نشست مسکو با موضوع صلح افغانستان، روز جمعه هفته گذشته با حضور نمایندگان عالیرتبه طالبان، هیأت شورای عالی صلح افغانستان، فرستادهی سفارت امریکا در مسکو و دوازده کشور منطقهای دیگر در پایتخت روسیه برگزار شد.
به باور بسیاری از کارشناسان سیاسی، حضور رسمی طالبان و قدرتهای منطقهای به شمول چین، هند، ایران و پاکستان در این نشست میتواند امیدواریها به پایان جنگ طولانی در افغانستان را افزایش دهد.
سرگئی لاروف، وزیر امور خارجه روسیه، برگزاری نشست صلح مسکو را یک پیشرفت در تلاشها برای ختم جنگ هفده ساله در افغانستان دانست و حضور نمایندگان طالبان و هیات شورای عالی صلح افغانستان را عامل مهمی در ایجاد یک محیط مؤثر برای آغاز گفتوگوی مستقیم بین طالبان و دولت و حلقات کلان سیاسی و اجتماعی افغانستان عنوان نمود.
این در حالیست که جنگ امریکا در افغانستان هماکنون وخیمتر از گذشته ادامه دارد و در حملات تهاجمی طالبان به ولایات استراتژیک و غیر استراتژیک افغانستان، دهها نیروی امنیتی و دفاعی افغان و افراد ملکی کشته و زخمی شدهاند و براساس گزارشهای تازه وزارت امور خارجه امریکا، دولت افغانستان بر کمترین درصد ممکن از مناطق این کشور از سال 2001 تاکنون تسلط دارد.
ویجی پرشا، تاریخدان، نویسنده و ژورنالیست هندی و مدیر اجرایی «موسسه مطالعات اجتماعی سه قاره» در مصاحبه با وب سایت خبری «د ریئل نیوز» به برخی سؤالات در مورد نشست صلح مسکو، پاسخ دادهاست؛
سؤال: نشست مسکو امیدواریها به موفقیت نشستهای صلحی که طالبان در آنها حضور مییابند را افزایش داد. آیا نشست مسکو میتواند سبب پیشرفت واقعی در پروسه صلح افغانستان شود؟
ویجی پرشا: قبل از هرچیز، همان طور که میدانید، جنگ امریکا در افغانستان، هفده سال طول کشیده، آمار تلفات نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان به طور بیسابقهای افزایش یافته و طالبان و عوامل وابسته به آنها علیرغم فراز و فرودهایی که داشته اکنون بر یک چهارم از مناطق افغانستان مسلط هستند. این گروه اکنون بسیار جسورتر از گذشته به ویژه در مناطقی که حضور نیروهای دولتی ضعیف است، به فعالیت میپردازند.

فکر میکنم زمان خوبی برای بازگشت به میز مذاکره باشد. نمیتوانم بگویم نشست مسکو یک پیشرفت عمده میتواند باشد، اما چون رویدادهای متفاوتی به طور همزمان در حال اتفاق افتادن است، میتوان پیشبینی کرد: حتی اگر راه حلی برای پایان جنگ در افغانستان یافت نشود، نشستهای اینچنینی حداقل طرفهای درگیر را به پای میز مذاکره میکشاند؛ در نشست مسکو، روسیه توانست نمایندگان عالیرتبه طالبان از دفتر سیاسی این گروه در دوحه قطر را به نشست بکشاند، این در نوع خود مهم است و علاقهمندی طالبان به مذاکره مستقیم اگر نگوییم با دولت که با شورای عالی صلح افغانستان را نشان داد.
به نظر من این خود نوعی اعتمادسازی به شمار میرود.
در نشست مسکو، قدرتهای منطقهای به شمول هند، چین، پاکستان و ایران نیز حضور داشتند و با نمایندگان طالبان و شورای عالی صلح افغانستان گفتوگو کردند.
سؤال: این اولین باری بود که هند در نشستی شرکت میکرد که نمایندگان طالبان نیز در آن حضور داشت، اگرچه به طور مستقیم با نمایندگان طالبان صحبت نکرد. حضور هند، بیانگر چه چیزیست و این کشور چه کمکی میتواند در پروسه صلح افغانستان انجام دهد؟
ویجی پرشا: همان طور که میدانید، در سال 2007 میلادی نیز نشست مشابهی برگزار شد و از هند نیز برای شرکت در آن نشست ده سال پیش دعوت به عمل آمد، هند در آن نشست شرکت نکرد چون اعتقاد داشت که طالب خوب و بد نداریم و همهشان تروریست هستند. به نظر من این دیدگاه هند اکنون تاحدودی تعدیل شدهاست؛ از نظر هند، طالبان ابزار جنگ نیابتی پاکستان در افغانستان هستند، در حالیکه اینک همه میدانند وضعیت داخلی افغانستان، تنها به جنگ سرد امریکا و روسیه محدود نمیشود و هند و پاکستان نیز برای جنگ قدرت خود میدان جنگ افغانستان را انتخاب کردهاند؛ افغانستان و پاکستان تنش مرزی دارند که به دهه 1940 میلادی بر میگردد: هند در تشدید این جنجال مرزی در منطقه نقش داشتهاست و پاکستان برای کاهش نفوذ هند همواره از طالبان استفاده ابزاری کردهاست. این نزاع قدرت هند و پاکستان در افغانستان چندین سال است که ادامه دارد و از مردم مظلوم افغانستان قربانی میگیرد.

