سوء مدیریت در دولت بخصوص ارگانهای دفاعی و امنیتی موجب گردیده که طالبان هر روز سیطره خود را بر مناطق تحت سیطره دولت گسترش داده و مناطق جدیدی را به تصرف خود درآورده و ولسوالیهای بیشتری را در ولایات مختلف سقوط داده و به کنترل خود درآورند.
پس از یک سال رفت و آمد خلیل زاد به کابل و تلاشها برای صلح در افغانستان با گذشت هر روز امیدها برای صلح کمرنگتر گردیده و شیپور جنگ بلندتر نواخته شده و صدای پای طالبان به مراکز ولایات نزدیک تر شده و غرش توپ و تفنگ بیشتر، بلندتر و وحشتناکتر شنیده میشود.
با شروع گفتگوهای صلح دوحه در سال گذشته امید میرفت که بحران افغانستان پس از 4 دهه جنگ و خونریزی پایان یافته و صلح دایمی در افغانستان استقرار یابد و امنیت دراین سرزمین حکمفرما شود تا دیگر صدای شیون مادران رنج دیده را در ماتم عزیزان شان نشنویم و خون هیچ انسانی در میدان جنگ و حملات تروریستی ریخته نشود.
اما متأسفانه به دلیل زیاده طلبی برخی کشورهای همسایه و سرسختی طالبان و پافشاری بر خواستههای انحصار طلبانه خود و تقدم منافع پاکستان بر منافع ملی افغانستان پروسه صلح به بن بست کشیده شد و دور اول مذاکرات بدون دست یافتن بدون هیچ دستاوردی به پایان رسید.
پس از انتخابات ریاست جمهوری امریکا و تغییر دولت در این کشور و روی کار آمدن جو بایدن و اعلام خروج امریکا از افغانستان طالبان احساس پیروزی کرده و با هدایت مقامات آی اس آی مذاکرات را رها کرده و به تشدید جنگ و گسترش خشونتها در افغانستان دست زدند و با حمله بر اهداف نظامی و غیر نظامی سعی در فشار آوردن به حکومت افغانستان و افکار عمومی کردند تا به اهداف مورد نظر خویش برسند.
حمایت همه جانبۀ پاکستان از طالبان از یک سو و اختلاف، چند دستگی و ضعف مدیریت در حکومت افغانستان از سوی دیگر باعث گردیده که طالبان احساس کند میتواند از طریق نظامی دولت افغانستان را شکست داده و خود به قدرت برسند.
سوء مدیریت در دولت بخصوص ارگانهای دفاعی و امنیتی موجب گردیده که طالبان هر روز سیطره خود را بر مناطق تحت سیطره دولت گسترش داده و مناطق جدیدی را به تصرف خود درآورده و ولسوالیهای بیشتری را در ولایات مختلف سقوط داده و به کنترل خود درآورند.
مقامات بیکفایت امنیتی بخصوص وزارت دفاع هم در رسانهها حاضر شده و با کمال وقاحت شکستها و سقوط پی هم ولسوالیها را عقب نشینی تاکتیکی بخوانند!
متأسفانه تجربه یکسال گذشته نشان میدهد که پاکستان و طالبان پروسه صلح را به بازی گرفته و از آن برای اغفال دولت افغانستان و تمرکز دولت روی پروسه صلح استفاده میکند تا از این طریق برای خود زمان خریده و مناطق بیشتری را تصرف نماید. گروه طالبان عملا ثابت ساخته است که هیچ علاقه و باوری به صلح ندارد و تمام سعی آنها برای جنگ و گرفتن قدرت از طریق نظامی است.
متأسفانه حکومت افغانستان با تمرکز روی صلح از جبهات جنگ کاملا غافل است و این غفلت از یک سو و سوء مدیرت از سوی دیگر موجب شده که ما هر روز شاهد پیشروی طالبان و سقوط ولسوالیها در ولایات مختلف باشیم.
با تأسف باید اعتراف نمود که ابتکار جنگ و صلح از اختیار دولت افغانستان خارج گردیده و حکومت افغانستان را در حالت انفعال قرار داده است. این مسأله باعث گردیده که حکومت هم درمیدان جنگ بازنده بوده و هم میدان گفتگو و صلح ره به جایی نبرد و این دیگران است که با به دست گرفتن ابتکار عمل بازی را به دلخواه خود اداره کند و حکومت افغانستان را به سمت شکست سوق دهد.
