وقتی پیرزن با دست به کلاه خود یک نیروی ضد شورش پلیس عراق میکوبید و با مشت به سینه اش میزد، شانههای همه سپر به دستهایی که مقابلش صف کشیده بودند به لرزه درآمد و همراه با فرمانده شان بدون خجالت گریه کردند؛ برای پیر زنی که در تابستان داغ سال ۹۳ سراغ بچه اش را میگرفت و تصور میکرد دولت پیگیر ماجرا نیست.
آن روز پیر زن همراه تعدادی از مردان و زنان عراقی از شهرهای جنوبی و مرکزی به مرکز بغداد و در انتهای پل سنک آمده بود که برای جلوگیری از ورود آنان به منطقه سبز امنیتی، پل بر روی دجله را بسته بودند. زن آمده بود تا شاید ردی از پسر ۱۸ ساله اش بگیرد که در نیمههای ماه ژوئن ۲۰۱۴ توسط گروه تروریستی داعش در جریان یک قتلعام دسته جمعی کشته شد.
ماجرا مربوط به سال ۹۳ در چنین روزی است که با انتشار چند تصویر در فضای مجازی، خبر از یک کشتاردسته جمعی در عراق به جهان مخابره شد، اما باور آن تصاویر کمی دشوار بود؛ قتلعام ۱۷۰۰ نوجوان دانشجوی یک پایگاه آموزشی در شمال بغداد به نام «اسپایکر»!
حادثه دقیقاً ۳ روز بعد از آنکه رسانههای بینالمللی از سقوط موصل مرکز ولایت/استان نینوا در شمال عراق خبر دادند، رخ داد و بلافاصله در کنار تصاویر منتشره، روایات مختلفی هم از این فاجعه که میتوان آن را فاجعه قرن نامید، در فضای اجتماعی عراق پخش شد.
اسپایکر پایگاهی هوایی است در حومه شمال غربی شهر تکریت مرکز ولایت/استان صلاح الدین واقع در ۱۷۰ کیلومتری شمال بغداد که در زمان صدام رئیس رژیم بعث احداث شده بود و بعد از فروپاشی رژیم بعث درسال ۲۰۰۳ به نام یک خلبان آمریکایی که درجنگ خلیج فارس، هواپیمایش ساقط و خودش کشته شد، تغییر نام یافت.
«میشل اسکات اسپایکر» خلبانی است که هواپیمایش در یکی ازمأموریتهای جنگ خلیج فارس، موسوم به «عملیات طوفان صحرا» در ۱۷ژانویه۱۹۹۱ کشته شد؛ خلبانی که قطعاً قبل از مرگش هرگز تصور نمیکرد که روزی این نام جهانی شود و محل آن به قتلگاهی تبدیل شود که تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد.
در روایات متفاوتی که از آن جنایت جنگی شنیده میشود، در پایگاهی هوایی تکریت (اسپایکر) حدود ۴ هزار دانشجوی جوان مشغول آموزش بودند و هیچ سلاحی نداشتند و در حالی که تصور نمیکردند، در محاصره شبه نظامیانی قرار گرفتند که پرچمهای سیاه داعش را حمل میکردند.
برخی از روایات موجود حکایت از آن دارد که داعشیهایی که از رقه سوریه وارد عراق شده بودند، ۱۵ تا ۱۶ ژوئن در امتداد رود دجله به سمت جنوب، به تکریت رسیدند و به سرعت به محاصره پایگاه اسپایکر اقدام کردند. آنها به دانشجویان اسپایکر وعده دادند در صورت تسلیم، رهایشان خواهند کرد، آنگاه این پایگاه را به اشغال خود درآوردند، اما آن نوجوانها نمیدانستند که با کامیونها و وانت بارها به قتلگاه منتقل میشوند.
داعش ۱۷۰۰ تن از آن نوجوانان شیعه را در دستههای ده و صد نفری در بیابانهای اطراف تکریت یا در کنار دجله قتلعام کرد که چند ماه بعد از آزادی تکریت در مارس ۲۰۱۵ اجساد بسیاری از آنان در گورهای دسته جمعی در اطراف این شهر کشف شد و در عین حال هنوز از سرنوشت تعداد بیشماری از آن دانشجویان خبری نیست.
