اگر طالبان هم نتواند از طریق نظامی دولت غنی را سرنگون سازد اقدامات قومگرایانه و اختلاف برانگیز آقای غنی زمینه سقوط نظام جمهوری را فراهم خواهد کرد.
هرچند که در سقوط دولت داکتر نجیب الله احمدزی عوامل زیادی دخالت داشت اما آنچه که روند سقوط دولت داکتر نجیب الله را تسریع کرد اشتباهات بزرگ و اقدامات قومگرایانه داکتر نجیب و در پیش گرفتن سیاست حذفی در مورد اقوم غیر پشتون از قدرت بود.
مشکل اساسی و ریشه همه بحرانها در افغانستان مسائل و تعصبات قومی است و متأسفانه این مسأله گریبانگیر گروههای ایدئولوژیک هم گردیده است و حتی احزابی که با ایدئولوژی مذهبی و یا سوسیالیسم تشکیل شده در دام فاشیسم قومی اسیر شده اند حزب کمونیستی خلق و گروهای مجاهدین نمونههای بارز آن اند.
وقتی که حزب دموکراتیک خلق با کودتای خونین در 7 ثور/اردیبهشت 1357 به قدرت رسید هنوز پایههای قدرت خویش را مستحکم نکرده بود که دست به تصفیه قومی در درون حکومت زده و اعضای جناح پرچم را که غالبا فارسی زبان و یا پشتونهای معتدل بودند از ساختار حکومت حذف اعدام، زندانی و یا تبعید نمودند.
این مسأله با به قدرت رسیدن داکتر نجیب الله احمدزی نیز تکرار گردید. با اینکه داکتر نجیب عضو جناح پرچم بود اما پس از رسیدن به قدرت رهبر حزب یعنی ببرک کارمل را تبعید و همه هواداران ببرک کارمل را از ساختار دولت اخراج کردند و سلطانعلی کشتمند نخست وزیر هزاره تبار را نیز برکنار و ترور نمود نمود.
سیاست قومگرایانه و حذفی داکتر نجیب الله اختلافات را در درون حکومت کمونیستها به اوج رساند و موجب تضعیف و در نتیجه سقوط حکومت وی شد. اوج اقدامات فاشیستی و قومگرایانه داکتر نجیب الله زمستان 1370 شمسی بود.
داکتر نجیب الله که در حلقۀ افراد متعصب و فاشیست گیر افتاده بود به یکبارگی به مشورت قوم پرستانی مانند سلیمان لایق، بر خلاف سیاست حزب، بقوم پرستی رو آورد، در حالی که خطر سقوط حکومت خود را به خوبی احساس میکرد و صدای پای مجاهدین را در نزدیکی کابل میشنید شروع به جابجایی همزبانان وهمتبارانش در مناسب دولتی و نظامی کرد که این سبب دلگیری و دوری پرچمیان حزب و نظامیان فارسی زبان شد.
داکتر نجیب در یک اقدام نسنجیده اقدام به یک سری عزل و نصبهای در شمال کشور زد که موجب رنجش رشید برخی فرماندهان ارتش گردید.
جنرال مؤمن فرمانده لوای 70 حیرتان درباره قیام حیرتان در مصاحبه با حامد علمی خبرنگارBBC گفته بود: دوعامل عمده باعث شد که قیام علیه حکومت داکتر نجیب الله صورت گیرد.
اول موجودیت یک نظام ضد مردمی.
و دوم تک روی انحصار طلبی و خاصیت های فاشیستی شخص داکتر نجیب الله.
به همه مردم افغانستان واضع و آشکار بود که در افغانستان یک نظام ضد مردمی حکم روایی می کرد و این نظام منفور باعث میشد که روزمره قتل و کشتار در کشور جریان داشته باشد و هرروز یک دهکده ویران و یک خانواده به ماتم بنشیند. از وضع افغانستان همه مردم کشور به خصوص ما افسران زیادتر رنج میبردیم، زیرا ما به چشم سر بدبختی و تباهی ملت و وطن خویش را مشاهده مینمودیم. صاحب منصبان اردو خصوصآ بعد از خروج شورویها از افغانستان هیچ گونه دلیل برای خونریزیها در افغانستان نمیدیدند این طبقه مردم از وضع ناراضی و از اعمال روزمره شان پشیمان بودند و یک نوع نارضایتی عمیق در بین افسران اردو بوجود آمده بود ما فکر میکردیم و با خود میاندیشیدیم و می پرسیدیم که این بدبختی ملت تا کی ادامه پیدا میکند ؟ تا کی خانواده ها در رنج و درد زندگی کنند و ملیونها افغان آواره و بیچاره در کشورها و ملک های بیگانه بسر برند؟ و تا کی حکومت یک حزب یا یک شخص بر تمام ملت تحمیل شود؟
این خونریزی تا کی ادامه پیدا کند؟ این اندیشه ای بود که نزد همه کس خصوصا افسران اردو بوجود آمده بود و همه خواستار پایان معضله کشور بودند از طرف دیگر شخص داکتر نجیب سیاست محیلانه در خارج و داخل حکومتش داشت او در خارج از حزب و حکومت میخواست با همه طرفها کنار بیاید در صورتیکه بقای خودش و نظامش و مقامش تضمین شود و پا فشاری او برای بقای حکومتش تمام راه ها حل و فصل بر مشکلات کشور را بسته بود.
