درحالی که طالبان همچنان به عملیات ترور و انتحار و کشتار غیرنظامیان ادامه میدهد، پیوندهای عمیق خود را با القاعده و دیگر گروههای تروریستی و افراطی حفظ کرده و در مناطق تحت کنترل خود، سختترین خشونتها را برضد زنان به کار میبرد، چرا ایالات متحده همهی اینها را نادیده گرفته، برای ایجاد نمایندگی دولت در تبعید طالبان و مذاکره با این گروه دست از پا نمیشناسد؟
محمد نعیم سخنگوی طالبان در قطر در نشست خبری به تشریح اهداف طالبان از ایجاد دفتر قطر پرداخت و این اهداف را در چند محور مهم بیان کرد:
1- مذاکره و افهام و تفهیم برای بهتر ساختن روابط با کشورهای دنیا؛
2- یافتن راه حل سیاسی و صلح آمیز که به خاتمه اشغال افغانستان، برقراری نظام اسلامی مستقل و برقراری امنیت واقعی منتج شود؛
3- دیدو بازدید با افغانها با درنظرداشت مقتضای زمان؛
4- برقراری تماس با سازمان ملل، جامعه جهانی و سازمانهای جهانی و منطقهای؛
5- شریک ساختن دیدگاه در مورد اوضاع سیاسی کشور با رسانهها؛
از طرفی دیگر وزارت خارجه ایالات متحده امریکا اعلام کرده است که به زودی مذاکره مستقیم با طالبان را در قطر آغاز میکند. سخنگوی طالبان نیز مذاکره با امریکا را تأیید کرده و گفته است که ما برای پایان دادن به اشغال افغانستان حاضریم با امریکا مذاکره کنیم.
ایالات متحده پیش از این مذاکره با طالبان را به پذیرش چند موضوع از سوی طالبان مشروط کرده بود؛ پذیرفتن قانون اساسی افغانستان، دست کشیدن از خشونت، قطع رابطه با سازمان القاعده و احترام به حقوق زنان و اقلیتها. دولت افغانستان بر پذیرش این شرطها از سوی طالبان تأکید میکرد؛ اما اکنون ایالات متحده بدون اینکه به این شرایط اشاره کند، اعلام کرده است که با طالبان مذاکره میکند.
همچنین حامد کرزی روز سه شنبه پس از مراسم انتقال مسوولیتهای امنیتی، در نشست مشترک خبری با راسموسن دبیرکل ناتو گفت: هیچ پیش شرطی برای گفتوگو با طالبان وجود ندارد. رئیس جمهور گفت: به جای پیششرطها، دولت افغانستان اصولی را برای گفتوگو با طالبان در نظر گرفته است و انتظار دارد که طالبان از آن پیروی کند؛ انتقال گفتوگوها از دوحه به کابل، پایان خشونتها و عدم مداخله کشورهای خارجی در روند صلح افغانستان اصولی بود که کرزی از آنها نام برد.
گشایش دفتر قطر برای طالبان و گفتوگوهای ایالات متحده با این گروه در حالی صورت میگیرد که در هفتههای اخیر طالبان، عملیات انتحاری و تروریستی خود را تشدید کردهاست. در جریان دو هفته اخیر، این گروه چهار عملیات سنگین انتحاری را سازماندهی کرده؛ حمله انتحاری به میدان هوایی کابل، حمله به دادگاه عالی در کابل، حمله انتحاری در زابل و عملیات انتحاری روز سه شنبه در کابل که هدف آن ترور حاج محمد محقق بود.
درحالی که طالبان همچنان به عملیات ترور و انتحار و کشتار غیرنظامیان ادامه میدهد، پیوندهای عمیق خود را با القاعده و دیگر گروههای تروریستی و افراطی حفظ کرده و در مناطق تحت کنترل خود، سختترین خشونتها را برضد زنان به کار میبرد، چرا ایالات متحده همهی اینها را نادیده گرفته، برای ایجاد نمایندگی دولت در تبعید طالبان و مذاکره با این گروه دست از پا نمیشناسد؟ مگر این طالبان، همان گروه تروریستی تحت تعقیب نیست که هزاران سرباز ایالات متحده و ناتو از فرسنگها راه دور برای مبارزه با آنها به افغانستان آمدند، حکومت این گروه را سرنگون و جنگجویان آن را تا پشت مرزهای افغانستان راندند؟
حالا طالبان در سراسر افغانستان حضور دارد و از یک گروه فراری تحت تعقیب، به یک گروه سیاسی مهم طرف گفتوگوی جامعه جهانی و ایالات متحده تبدیل شده است. دفتر فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک خود را که درواقع نمایندگی امارت اسلامی طالبان است، با یاری ایالات متحده و دولت افغانستان در قطر گشوده و تلاشهای سیاسی خود را برای تأمین ارتباط با دیگر کشورها آغاز کردهاست. هزاران سرباز ایالات متحده و ناتو که برای جنگ با طالبان و تأمین صلح و امنیت به افغانستان آمده بودند، اکنون با دستان خالی و پذیرش شکست به کشورهای خود باز میگردند.
این تغییرات دور از انتظار، به خاطر ضعف و ناتوانی نظامی و سیاسی ایالات متحده و ناتو نیست. چنانکه به خاطر قدرت و توان سیاسی و نظامی طالبان نیز نمیباشد؛ بلکه این تغییرات به خاطر عدم صداقت و فریبکاری ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی در مبارزه با تروریسم در افغانستان است. آنها برای پیشبرد سیاستهای درازمدت و تأمین منافع خود در منطقه با افغانستان بازی دوگانه کردند. در افغانستان با تروریسم میجنگند اما به پاکستان برای تجهیز و تمویل تروریسم کمک میکنند. برای امضای پیمان استراتژیک با افغانستان و حضور درازمدت در این کشور، طالبان را با طیارههای خود به مناطق امن انتقال میدهند و گاهی به ناامنی و جنگ دامن میزنند تا توجیهی برای حضور خود داشته باشند.
به نظر میرسد سیاست ایالات متحده در منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی و افغانستان و پاکستان، تقویت و تجهیز گروههای افراطی و تروریسم است. این را ما در کشور سوریه و عراق و افغانستان به چشم سر میبینیم. هدف ایالات متحده از این کار، استفاده از این گروهها در برابر رقبای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی خودش است. این کشور، از گروههای تروریسم و افراطی در برابر روسیه، چین، هند و جمهوری اسلامی ایران شمشیر میسازد. مقابلهی این گروهها با اسلام انقلابی و مبارز و ضد سلطه، هدف دیگری است که ایالات متحده آن را دنبال میکند. آیا طالبان برای استراتژی منطقهیی ایالات متحده مناسبترین گروه در افغانستان نیست؟
برای ایالات متحده، فرقی ندارد که در افغانستان چه نوع حکومت باشد؛ پادشاهی، استبدادی، دموکراسی یا هرچیز دیگر؛ این حکومت را طالب بسازد یا کرزی یا ... مردم در رفاه و آسایش باشند یا در جهنم؛ صلح باشد یا جنگ و ... هیچ کدام مهم نیست؛ مهم این است که این حکومت زیر فرمان ایالات متحده باشد و بتواند منافع این کشور را تأمین کند. ایالات متحده برای رسیدن به این هدف خود هرکاری را مباح میداند.