امروزه راهبرد حفر تونل یکی از راهکارهای اساسی مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی و اقناع یهودیان حاضر در منطقه برای خروج از آن به دلایل گوناگون مثل نبود امنیت و آسایش و… است، زیرا وضعیت زندگی غیرنظامیان و نظرات و آرای آنان در مورد منطقه زندگی خویش به شدت برای هر دو طرف درگیر در مخاصمه مهم و حیاتی تلقی میشود.
از یک سو صهیونیستها برای رفاه و آسایش و امنیت مردم خویش به شدت تلاش میکنند و در تلاشند تا نظرات آنها را به سوی عقاید خویش جلب کند و آنها را برای ماندن در «ارض موعود» ترغیب کنند، از طرف دیگر محور مقاومت و بهطور خاص ساکنان نوار غزه که سالها تحت ظلم و ستم شدید، و ظالمانهترین محاصرهها قرار گرفته بودند روحیه خود را نباخته و در طول این مدت استراتژیها و روشهای گوناگون و مختلفی را برای مقابله با صهیونیستها در پی گرفتند.
محور مقاومت که پس از سالیان متمادی و استفاده از راهکارهای متفاوت اهمیت غیرنظامیان و یهودیان و تأثیر حضور یا عدم حضور آنها را بر کل رژیم درک کرده بود شروع به استفاده از راهکارهایی برای اثرگذاری بر این مورد و اقناع یهودیان و مردم حاضر در شهرکهای صهیونیستی کرد. برای این مهم نقشهها و برنامههای مختلفی پیادهسازی شد که همه به نوبه خود تأثیرگذار بودند اما از مهمترین و کاربردیترین آنها استراتژی حفر تونل بود که ابتکار شهیدان سلیمانی و عماد مغنیه بهشمار میآید.
این مسئله چندی پیش و پس از شهادت سردار و بنا به اعتراف احمد عبدالهادی از افراد شناخته شده جنبش حماس رسانهای شد که در آن به سفرهای متعدد سردار سلیمانی به نوار غزه هماشاره شده بود. امروزه جنگ تونلها به یکی از مهمترین شیوههای نظامی مورد استفاده مقاومت در مقابله بااشغالگران صهیونیست تبدیل شدهاست و ارثیه این دو شهید بزرگوار به عنوان ماترکی ارزشمند در ید قدرت مقاومت قرار دارد. این نوع نبرد یک شیوه جدید بهشمار میرود که راه خود را به قلب معادلات مبارزاتی فلسطینیان باز کرده و جایگاه متمایزی را در فعالیتهای نظامی مقاومت یافتهاست و از اهمیت راهبردی فوقالعادهای برخوردار میباشد.
همین موضوع، جنگ تونلی را به یک تهدید سخت و یک چالش کاملاً جدی برای کل رژیم تبدیل میکند. از مزیتهای این تاکتیک جنگی که آن را به یکی مهمترین تاکتیکهای مورد استفاده مقاومت (و حتی بلکه مهمترین) تبدیل میکند این است که در این نوع عملیاتها، اولا زمان و مکان حمله مشخص نیست و نمیتوان خود را در مقابل آن آماده کرد و ثانیاً از آنجایی که کل فرایند عملیات در زیرزمین انجام میشود و در زیرزمین استفاده از تجهیزات فوق پیشرفته رژیم برای دفع این عملیاتها وجود ندارد پیروزی در عملیات در صورت عدم معلوم شدن محل تونل قطعی خواهد بود.
در روشها و استراتژیهای عملیاتی سابق، رژیم برای عملیات مقاومت آماده میشد و تجهیزات و امکانات خود را بسیج، و از برخورد جدی نظامیان محور مقاومت با غیرنظامیان یهودی ساکن در شهرکها جلوگیری میکرد اما در این استراتژی نوین تمامی فاکتورها بر خلاف سابق به نفع محور مقاومت است. خود مقامات صهیونیستی هم به این طرح و موفقیت آن اعتراف کردهاند و حتی برخی معتقدند که این تونلهای تو در تو و پیچ در پیچ و مملو از سربازان جان برکف مقاومت در آیندهای نه چندان دور به جدیترین چالش رژیم اسرائیل تبدیل خواهد شد.
