گروه توحیدی قیام مستضعفین، توسط آقای محمدقسیم اخگر تأسیس شد. قسیم اخگر از روشنفکران منطقهٔ وزیرآبادِ شهر کابل و از قوم بیات است که در سالهای ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ از فعالان جریان جمعیت دموکراتیک نوین- یکی از جریانهای روشنفکری چپی- در لیسهٔ امانی بهشمار میرفت. وی در سال ۱۳۴۹ به ظاهر با گسست از اندیشههای قبلیاش و با حمایت آقای سیدمحمدحسین مصباح، از علمای وزیرآباد، به حلقههای مذهبی راه یافت و به تدریج به عنوان یکی از سخنرانان در تکایای وزیرآباد ظهور کرد.
در همین دوران، آقای اخگر با محمداسماعیل مبلغ، صادقی ترکمنی (پروانی)، قاضی ضیا و سایرعناصری که قومگرا و مائوئیست شناخته میشدند و در حلقههای روشنفکری به ظاهر مذهبی و قومی گرد آمده بودند، آشنا شد و با آنها به همکاری و هماندیشی پرداخت. اخگر، همچنین در مجموعهٔ که نام «پاسداران انقلاب اسلامی» را برخود گذاشته بودند عضویت و همکاری داشت و در سال ۱۳۵۸ به سازمان نصر افغانستان پیوست.
به ادعای برخی مائوئیستها، آقای اخگر در حالی که عضو سازمان نصر بود برای سازماندهی جبههٔ مائوئیستها در غرب افغانستان با «شورای جانبازان اسلام» همکاری میکرد، اما خود آقای اخگر این ادعا را رد میکند.
آقای جعفر رسا، به نقل از یک جزوه، آقای اخگر را چنین معرفی میکند: «... در عین تأکید بر ضرورت وحدت و ایجاد حزب، بعد از کودتای هفت ثور به فعالیت جبهوی نیز پرداخت که همکاریاش در شورای «جان بازان اسلام» و دید و بازدیدهایش با «ساما» و طرفداران خط جبهوی نمونههایی از این تمایل محسوب میشوند. به این ترتیب با وجود انتقاد از مشی جمهوری اسلامی و جبهوی، بنا بر موضع سنتریستی، التقاطی و ضد مائوئیستیاش در عمل (فعالیت عملی) به منظور پیشبرد مبارزهٔ ضد سوسیال امپریالیستی و مد نظر گرفتن «جو عمومی» و «خواستههای عمومی» به مشی اسلام بازی تمکین مینماید و این تمکین بعداً باعث آن میشود که «اخگر» یک تشکیل محلی اسلامی بوجود آورد که تا هنوز به فعالیت خود ادامه میدهد.» (۳)
آقای اخگر در گفت وگویی با نویسندهٔ این سطور ادعای ضد مائوئیستی بودن خود توسط آقای جعفر رسا را رد کرد و گفت: «هیچ وقت ضد مائوئیزم نبودم، به «مائو» احترام داشتم اما «هوشیمین» را دوست داشتم. بیشترین برخوردها را با مائوئیستها داشتم، اما ضد مائوئیزم نبودم.»
آقای محمد اکبرعشیق از هرات، نیز آقای اخگر را چنین معرفی کرده است: «محمد قسیم ـ ۱۳۳۰ش ـ، نویسنده و شاعر افغانستانی. دانشهای مقدماتی را در مدارس علمی چنداول و مرادخانی فرا گرفت [این مطلب به اذعان شخص آقای اخگرحقیقت ندارد] تا کلاس دهم در دبیرستان امانی به تحصیل پرداخت. در این سال وی به سبب فعالیتهای سیاسی از دبیرستان اخراج شد. وی همراه با محمداسماعیل مبلغ و مخدوم محمد شفیع آوازهگران اندیشههای علی شریعتی در دبیرستانها و دانشگاه کابل بودند. اخگر در کلاسی که دایر کرده بود، به نقد و بر رسی نهضتهای اسلامی میپرداخت و بیشتر نظرهای وی در حسینیهٔ سرحوض قلعهٔ شهاده منتشر میشد[این مطلب نیز واقعیت ندارد].
با کودتای محمد داوود در ۱۳۵۲ شمسی، به فعالیت سیاسی و چریکی روی آورد. در دورهٔ حاکمیت کمونیستها، به ایران رفت و با سازمان نصر همکاری کرد. پس از چندی به کویتهٔ پاکستان کوچید. وی به زبانهای عربی، آلمانی، پشتو و اردو آشنایی دارد [این ادعا نیز نادرست است، آقای اخگر به اعتراف خودش زبانهای پشتو، اردو، انگلیسی و عربی را نمیداند]. در شاعری از شیوهٔ نیمایی پیروی میکند. بیشتر اشعار وی در روزنامهها و جراید اروپا، آمریکا، ایران و پاکستان چاپ شده است[؟].»(۴)
از قرینهها و ارتباط آقای عشیق در دوران دانش آموزی با اخگر چنین بر میآید که وی - که زمانی از پژوهشگران مرکز پژوهشهای آستان قدس رضوی در مشهد بود- نیز احتمالاً دارای گرایش مائوئیستی بوده و با گروهها و عناصر مهم جریان مائوئیستی آشنایی دارد.
اخگر، در سال۱۳۶۱، بعد از نوشتن مقالاتی در مخالفت با اندیشههای امام خمینی (ره) در نشریهٔ «پیام مستضعفین» ارگان نشراتی سازمان نصر، با رحمتالله افتخاری و سیدجواد علوی به اتهام مائوئیست بودن از این سازمان اخراج شد، در حالی که صادقی پروانی، خلیلی، شفق و حدود نیمی از اعضای شورای مرکزی نصر با اخراج او مخالفت میکردند. اخگر در نشریهٔ پیام مستضعفین در مقالهای تحت عنوان «نگرشی بر شعار نه شرفی و نه غربی» شعار صدور انقلاب و انترناسیونالیسم اسلامی را محکوم نموده بود.
اخگر بعد از آنکه از سازمان نصر اخراج شد به پاکستان رفت و در آنجا به فعالیتهای پنهانی تحت عنوان «گروه توحیدی قیام مستضعفین» در شهر کویته پرداخت و نشریهای را بهنام «فجرآزادی» و نیز جزواتی را در مسائل اعتقادی مانند «ناسخ و منسوخ» ، منتشر ساخت. اخگر خود را مائوئیست و کمونیست نمیداند، اما با حلقههای مائوئیستی حشر و نشر داشته و در نوشتههایش برداشتهای التقاطی از تفکر اسلامی ارائه میدهد. او خود را متأثر از افکار دکتر علی شریعتی، آیتالله طالقانی و سازمان مجاهدین خلق ایران میداند و بدیهی است که از افکار «مائو» و «هوشیمین» نیز تأثیر پذیرفته است.
آقای اخگر از لحاظ اندیشهٔ سیاسی چپگرا و هم جهت با مائوئیستها شناخته میشود و در فعالیتهای سیاسی نیز مانند گروههای مختلف مائوئیستی در گذشته از شیوههای پنهان کاری استفاده میکرد و در حال حاضر نیز در جرگهٔ مائوئیستها قرار دارد.
آقای اخگر، صرف نظر از گرایشهای فکری و سیاسیاش، نویسنده، سخنور و صاحب نظری است که در میان روشنفکران و اندیشمندان چپی و سکولار افغانی از توانمندی و استعداد ویژهای برخوردار است.
-سیدمحمدباقر مصباحزاده