمایت کرد؛ اینگونه بلینکن به تصدی سمت وزیر خارجه آمریکا نزدیک شد. او پیشتر تصریح کرده بود که از رویکرد سختگیرانه دولت ترامپ در مقابل چین حمایت میکند. همان زمان در جلسه تأیید ژنرال «لوید آستین»، گزینه انتخابی بایدن برای ریاست پنتاگون، او تأکید کرده بود چین جدیترین رقیب [ما] است. این موضعگیریهای سریع و صریح نشان میداد که دولتِ پسرِ خوبِ سیاستِ آمریکا قرار است راه همان دولتِ پسرِ بد را پیش بگیرد. مواضعِ بسیار مثبت نسبت به رژیمِ آپارتایدِ صهیونیستی و تکرار مواضع دولت ترامپ در قبال ونزوئلا که جای خود.
اما در مورد روسیه جریان متفاوت است. معروف بود که دولت ترامپ به ویژه شخص او رویکرد نسبتاً مثبتی در قبال روسیه دارد، اما دولت بایدن از همان ابتدا شمشیر را برای روسیه از رو بستهاست. چندی پیش «الکسی ناوالنی»، یکی از رهبران مخالفان روسیه، وارد خاک این کشور شد و در بدو ورودش به فرودگاه دستگیر شد؛ چرا که گفته میشود، ناوالنی در پروندهای موسوم به «روچر» با مجازات تعلیقی مواجه است و به علت از دست دادن حضور در چندین جلسه بازپرسی (به علت حضورش در خارج از کشور) در فهرست افراد تحت تعقیب دولت روسیه قرار گرفته بود. با دستگیری او مخالفان دولت روسیه قصد داشتند در اعتراض به بازداشتش تجمعات اعتراضی برگزار کنند. بعد از این بود که سفارت آمریکا در اقدامی که مداخلهجویانه توصیف شد، بیانیهای صادر کرد و به بهانه دفاع از شهروندانش در روسیه «فهرست نقاط محل تجمع معترضین» را منتشر کرد. اقدامی که واکنش تند روسیه را در پی داشت.
سخنگوی کاخ سفید دوشنبه شب به وقت تهران تصریح کرد دولت «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا در بررسیهای خود برای واکنش به دستگیری «آلکسی ناوالنی» مخالف غربگرای دولت روسیه همه گزینهها را روی میز نگاه خواهد داشت.
جو بایدن نیز روز سهشنبه (۷ دلو/بهمن- ۲۶ ژانویه) وارد ماجرا شد و صریحاً گفت که از رفتار روسیه بسیار نگران است. او گفت: «ما هم میتوانیم در قالب توافق استارتنو [با روسیه] در راستای منافع کشورمان کار کنیم و هم این را برای روسیه روشن کنیم که دربارهٔ رفتارشان چه در قضیه آلکسی ناوالنی چه در ماجرای سولارویندز و چه در گزارشهای مربوط به تعیین جایزه برای سر سربازان آمریکایی در افغانستان بسیار نگرانیم.»
تمام این موارد پیشبینی بنیاد مشهور آمریکایی را تأیید میکند؛ چندی پیش اندیشکده «کارنگی» آمریکا در گزارشی نوشته بود، بایدن روسیه را بزرگترین تهدید برای آمریکا میداند که سیاست تضعیف کشورهای غربی و تضعیف نهادهای غربی مانند ناتو و اتحادیه اروپا و واژگونی نظم لیبرال غربی را دنبال میکند. این اندیشکده همچنین پیشبینی کرده بود که چهار سال آینده برای روابط آمریکا و روسیه پرتلاطم خواهد بود.
باید گفت که گرچه تقابل با چین بخشی از استراتژی ملی آمریکاست، اما به نظر میرسد که حساسیتهای رئیسجمهور تازه رسیده آمریکا، در مقایسه با دولت ترامپ نسبت به روسیه حساسیت بیشتری دارد و این رئیسجمهور، نسبت به ترامپ، روابط این دو کشور را به فضای «جنگ سرد» بیشتر نزدیک میکند.
باید توجه داشت، قطعاً رفت و آمد رئیسجمهورهای آمریکا بر سیاست داخلی و خارجی این کشور تأثیرگذار است، اما این گونه نیست که این سیاستها (به ویژه سیاست خارجی) یکسره تابعی محض از کنشهای شخص رئیسجمهور آمریکا باشد. چنانکه «نوام چامسکی»، فیلسوف، زبانشناس و تحلیلگرِ سیاسیِ شهیر آمریکا، چند سال پیش تأکید کرده بود، جریانِ تصمیمسازی و تصمیمگیری در آمریکا دارای زنجیری است که تنها یکی از این حلقههای آن شخص رئیسجمهور است، کارتلهای نفتی، لابیهای اسرائیلی و … به عنوان دیگر حلقات همه و همه بر سیاستهای آمریکا تأثیر میگذارند و آنها را میسازند.
تمام این اخبار نشان میدهد که سیاست خارجی بایدن را باید در ادامه سیاست خارجی ترامپ تفسیر کرد، گاهی هم رادیکالتر از آن، البته با تفاوت در مشی که گریزناپذیر است. این مسئله، قدرتِ حلقههای دیگر تصمیمگیری و تصمیمسازی در آمریکا را نشان میدهد که سیاست خارجی آمریکا تابعی از نقشآفرینی همه آنهاست.