اما در داخل حکومت در صدد بود تا با فریبهای گوناگون صفوف اردو وحکومت را از عناصری که دلخواه او نبودند پاکسازی کند. سلسله این پاکسازیها از همان روزهای اول به قدرت رسیدن داکتر نجیب شروع شده بود داکتر نجیب به شیوه های مختلف میخواست مخالفین شخصی خویش را در داخل حکومت از میان بردارد او از ترور تبعید دسیسه سازی زندانی ساختن، برکنار کردن ها کار میگرفت به طور مثال میتوان از ترور جنرال جلال رزمنده در هرات نام برد که در اثر توطئه شخص داکتر نجیب صورت گرفت ترور جنرال علی اکبر در قندهار و ترور شخصی بنام رزم در مزارشریف را نیز می توان مثال داد. یکبار در داخل شهر کابل به تصفیه کاری عمومی دست زد و طی آن سی نفر از کادر های حزب و اردو به شمول جنرال بابه جان را از کار برکنار ساخت بعد از پاکسازی کابل وی به شمال روی آورد و به برکنار نمودن جنرال جمعه نظمی والی ولایت بلخ و جنرال خان آغا و اقای انصاری پرداخت و به عوض انها اشخاص بد نام و ملیت پرست چون جنرال جمعه اسک تاج محمد و رسول مشهور به بیخدا را مقرر کرد.
این سه شخص از جمله قاتلین و جنایتکاران مشهور بودند تاج محمد در زمان حکومت خلقی ها در ولایات هلمند و قندوز جنایات فراوان را مرتکب شده بود او در پست ریاست امنیت مقرر شد. رسول یکی از قاتلین دوره حفیظ الله امین بود که در ریاست کام و زندان پلچرخی صدها نفر را اعدام نموده بود به حیث قوماندان فرقه بلخ تعیین گردید، به همین ترتیب او به تصفیه کاری عمومی در ولایات دیگر مانند قندهار و ننگرهار پرداخت و اشخاص بد نام و جنایتکار را مقرر نمود به تاریخ 25جدی 1370 نجیب می خواست من،(جنرال مؤمن) جنرال هلال الدین و جنرال عبدالوهاب را از کار برکنار کند، ولی قبل از رسیدن فرمان آنها را از برنامه داکتر نجیب با خبر ساختم و از آنها خواستم که برای نجات کشور شان آماده پیکار و فداکاری شوند.
بقول فريد مزدك از اعضاى رهبرى حزب وطن، نجيب مى خواست يك جنرال پشتون را روى سينه اقوام غير پشتون بنشاند و توسط جمعه اسك، شمال را كه آبستن بحران بود، مهار كند. اما علاوه بر آنكه مهار نشد. وخامت روزافزون وضعيت، منجر به سقوط رژيم و برچيده شدن حاكميت چهارده ساله چپ در افغانستان گرديد.
متأسفانه داکترف اشرفغنی بدون عبرت گرفتن از تاریخ پا جای دکتر نجیب گذاشته و دقیقا همان مسیر را در پیش گرفته و همان اشتباهات را تکرار میکند. آقای اشرف غنی تمرکزش به جای حکومت داری بیشتر به حذف اقوام فارسی زبان از ساختار تصمیم گیری و نهادهای قدرت قرار دارد و با مشورت یک تعداد فاشیست قوم پرست ضدیت با زبان فارسی و فارسی زبانان را در پیش گرفته است. آقای غنی تمام تلاشش در دوران ریاست جمهوری کاستن از قدرت فارسی زبانها و کاهش حضور آنها در نهادهای دولتی به کار برده است. در اردوی ملی نیز پستهای مهم فرماندهی و نظامی در اختیار جنرالان پشتو زبان قرار داده میشود و والیها را در مناطق حساس از قوم پشتون انتخاب میکند چنانکه در ولایت فاریاب شاهد آنیم.
داکتر اشرف غنی احمدزی مانند سلفش داکتر نجیب احمدزی با اینکه خطر سقوط را حساس میکند و صدای پای طالبان را میشنود اما بازهم دست از دسیسه و توطئه علیه اقوام دیگر بر نمیدارد. اگر طالبان هم نتواند از طریق نظامی دولت غنی را سرنگون سازد اقدامات قومگرایانه و اختلاف برانگیز آقای غنی زمینه سقوط نظام جمهوری را فراهم خواهد کرد.