چند عامل باعث شده که حکومت افغانستان در وضعیت کنونی قرار بگیرد از این رو حکومت افغانستان برای تغییر وضعیت موجود باید چند اقدام اساسی را انجام بدهد و گرنه در غیر این صورت بقاء آن در معرض خطر جدی قرار دارد. این عوامل عبارت اند از:
1. اختلافات درونی
اختلافات درونی یکی از مهم ترین نقطه ضعف و پاشنه آشیل دولت افغانستان است. اگر حکومت نتواند اختلافات درونی را حل نموده و یک اجماع ملی به وجود آورد و همچنان به اختلافات سمتی، قومی و زبانی ادامه دهد و منافع ملی را فدای منافع قومیکند نمیتواند نه در میدان جنگ و نه در زمین صلح موفقیتی به دست آورد.
2. فساد و سوء مدیریت
یکی دیگر از نقاط ضعف کشنده دولت، فساد و سوء مدیریت در ردههای بالای حکومت است. متأسفانه عده ای افراد کم تجربه، تنگ نظر و نفاق افکن متعصب در اداره امور، ارگانهای محل و شورای امنیت با فروختن پستهای مهم دولتی و امنیتی در نهادهای امنیتی ولایات و گماشتن افراد نالایق در پستهای حساس ضربات مهلکی را به پیگر نیمه جان حکومت افغانستان وارد کرده و میکند. این افراد حکومت افغانستان را به گروگان گرفته و با تأثیر گذاری روی تصمیمات آقای غنی وی را وادار به گرفتن تصمیمات غلط و حاشیه ساز میکند تا بخشی از انرژی دولت مصروف این حواشی بشود و از امور مهم غفلت صورت بگیرد. اگر آقای غنی به فکر بقای نظام جمهوری است اول باید تغییر را از اطرافیان و حلقات نزدیک خود آغاز نماید و افراد لایق و با نگرش ملی را جایگزین آنها نماید تا بقای حکومت تضمین شود.
3. تقدم علایق قومی بر منافع ملی
تقدم علایق قومی در رهبری دولت افغانستان بر منافع ملی و عدم اراده سیاسی برای سرکوب طالبان و نبود عزم جدی برای مقابله با این گروه موجب گردیده که طالبان جری تر شده و با خیال راحت و بدون مانع هر روز به پیشروی و گسترش قلمرو خود ادامه دهند.
4. سوء مدیریت در نهادهای امنیتی
فساد در حکومت باعث سوء مدیریت در میدان جنگ شده است. بارها و بارها ما شاهد محاصره پایگاها و مراکز ولسوالیها در ولایات مختلف بوده ایم که چندین هفته در محاصره مانده و از حکومت مرکزی تقاضای کمک کرده اند اما متأسفانه از سوی حکومت هیچ کمکی به آنها صورت نگرفته است و در نتیجه در اثر بیتوجهی حکومت مرکزی و نرسیدن کمک به دست طالبان سقوط کرده است و دهها نیروی امنیتی به شهادت رسیده و یا به دست دشمن اسیر گردیده اند. اگر دولت به موقع نیروهای امنیتی را حمایت نماید طالبان هرگز توانایی سقوط ولسوالیها را ندارند.
5. تمرکز بر صلح و غفلت از جنگ
یکی از عوامل پیشروی طالبان و عقب نشینی شرم آور حکومت تمرکز دولت بر صلح و غفلت از میدان جنگ است در حالی که طالبان تمام تمرکز خود را بر جنگ و گسترش خشونتها قرار داده است.
6. ستون پنجم و عوامل نفوذی
درمندانه باید اعتراف نمود که عده ای در درون حکومت وجود دارند که یا به دلایل مادی و با به دلیل تعلقات قومی به نفع دشمن کار میکنند و به آنها اطلاعات داده و با عقب نشینی به اصطلاح تاکتیکی تمام امکانات و سلاحهای موجود در پایگاهها و مراکز نظامی و ولسوالیها را در اختیار طالبان قرار میدهند.
حکومت افغانستان و شخص آقای غنی برای بقای جمهوریت در قدم اول این نقایص و نقاط ضعف را برطرف نموده و در قدم دوم ابتکار عمل در میدان جنگ را در دست بگیرد تا مجبور به عقب نشینی تاکتیکی از کابل نشود!
گرفتن ابتکار عمل در میدان جنگ و سرکوب دشمن در جبهات نبرد موجب برتری و گرفتن ابتکار عمل در زمین صلح خواهد شد وگرنه در غیر این صورت و با تداوم روند کنونی عقب نشینی تاکتیکی از کابل دور از احتمال نیست.
سخن آخر اینکه پیشروی قدم به قدم طالبان و سقوط پی هم ولسوالیها به دلیل قوی بودن طالبان نیست بلکه به دلیل ضعف و سوء مدیریت دولت افغانستان است و گرنه جنگجویان طالبان توان مقابله با سربازان رشید و دلیر افغانستان را ندارند و همیشه شکست خورده اند.