پس از کشته شدن اسامه بن لادن بوسیله نیروهای ویژه امریکایی در پاکستان، مناسبات و اعتماد امریکا و پاکستان خدشهدارتر شده میرود.
با افزایش عملیاتهای انتحاری و تهاجمی طالبان در افغانستان، باز هم تیرگی روابط امریکا و پاکستان افزایش یافته است. برخلاف سالهای گذشته که امریکا، اسلامآباد را یک متحد قوی و فعال در روند مبارزه با تروریزم یاد میکرد؛ از مدتی بدین سوی مقامات واشنگتن انتقادات سختی بر عملکرد و صداقت پاکستانیها در امر مبارزه با تروریزم، به ویژه ایجاد محدودیت برای گروههای افراطی در خاک پاکستان وارد نمودهاند. آخرین اظهارات مقامات امریکایی نسبت به سیاست و عملکرد پاکستانیها در مقابله با تروریزم و نیز ایجاد محدودیت برای گروههای افراطی، بسیار تند و خشمآگین بود. در روزهای اخیر مقامات کاخ سفید به صورت جدی از پاکستان خواستند که ارتباط خود را با شبکه تروریستی حقانی قطع نماید.
سخنگوی رسمی کاخ سفید در این زمینه افزود که: ما میدانیم که شبکهی حقانی از مخفیگاههای امن خود در پاکستان دست به عملیات میزند و دولت پاکستان هم اقدامی بر ضد این مخفیگاهها انجام نداده است. این موضوع دیر زمانی است که برای امریکا باعث نگرانی شده است. این موضوع را ما با پاکستان بارها به صورت صریح و آشکارا و نیز به طور خصوصی گوشزد کردهایم.
البته قبل از این هم دریا سالار مایک مولن شبکه حقانی را بازوی تمام عیار سازمان استخباراتی آياسآي در افغانستان عنوان نمود، وی به صراحت سازمان جاسوسی پاکستان را متهم کرد که در بمبگذاری مقر ناتو در ماه جاری میلادی در افغانستان که به زخمی شدن ۷۷ امریکایی انجامید، دست داشته است. همچنین محاصره ۱۹ ساعته سفارت امریکا در کابل، و حمله ماه جون به هتل اینترکانتیننتال کابل را به سازمان جاسوسی پاکستان نسبت داد که به وسیله گروه حقانی صورت گرفته است. قابل ذکر است که گروه حقانی از جمله گروههای افغان است که از سالهای اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی سابق بوسیله مقامات استخباراتی پاکستان بنیانگذاری و تمویل میگردید. علاوه بر گروه حقانی، حزب اسلامی گلبدین حکمتیار از مهمترین گروههای جهادی بشمار میرود که بیش از دو سوم کمکهای پاکستان به گروههای مجاهدین ضد شوروی دریافت میکرد. در سالهای اخیر گروه حقانی طبق سیاست و برنامه آياسآي، در کنار گروه طالبان و القاعده قرار گرفت و هم اکنون نیز از متحدین اصلی آنها محسوب میگردد. چنانچه چند روز قبل گروه حقانی اعلام داشت که اگر گروه طالبان با حکومت افغانستان گرد میز مذاکره بنشیند از آن حمایت خواهد کرد.
با اینکه امریکا بارها پاکستان را به حمایت از گروه طالبان و در این اواخر به حمایت مستقیم از گروه حقانی متهم کرده است؛ اما پاکستان همواره این اتهامات را رد کرده است. واکنش اخیر پاکستانیها نسبت به انتقادات و هشدارهای مقامات کاخ سفید بسیار خشمگینانه و صریح بود. خانم حنا ربانی، وزیر خارجه پاکستان در آخرین اظهار نظرهای خود گفته است: ما هم این پیام را برای ایالات متحده داریم و آن این است که شما یک متحد را از دست خواهید داد. شما نمیتوانید پاکستان را از دست بدهید، شما نمیتوانید مردم پاکستان را از دست بدهید. اگر چنین کنید...هزینهاش بر دوش شما خواهد بود. از هنگامی که تنش میان امریکا و پاکستان اوج گرفته است، پاکستانیها سعی کردهاند برای کاهش فشار امریکا و بجای اهمیت دادن به هشدارهای امریکا در جهت تغییر مواضع حمایتگرانه خود از گروههای تروریستی طالبان و شبکه حقانی، سعی نموده است که با ایجاد مانورهای سیاسی مناسبات و ارتباطهای خود را با چین و روسیه و... و حتی اروپا گسترش دهد. اسلام آباد کوشش میکند که در این مانور سیاسی به کشورهای مخالف سیاستهای امریکا چنین تفهیم نماید که خطر اصلی در منطقه طالبان و شبکه حقانی نیست؛ بلکه حضور و ریشه گرفتن امریکا در منطقه است که موجب ادامه بحران و تنش میگردد.
اما اینک پرسش اساسی اینست که حکومت افغانستان در این میان چه نقش و سیاستی را در پیش دارد و یا در پیش خواهد گرفت؟ افغانستان بارها اصرار نموده است که ریشه تروریزم در خارج از کشور است. بجای هدف قرار دادن روستاهای کشور، تروریستان را باید در خارج از کشور دنبال نمود. اما اینک که چنین فرصتی به میان آمده است، مقامات کابل چه واکنش و یا موضعی را اتخاذ مینمایند؟ هرچند منطق حکم مینماید که افغانستان باید از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را در جهت تحت فشار گذاشتن پاکستان در کنترل و محدودیت گروههای افراطی بنماید؛ اما تاکنون جز اعلام موضعهای غیررسمی از سوی برخی افراد، حکومت افغانستان هیچگونه موضع رسمی در این ارتباط اتخاذ ننموده است. گمان میرود که حداقل در شرایط کنونی دو عامل سبب گردیده است که حکومت افغانستان نسبت به اعمال فشار امریکا بر اسلام آباد راه سکوت را برگزیده است: عامل اول اینست که احتمالاً مقامات افغانستان همیشه سعی داشتهاند که با انتقاد از حملات نیروهای ناتو در داخل کشور و بر مناطقی که طالبان نفوذ دارند، استفاده سیاسی و ابزاری نمایند و وجهه از دست رفته خود را بدست آورند. عامل دوم احتمالاً این خواهد بود که ارگ ریاست جمهوری اکنون کاملاً در اختیار اعضای حزب اسلامی حکمتیار و هواداران آن میباشد. از رئیس دفتر تا برخی از مشاورین رسمی و نزدیک رئیس جمهور را حلقه حزب اسلامی حکمتیار تشکیل میدهند. طبیعی است که حزب اسلامی حکمتیار به عنوان متحد و دست پرورده آياسآي موافق فشارهای وارده بر اسلام آباد از سوی امریکا نیست. بنابراین حلقه یاد شده سعی دارد که حکومت افغانستان را نیز از اعلام موضع رسمی و قاطع درباره فشار بیشتر بر پاکستان و ارائه شواهد مبنی بر حمایت آياسآي از طالبان و حلقه حقانی باز دارد. اگر این سیاست ادامه یابد باید گفت افغانستان فرصت بسیار مناسبی را برای جلوگیری از ادامه مداخله و دست اندازی پاکستان در کشور از دست خواهد داد.
عبدالشکور اخلاقی