آن روزهای داغ که کشتار در روز روشن و همراه با انتشار وقیحانه تصاویر و فیلمهای دلخراش و تکان دهنده همراه شد و جهان شاهد یک فاجعه انسانی و یک جنایت جنگی هولناک بود، صدایی بلند نشد؛ صدای آن مادران هرگز شنیده نشد و فریاد پدرانی که دستشان به هیچ جا بند نبود.
در تابستان ۹۴ تقریباً یک سال بعد، ابو یاسر یکی از پدران اسپایکر در جمع خانوادههایی که در میدان التحریر در مرکز بغداد تجمع کرده بودند، خطاب به مجامع بینالمللی فریاد میزد «مگر خون شیعه با دیگران تفاوتی دارد؟»
یکی دیگر در همان میدان با صدای بلند گفت: مجامع بینالمللی کوتاهی کردهاند و سازمانهای جهانی از جمله نهادهای حقوق بشری با این جنایت به شکل بی رحمانه ای سرد برخورد کردند.
«جاسم العبودی» پدر یکی دیگر از قربانیان اسپایکر نیز به همراه صدها تن از والدین این دانشجویان، مقابل ورودی وزارت دفاع در حوالی «کراده مریم» در غرب دجله تجمع کرده بود تا هم به جامعه جهانی اعتراض کند و هم درخواست کمک؛ کمک برای یافتن اثری از فرزندش.
این حرف دل مردم، فقط در کوچه و خیابانهای بغداد و شهرهای مرکزی و جنوبی عراق نبود، حتی یک بار که در جمعی به حضور آیت سید سعید حکیم در نجف اشرف رسیدیم، همین گلایهها را شنیدیم که میگفت چرا باید جامعه جهانی نسبت به کشتار شیعیان تا این حد بیتفاوت باشد؟
نه تنها آن روزها و آن سالها، جهان در برابر این جنایت سکوت کرد، حتی بعد از آن نیز کسی به نالههای مادران اسپایکر گوش نداد.
اسپایکر نماد مظلومیت مادرانی است که فرزندانشان به دست شقیترین انسانها قتلعام شدند و تصاویر و فیلمهایش را در فضای مجاز منتشر کردند و دریغ از یک سند محکومیت از سوی مجامع بینالمللی که وقتی ارتش عراق مواضع داعش را در تکریت یا موصل یا فلوجه بمباران میکرد، صدای اعتراضشان تمام جهان را پر میکرد.
گروه تروریستی داعش که علاوه بر اسپایکر، کشتار مشابهی را در زندان بادوش براه انداخته و قتلعام مردان ایزدی و به اسارت بردن زنان و کودکان آنان را در کارنامه اش ثبت کرده، درتمام سالهای جنگ با حمایتهای سیاسی، نظامی و رسانه ای آمریکا و برخی دولتهای منطقه بویژه سعودیها قرار داشتهاست.
آمریکا و سعودی در بحبوحه عملیات آزادسازی تکریت در حوت/اسفند سال ۹۳ آنقدر دست و پا زدند تا در روز ۲۰ حوت/اسفند، عملیات آزاد سازی این شهر را متوقف کردند و برای خروج ایمن فرماندهان و رهبران بعثی و داعش از این شهر یک فرصت تقریباً ۲۵ روزه از دولت العبادی دریافت کردند.
آنها در راه آزادی شهرهای دیگر بخصوص فلوجه، موصل و تلعفر طی سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ مانع تراشیهای زیادی کردند؛ فرماندهان عراقی قطعاً فراموش نکردهاند که سعودیها با شروع عملیات آزادسازی فلوجه چه سروصدایی راه انداختند و آمریکاییها برای عقب انداختن عملیات آزادی موصل و تلعفر و سرکوب داعش که محصول عمل مشترک آمریکا و وهابیت عربستان بود، دولت عراق را تحت فشار قرار دادند.
حالا در سالروز فاجعه اسپایکر دوباره دوباره داغ مادران در داغی هوای گرم عراق تازه شدهاست، بخصوص وقتی بر فضای رسانه ای جهان گرد مرگ و سکوت پاشیده باشند.