پیام آفتاب: حتی پس از مرگ منصور، طالبان علاقمندی اندکی به مذاکرات صلح با کابل نشان دادهاند. در حقیقت، در نتیجهٔ شکنندگی حکومت وحدت ملی و خروج نیروهای آمریکا و خارجی، طالبان محتاطانه نسبت به چشمانداز طولانیمدت نظامیشان خوشبین هستند.
پیام آفتاب: حتی پس از مرگ منصور، طالبان علاقمندی اندکی به مذاکرات صلح با کابل نشان دادهاند. در حقیقت، در نتیجهٔ شکنندگی حکومت وحدت ملی و خروج نیروهای آمریکا و خارجی، طالبان محتاطانه نسبت به چشمانداز طولانیمدت نظامیشان خوشبین هستند.
حتی پس از مرگ منصور، طالبان علاقمندی اندکی به مذاکرات صلح با کابل نشان دادهاند. در حقیقت، در نتیجهٔ شکنندگی حکومت وحدت ملی و خروج نیروهای آمریکا و خارجی، طالبان محتاطانه نسبت به چشمانداز طولانیمدت نظامیشان خوشبین هستند. علاوه برآن، در مورد اینکه آیا در گفتوگوهای صلح شرکت کنند یا خیر، اختلافات جدییی در این جنبش وجود دارد: درحالی که تعدادی از اعضای گروه طالبان از جنگ خستهاند، دیگران نسبت به مذاکره با حکومتی که آنها معتقدند فاسد، غیرموثر و از لحاظ دینی نامشروع است، اعتراض دارند. تازمانی که شورای داخلی طالبان و آخندزاده باور نکنند که جنگ به بنبست رسیده است و پیروزی در آن غیرممکن است، بعید است که آنها توافق را بپذیرند.
بهطور کلی، گفتوگو در مورد توافقات صلح سخت است و حفظ آن سختتر. نظر به دادههایی که برای کتابم جمعآوری کردهام، در ۳۵ درصد از ۱۴۳ مورد شورشی که بین جنگ جهانی دوم و سال ۲۰۱۵ پایان یافتند، گروههای شورشی با سرنگونی یک حکومت به پیروزی رسیدند یا استقلال بهدست آوردند. در ۳۶ درصد دیگر حکومتها شورشیان را در میدان نبرد شکست دادند. صرف ۲۹ درصد این شورشها با دست کشیدن [از شورش] یا یک توافق پایان یافتند. بهعبارت دیگر، تقریباً سه چهارم شورشهای دهههای اخیر با پیروزی نیروهای حکومتی یا مخالفان آنها در میدان نبرد خاتمه یافتهاند. پایان یافتن جنگ در افغانستان با یک توافق صلح یک پایان ایدهآل خواهد بود، اما از دید تاریخی، پایان اینچنینی به هیچوجه یک امر مسلم نیست.
البته طالبان یک غول دهپا نیست. برخلاف آنچه که دولت اسلامی (داعش) در سال ۲۰۱۴ در عراق بود، طالبان، تاحدودی به لطف حضور تقریباً ده هزار نیروی آمریکایی و قوای هوایی در این کشور، احتمالاً قادر به انجام یک حملهٔ رعدآسای موفقانه در یک قلمرو گستردهای از خاک افغانستان نیستند. علاوه برآن، باوجود ضعفهای متعدد نظامی در افغانستان، برخی از نیروهای این کشور تاکنون علیه شورشیان عملکرد مؤثری داشتهاند. واحدهای باکیفیت در کابل، از قبیل کماندوهای ارتش ملی افغانستان، میتوانند در میان دیگر ماموریتها، بهطور شایستهای حملات هوایی و ماموریتهای شناسایی انجام بدهند.