یک نظامی صهیونیست در توصیف این برگ برنده حماس اذعان کرده: «تونلهای زیرزمینی که مبارزان حماس از آن استفاده میکنند، به آنها این امکان را میدهد که در همه جای صحنه نبرد حضور داشته باشند، بدون آنکه دیده شوند». این نشان از درایت ویژه این دو شهید والا مقام مقاومت دارد که همه محور مقاومت از آن بهرهمند گشتهاند. پس از آن دولت اسرائیل به ویژه در طول چند سال اخیر مبالغ هنگفتی را برای دفع و شناسایی این حملات و عملیاتها خرج کردهاست. به عنوان مثال رژیم مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار را برای ساخت یک سد فوق پیشرفته پولادی در زیرزمین اختصاص داده تا رزمندگان مقاومت از این سد عبور نکنند اما خود غیرنظامیان حاضر در شهرکهای صهیونیستی مدعی هستند که در بسیاری از شبها در زیرزمین و زیر خانههایشان صداهای عجیب و غیرمعمولی شنیده میشود.
مزیت دیگر این تاکتیک این است که محور مقاومت میتواند یک ترس همیشگی و پایدار در میان شهرکنشینان حاضر در رژیم به وجود آورد که همین ترس میتواند زمینهساز نابودی اسرائیل با رفتن ساکنانش باشد. اسرائیل در درگیریهای چند سال گذشته بسیار تلاش کرد تا این تونلها را از بین ببرد ولی نیروهای مقاومت فلسطین در یک سال و نیم اخیر توانستند آنچه را در جنگ آسیب دیده بود ترمیم کنند. آنها همچنین موفق شدند تونلهای عمیقتری در زیرزمین به سوی شهرکهای اسرائیلی اطراف نوار غزه حفر کنند. این تونلها به گونهای تجهیز شدهاند که میتوانند در برابر احتمال بمباران اسرائیل و بمبهای ضربهای که ممکن است از هواپیماها یاتانکها شلیک شوند پابرجا بمانند و از نیروهای مقاومت که داخل تونلها پناه گرفتهاند محافظت کنند.
دولت اسرائیل هم برای مواجهه و مقابله با این تونلها علاوهبر اقدامات دفاعی و تجهیزاتی امور دیگری را نیز پیگیری میکند مانند اینکه آنها از دولت مصر درخواست کردند که به تونلهایی که امکان دسترسی به آنها را دارد آب وارد کند تا هم تونلها و هم تجهیزات و مبارزان حاضر در آنها نابود شوند. کار دیگر اسرائیلیها این بود که کارشناسانی را به ویتنام اعزام کردند تا از تجربه چریکهای نظامی ویتنامی که در جنگ با آمریکا از روش حفر تونل استفاده میکردند آگاه شوند و فنون دفع آن را بیاموزند.
اگرچه رژیم با استفاده از این ابزارها توانست برخی تونلهای زیرزمینی گردانهای قسام را از بین ببرند اما تونلهای راهبردی آسیبی ندیدند. در زمینه آمادهسازی غیر نظامیان هم که تا قبل از این عملیاتها اهمیت چندانی نداشت اسرائیل مبالغ هنگفتی هزینه کرده تا «تاب آوری» مردم عادی را بالا ببرد. برای این مهم مراکزی موسوم به مراکز تاب آوری را خاصتا در نواحی پیرامون غزه معروف به غلاف غزه ایجاد کرده که علاوهبر آموزش شهروندان و تلاش برای ارتقا روحیه مقاومت و پایداری آنان، در مواقع بحرانی خدمات رسانی میکنند. نقشی که این تونلها در قدرت مبارزان حماس دارند، وقتی آشکار میشود که ارتش صهیونیستی وارد قلب نوار غزه شود، زیرا این تونلها در زیر تمامی خیابانها و کوچهها کشیده شده و همین امر باعث میشود تا اهرم قدرت جدیدی در دست گردانهای قسام باشد و ضمن تعمیق بحران نظامی برای رژیم صهیونیستی، برای آنها مشکلات امنیتی بیحد و حصری را ایجاد کند.