روند
طالبان فکر میکند حالا هم زمان احمدشاه ابدالی است و میتواند با توسل به زور و از طریق جنگ به سرکوب اقوام دیگر پرداخته و حکومت انحصاری و تک قومی را در افغانستان بر مردم تحمیل کند به همین دلیل طالبان در مذاکرات صلح هم به چیزی کمتر از آن راضی نمیشود و انعطاف نشان نمیدهد و این مسأله سد راه صلح و مانع پیشرفت مذاکرات شده است.
صلح افغانستان موانع زیادی دارد که عبور از هرکدام از آنها زمان می برد اما مهم ترین موانع و چالشها فراروی روند صلح افغانستان که آن را به بن بست کشانده و جلو پیشرفت مذاکرات صلح را گرفته است در دو عامل خلاصه میشوند.
در این یادداشت به بررسی این دو مانع جدی و اصلی صلح می پردازیم.
مانع اول: تمامیت خواهی و انحصار طلبی طالبان
متأسفانه گروه طالبان بدون در نظر گرفتن واقعیتهای موجود و جامعه متکثر و چند قومی افغانستان از یک سو و نادیده گرفتن مقتضیات زمان از سوی دیگر به دنبال حکومت انحصاری تک قومی در افغانستان است و طالبان قبل از اینکه یک گروه ایدئولوژیک باشد یک گروه قومی است و به دنبال سیطرۀ یک قوم بر افغانستان است و این مسأله هدف اصلی و اولویت اول طالبان است. طالبان فکر میکند حالا هم زمان احمدشاه ابدالی است و میتواند با توسل به زور و از طریق جنگ به سرکوب اقوام دیگر پرداخته و حکومت انحصاری و تک قومی را در افغانستان بر مردم تحمیل کند به همین دلیل طالبان در مذاکرات صلح هم به چیزی کمتر از آن راضی نمیشود و انعطاف نشان نمیدهد و این مسأله سد راه صلح و مانع پیشرفت مذاکرات شده است.
از نظر ایدئولوژی هم گروه طالبان بدون درک مقتضیات زمان فکر میکند که ما در 14 قرن قبل زندگی میکنیم درحالیکه دنیا تغییر کرده و اقتضائات عصر ما که عصر دموکراسی، تکنولوژی، کامپیوتر و اینترنت و انفجار اطلاعات است و با 14 قرن قبل تفاوت اساسی دارد و نمیشود با قرائت کهنه و ارتجاعی طالبان
از نظر ایدئولوژی هم گروه طالبان بدون درک مقتضیات زمان فکر میکند که ما در 14 قرن قبل زندگی میکنیم درحالیکه دنیا تغییر کرده و اقتضائات عصر ما که عصر دموکراسی، تکنولوژی، کامپیوتر و اینترنت و انفجار اطلاعات است و با 14 قرن قبل تفاوت اساسی دارد و نمیشود با قرائت کهنه و ارتجاعی طالبان از دین و شریعت در قرن 21 و عصر آگاهی حکومت کرد.
از دین و شریعت در قرن 21 و عصر آگاهی حکومت کرد.
اصرار طالبان بر این دو خواسته غیر منطقی و غیر عملی خویش یکی از دلایل اساسی بن بست در مذاکرات صلح و مانع صلح محسوب می شود.
مانع دوم: زیاده خواهی پاکستان
پاکستان از بدو تأسیس راه خصومت با افغانستان را در پیش گرفته و همواره با دولتهای افغانستان مشکل داشته است و اقدامات خصمانهای را علیه افغانستان انجام داده است. پاکستان نمیخواهد ثبات و امنیت پایدار در افغانستان برقرار باشد زیرا در صورت ثبات و امنیت افغانستان در منطقه قدرتمند میشود و پاکستان یک افغانستان با ثبات و قدرت مند را دوست ندارد از این رو همیشه در راه صلح افغانستان کار شکنی میکند بنابراین یکی از موانع اصلی صلح، زیاده خواهی اسلام آباد از کابل و افغانستان است. مقامات پاکستان بویژه سازمان استخبارات ارتش این کشور I,S,I به افغانستان به عنوان یک مستعمره و عمق استراتیژیک خود نگاه میکنند.
پاکستان میخواهد یک دولت ضعیف و مطیع اسلام آباد در کابل به قدرت برسد تا در آینده ادعای علیه پاکستان نداشته و تمامیت ارضی این کشور را تهدید نکند و از نظر سیاست خارجی هم تابع پاکستان باشد و با هند رابطه سیاسی و اقتصادی مستقل و عالی نداشته باشد.
به همین دلیل اسلام آباد همواره در هرگونه روند صلح افغانستان که خواسته های نامشروع پاکستان برآورده نشود کارشکنی کرده و اختلال ایجاد میکند.
بنابراین دولت افغانستان باید با دیپلماسی قوی از یک سو با مقامات پاکستانی مذاکره کرده و با رفع نگرانی
یکی از موانع اصلی صلح، زیاده خواهی اسلام آباد از کابل و افغانستان است. مقامات پاکستان بویژه سازمان استخبارات ارتش این کشور I,S,I به افغانستان به عنوان یک مستعمره و عمق استراتیژیک خود نگاه میکنند.
اسلام آباد به آنها بفهماند که امنیت و ثبات در افغانستان به نفع پاکستان و نا امنی در افغانستان به ضرر اسلام آباد است و پاکستان باید یک افغانستان مستقل و باثبات را در همسایگی خود بپذیرد.
و از سوی دیگر به جامعه جهانی بفماند که پاکستان اصلی ترین حامی تروریسم و مانع صلح در افغانستان است و جامعه جهانی با فشارهای سیاسی و اقتصادی بر پاکستان اسلام آباد را به حمایت از روند صلح افغانستان وادار نماید.