در چند ماه آینده، اولویت اصلی واشنگتن در افغانستان باید کار با رجال سیاسی این کشور در راستای دستیابی به توافق نظر در مورد مسایلی که در میان آنها اختلاف ایجاد میکنند، بهویژه اصلاحات انتخاباتی، باشد. ایالات متحده باید به کابل و مقامهای سازمان ملل متحد که تلاش میکنند کارت جدید رایدهندگان را صادر کنند، کارکنان انتخابات را آموزش بدهند و برای انتخابات آینده برنامهریزی کنند، کمک کند. برگزاری انتخابات بدون اصلاحات انتخاباتی معنایی ندارد. برگزاری انتخابات جنجالی یا لویه جرگهای که مدیریت آن ضعیف باشد بیشتر بیثباتکننده خواهد بود تا اینکه مفید و مؤثر باشد و با فلج کردن حکومت افغانستان، میتواند طالبان را قویتر سازد.
ایالات متحده نیز باید نیروهایی را که در افغانستان مستقر کرده است حداقل تا اوایل سال ۲۰۱۷ [در افغانستان] نگهدارد و تصمیمها در مورد تعداد، حالت و استراتژی نیروهای آمریکایی را به حکومت بعدی واگذار کند. این امر مستلزم آن است که رئیسجمهور اوباما تصمیمش مبنی بر کاهش حضور نیروهای آمریکایی در این کشور از تقریباً ۱۰ هزار سرباز به ۵۵۰۰ سرباز را تغییر بدهد.
اما بازگشت به آن وعده ارزشش را خواهد داشت: کاهش تعداد سربازان آمریکایی بهشدت تواناییهای واشنگتن در آموزش و کار با نیروهای افغانستان را محدود خواهد کرد و احتمال پیشرفت طالبان را افزایش خواهد داد. رهبران افغان در واقع میخواهند نیروهای آمریکایی [در افغانستان] بمانند. حتی باوجودی که ایالات متحده تعداد [کنونی] سربازانش را حفظ کند، این کشور باید به کابل معلومات استخباراتی فراهم کرده و از آن پشتیبانی هوایی کند. به دلایل مشابهی، ایالات متحده باید دیگر کشورهای شرکتکننده در مأموریت حمایت قاطع ناتو را تشویق کند تا سربازانشان را در تعدادی که تعهد کردهاند حفظ کنند.
گزینهٔ جانشین دلپذیری برای حضور امنیتی به رهبری آمریکا و ناتو وجود ندارد. نقش کلانتر هند اختلاف با پاکستان را افزایش خواهد داد؛ نقش فزایندهٔ پاکستانیها رهبران هند را نگران خواهد ساخت و تعداد بیشتر افغانهایی که به اسلامآباد اعتماد ندارند؛ حضور قوی روسیه زخمهای کهنهٔ تهاجم مسکو در دههٔ ۱۹۸۰ را تازه خواهد کرد؛ و نقش قوی ایرانیها با تقویت نفوذ شیعیان در کشوری که اکثریت جمعیت آن سنیمذهب هستند، افغانستان را بیشتر بیثبات خواهد کرد. در واقع، خروج آمریکا و شورشی که احتمالاً بهدنبال آن نفس تازه خواهد یافت تمام این کشورها را تشویق خواهد کرد تا برای موقفی در کابل مسابقه بدهند که به بیثباتی در منطقه دامن خواهد زد.
یک حضور دوامدار نظامی همچنین به ایالات متحده در مبارزه علیه القاعده و داعش کمک خواهد کرد، دو گروهی که در افغانستان برایشان جای پا درست کردهاند. هرچند حملات هوایی مداوم ایالات متحده رهبری جهانی القاعده را در امتداد مرز افغانستان-پاکستان تضعیف کرده است، القاعده در شبهقارهٔ هند، شاخهٔ محلی این سازمان، احتمالاً جنگجویان افغانی و پاکستانی بیشتری استخدام کرده است و بهدنبال خروج ایالات متحده [از افغانستان]، پناهگاهی در بخشهای شرقی و جنوبی این کشور یافته است و هنوز در ولایتهای غزنی، هلمند، قندهار، کنر، لوگر فعالیت دارد. دیگر گروههای تروریستی در افغانستان – ولایت خراسان داعش، تحریک طالبان پاکستان و لشکر طیبه- نیز مانند القاعده از هرجومرجی که یک شورش و جنگ داخلی رو به رشد به رهبری طالبان ایجاد میکند، نفع خواهند برد.
- سیت جونز، فارین افیرز / ترجمه: حمید مهدوی، روزنامه اطلاعات روز، ۳۰ جوزا ۱۳۹۵