اینک، اما هند این دیدگاه خود را تعدیل کردهاست: هند صدها میلیارد دالر در بندر چابهار ایران سرمایهگذاری کرده تا کالاهای خود را از طریق ایران به افغانستان و از آنجا به آسیای مرکزی و روسیه برساند. این بازار برای هند بسیار مهم ارزیابی میشود و دهلینو نیک میداند که توسعه بندر چابهار مستلزم برقراری امنیت در افغانستان میباشد، بنابراین تمام تلاش خود را انجام میدهد تا جنگ در افغانستان خاتمه یابد. حضور هند در نشست مسکو در همین راستا قابل توجیه است.
سؤال: طالبان برای اولین بار به طور رسمی در نشست مسکو شرکت کرد در حالیکه اتهاماتی در مورد حمایت روسیه از طالبان از سوی آژانسهای اطلاعاتی امریکا شنیده میشود، این نکته عجیبیست! چراکه روسیه و طالبان به دلیل اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال 1980 میلادی، به نوعی دشمنان تاریخی یکدیگر به حساب میآیند. ٱیا دعوت روسیه از طالبان برای شرکت در نشست مسکو، حائز اهمیت است؟
ویجی پرشا: همان طور که میدانید این گفته: که دوست دائمی وجود ندارد اما دشمنان دائمی وجود دارد، در حال حاضر دیگر نمیتواند درست باشد؛ در روابط بینالملل، هرگونه اقدام توسعهیی ممکن رخ دهد: روسیه دیگر آن روسیه سابق نیست و اتحاد جماهیر شوروی سابق دیگر وجود ندارد، خاطرات تلخ تجاوز اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، نباید به دوران کنونی کشانده شود.
از طرف دیگر، هنوز اتهام حمایت روسیه از طالبان هنوز اثبات نشدهاست. افغانستان به بازی بزرگ معروف است که در آن قدرتهای بزرگ از گذشته تاکنون ابزارهای جنگ نیابتی خود را جستوجو کردهاند. حضور طالبان در نشست مسکو، بیش از اینکه به نفع روسیه باشد، برای طالبان سودمند است؛ در درون طالبان دو دیدگاه وجود دارد: در دیدگاه اول، رهبری طالبان از باختن قافیه به تروریستهای داعش که اینک در ولایات جنوبی افغانستان حضور یافته و در حال گسترش میباشند، نگرانند. رهبری طالبان معتقدند اگر از کانال پروسه صلح با دولت افغانستان، نتوانند در دستگاه قدرت شریک شوند، احمال اینکه قدرت و جایگاه خود را به داعش ببازند وجود دارد.
در دیدگاه دوم،
طالبان به زندگی سیاسی علاقهمند شدهاند اما هنوز به اعلام رسمی رئیس جمهور غنی مبنی بر پذیرفتن طالبان به عنوان یک حزب سیاسی، باور کامل ندارند. طالبان، با استناد به تجربهای که مجاهدین از پیوستن به نظام سیاسی جدید در افغانستان داشتهاند، به صدق گفتار غنی و متحد امریکایش بدبین هستند. مجاهدین در دولتهای کرزی و غنی اندک اندک جنگ سالار خوانده شده و به حاشیه کشانده شدند.

نگرانی از پیوستن جنگجویان طالب به داعش و آمادگی و عدم آمادگی طالبان به عنوان یک حزب سیاسی جهت وارد شدن به دنیای شراکت سیاست و قدرت با دولت وحدت ملی، دو عاملیست که طالبان را به میز مذاکره علاقهمند میسازد.
سؤال: در حملات تهاجمی هفتههای اخیر طالبان، دهها نیروی امنیتی و دفاعی افغان کشته و زخمی شدند. طالبان در بعد نظامی، مؤثرین نیرو بوده در حالیکه نیروهای امنیتی و دفاعی افغان به همراه نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا بیاثر بودهاند. دولت افغانستان اکنون کمترین درصد ممکن از مناطق کشور را در کنترل خود دارد و ارتش امریکا به عنوان قویترین نیروی نظامی دنیا، در شکست دادن طالبان، ناکام بودهاست. علت چیست؟
ویجی پرشا: در این مورد دو نکته را باید در ذهن داشت؛ نکته اول اینکه، نیروهای نظامی امریکا در سالهای اول جنگ افغانستان، روحیه و انگیزه مناسب را داشتند: حادثه یازده سپتامبر 2001 سبب شده بود نیروهای امریکایی باور کنند که برای مبارزه با تروریست، در افغانستان هستند. اینک، اما این دیدگاه تغییر کرده و سربازان امریکایی در یک سردرگمی کامل، نمیدانند برای چه در افغانستان ماندهاند. مأموریت امریکا در افغانستان تغییر کردهاست؛ سربازان امریکایی از ماندن در افغانستان ترس دارند در حالیکه، طالبان اهداف کاملا روشنی را دنبال میکنند: دفاع از سرزمین خود در برابر کافران و به پیش بردن مقاصد خود. در هر جنگی، طرفی که صاحب روحیه باشد، پیروز میشود: امروز امریکا بیروحیه اما طالبان با روحیه هستند.
نکته دوم شرایط محیطی و روحیه افغانها به ویژه ساکنان ولایات جنوبی در برخورد با خارجیها میباشد: مبارزات چریکی علیه نیروهای بریتانیایی در قرن نوزده میلادی و در ادامه جهاد علیه نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق خود گواه روحیه بیگانه ستیزی افغانهاست، طولانی شدن جنگ امریکا در افغانستان هم سبب شده افغانها به امریکاییها بدبین شوند. این نکته سادهای نیست، به ویژه اینکه، افراد ملکی در حملات هوایی نیروهای امریکایی کشته و زخمی شدهاند و میشوند.
افغانستان مانند عراق مسطح نیست؛ محیط کوهستانی افغانستان به مخالفین مسلح و جنگجویان طالبان امکان حمله و سپس پنهان شدن در دل کوه ها را فراهم کردهاست.
https://therealnews.com/stories/the-taliban-in-moscow-a-turning-point-for-the-afghan-war